• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4234 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۷ آبان

نگاهي به فيلم «خانم يايا»

بي‌خود و بي‌جهت

افشين عليار

 

 

اساسا دهه نود به‌خصوص در اين دو يا سه سال اخير وضعيت فيلم‌هاي اكران شده به‌ هيچ‌ وجه متقاعدكننده نبوده و بي‌شك نااميدي كارشناسان سينمايي و مخاطبان را به همراه داشته، در اين سال‌ها ساخت فيلم كمدي مبتذل و سخيف به معناي درست كلمه رواج بيشتري پيدا كرده و منتقد و نويسنده سينمايي هم تا حد توانش به فيلمساز هشدار داده اما زماني كه توليدات فيلم‌هاي كمدي سخيف و بلاتكليف به اوج برسد نشان مي‌دهد كه اعتراض‌هاي منتقدين بي‌ثمر بوده، ولي زماني كه يك فيلمساز مستعد و جدي پا در عرصه اشتباهي مي‌گذارد و از هدف‌هاي پيشين خود دور مي‌شود ديگر سكوت كردن جايز نيست، از ابتداي امسال چند فيلم كمدي يا درامِ سخيف اكران شده؟ قطعا منتقد براي ديدن آن فيلم‌ها به سينما نمي‌رود چراكه تكليف آنها مشخص است، اما اين روزها فيلمي در سينماها اكران شده به نام «خانم يايا» كه پيش از ديدن فيلم احساس مي‌شد اين فيلم مشت محكمي به فيلم‌هاي سخيف اين روزها مي‌زند اما قطعا بعد از ديدن اين فيلم بازهم با بن‌بست مواجه مي‌شويم، چرا فكر مي‌كرديم «خانم يايا» فيلم كمدي است يا اينكه فيلم موفقي مي‌شود؟ يك هفته مانده به اكران از آنونس و پوستر فيلم رونمايي شد كه رضا كاهاني فيلمساز «خانم يايا» گفت از آنونس فيلمش رضايت كامل ندارد، اين فيلم اصلا خنده‌دار نيست، از اين جمله استفاده شعاري كردند و اساسا مخاطب فكر كرد كه اين جمله ضدتبليغ است و «خانم يايا» يك فيلم كمدي است كه عوامل فيلم با اين شعار قصد داشتند مخاطبان را به سينما بكشانند، آنونس فيلم هم اطمينان مخاطب را از كمدي بودن فيلم بيشتر مي‌كرد، البته كه حضور دو بازيگر كمدي هم يكي از پتانسيل‌هاي مهم اين فيلم محسوب مي‌شد، نكته دوم نام فيلمسازش بود كه مخاطب را براي ديدن اين فيلم ترغيب مي‌كرد رضا كاهاني كه چند فيلم خوب در كارنامه هنري‌اش وجود دارد و البته حاشيه‌هاي اين فيلمساز هميشه جزو اخبار روز بوده چراكه اغلب فيلم‌هاي كاهاني با سختي و سانسور به اكران رسيدند يا اينكه اصلا اجازه اكران نگرفتند همين حاشيه‌ها باعث شد مخاطب به سينما برود و «خانم يايا» را ببيند فيلمي كه بي‌دردسر اكران شد بي‌آنكه كاهاني در وصف كاركرد وزارت ارشاد يا شوراي صنفي نمايش بيانيه‌اي صادر كند.

حدود 12 دقيقه از فيلم مي‌گذرد اما هيچ ديالوگي ردوبدل نمي‌شود فقط دو مرد به نام ناصر و مرتضي با حالي مغموم و افسرده به همديگر نگاه مي‌كنند چند ديالوگي گفته مي‌شود اما معلوم نيست كه اين فيلم چه مي‌خواهد بگويد، اساسا فيلم «خانم يايا» را نمي‌شود جز به‌ جز مورد تحليل قرار داد چراكه اين فيلم به لحاظ نوشتاري با آسيب جدي مواجه شده به همين جهت خط روايي منسجمي در فيلم احساس نمي‌شود، در وهله نخست اين فيلم فاقد ژانر است و همان‌طور كه گفته شد كساني كه براي ديدن اين فيلم به سينما مي‌روند با توجه به حضور دو كمدين توقع موقعيت‌هاي كميك دارند اما مخاطب تازه بعد از 20 دقيقه پي مي‌برد كه اين فيلم به‌ هيچ ‌وجه نمي‌تواند كمدي باشد پس مخاطب گول ‌خورده است اما باز مي‌شود صبر كرد تا فيلم به لحظات دراماتيك برسد ولي هيچ خبري از كمدي يا درام و ژانر نيست، انگار رضا كاهاني دوباره قصد داشته فيلمي ابزورد بسازد اما اين بار جواب نداده چراكه اين فيلم برخلاف ساخته‌هاي قبلي‌اش به‌خصوص «بي‌خود و بي‌جهت» يا «اسب حيوان نجيبي است» پارامترهاي مشخص يك فيلم ابزورد يا به معني ساده‌تر يك فيلم درام با موقعيت ابزورد را ندارد؛ «خانم يايا» فيلم بلاتكليفي است كه نمي‌داند چگونه و از كدام مسير مخاطب را همراه خودش كند، از طرفي ديگر مخاطب با اثري طرف است كه نمي‌داند هدف اين فيلم چيست؟ براي همين مخاطب با كلي سوال بي‌جواب مواجه مي‌شود: اينكه سروكله خانم يايا از كجا پيدا مي‌شود؟ ناصر و مرتضي چرا نمي‌توانند باهم راحت باشند؟ با اين ‌همه سال رفاقت يا باجناق بودن هنوز نام همديگر را با آقا صدا مي‌زنند! چرا خانم يايا همه‌جا حضور دارد؟ و خيلي سوال‌هاي ديگر كه فيلمساز دوست نداشته پاسخي به آنها بدهد، فيلمساز اين بار هم ‌پشت دنياي روشنفكرانه‌اش ايستاده تا حرف متفاوتي بزند اما فيلمساز محترم راهش را اشتباه رفته و فيلمش تبديل به اثري بي‌منطق شده كه فارغ از لحن و روايت و موقعيت‌پردازي و مهم‌تر از همه شخصيت‌پردازي است، زماني كه فيلمنامه نباشد فيلم نمي‌تواند جلو برود، نداشتن لحنِ مناسب باعث شده فيلم تحليل برود و مخاطب از سرگرداني در جهانِ بي‌سروشكل فيلم خسته شود، فيلمساز سعي كرده با دو كاراكتر فيلمش را در كشور خارجي جلو ببرد فارغ از استفاده از يك قصه مشخص و مرسوم؛ در اواخر فيلم عظيم وارد مي‌شود كه او هم نمي‌تواند فيلم را نجات دهد البته اگر شرايط فيلم طور ديگري رقم مي‌خورد و عظيم در همان نقش باج‌گير وارد مي‌شد (البته با روايت و پرداخت منسجم نسبت به شرايط كنوني) قطعا اين فيلم مي‌توانست خيلي هم بكر و حتي خوش‌ساخت باشد چراكه مرتضي و ناصر جزو هيات امناي صنفي كسب بودند و مي‌شد به دليل جايگاه اين دو شخصيت ژانر فيلم را كمدي كرد، اما كاهاني به ساخت فيلم سطحي رضايت داده و عمق را رها كرده با اينكه مي‌توانست فيلمش را به يك اثر تامل‌برانگيز يا كمدي تبديل كند اما فكر مي‌كنم او قصد داشته استانداردهاي مرسوم را دور بزند و در شرايط جديدي فيلم بسازد ولي اين نگاه روشنفكرانه به ‌هيچ ‌وجه نتوانسته مخاطب عام را متقاعد كند، به ياد بياوريد كه سكانس آخر مسوول هتل به مرتضي و ناصر مي‌گويد ما تعجب كرديم كه شما دو نفر اصلا از اتاق خارج نشديد! آيا تمام آن چيزي كه در فيلم ديده‌ايم‌ زاده تخيلِ اين دو كاراكتر بوده؟ يعني نه خانم يايايي وجود داشته و نه عظيم! انگار ما فيلمي را تماشا كرده‌ايم كه دو شخصيتش دايما در خلسه بودند. كاهاني مي‌توانست از همين خلسه استفاده كند و اتفاقاتي را به وجود بياورد كه فيلمش از خنثي بودن رهايي پيدا كند به‌طور مثال دروغ گفتن ناصر و مرتضي به همسران‌شان و اقامت آنها در پاتايا مي‌توانست اين فيلم را به هدف مشخصي سوق دهد، البته از سكانسي كه مرتضي بازداشت مي‌شود و ناصر با خانم يايا، پاتاياگردي مي‌كند قصه مي‌توانست طور ديگري راه بيفتد اما كاهاني به سرعت جلوي اين پيشرفت را مي‌گيرد!

زماني كه مضمون به يك منطق قابل‌توجهي نرسد يا اينكه فيلمساز در روايت كردن شيوه ديگري را برگزيند مطمئنا آن فيلم هدف مشخصي نمي‌تواند داشته باشد، اگر كه منتقدان نظر منفي نسبت به مضمون اين فيلم دارند فقط به دليل نام رضا كاهاني است، قطعا نمي‌شود ساختار سينمايي اين فيلم را رد كرد يا ناديده گرفت. رضا كاهاني با ساخته‌هاي قبلي‌اش نشان داده كه اشراف كامل بر ساختار دارد اما موضوع مهم اين است كه چرا فيلمسازي مثل كاهاني ‌چنين مضموني را براي فيلمش انتخاب مي‌كند؟ آيا اين فيلم مي‌تواند نگرش اعتراضي بر مميزي‌ها و توقيف فيلم‌هاي قبلي‌اش باشد؟ اگر كاهاني «خانم يايا» را با اين رويكر ساخته باشد پس مخاطب براي او ارزشي ندارد و اگر هم چنين نگرشي نداشته پس چرا حالا كه توانسته به‌راحتي فيلم بسازد و اكران كند «خانم يايا» را با اين سروشكل ساخته؟ اساسا بعد از تماشاي فيلم خانم يايا با تعداد فراواني از سوالات مواجه مي‌شويم كه جوابي براي آنها پيدا نمي‌كنيم. اما يك نكته مهم: شايد پرداختن به اين موضوع وظيفه منتقد نباشد اما اينكه بازيگر فيلم (حميد فرخ‌نژاد) در محيط مجازي اعلام مي‌كند كه كارگردان اين فيلم آقاي كاهاني است و اگر از فيلم رضايت نداريد سر من غر نزنيد، يكي از نكات مهم به شمار مي‌رود. بياييد فرض كنيم كه اين فيلم به طور نسبي يا كامل مورد تاييد مخاطبان قرار مي‌گرفت يا فالوورهاي حميد فرخ‌نژاد از او بابت اين فيلم تشكر مي‌كردند، آيا بازهم آقاي بازيگر ‌چنين پستي را در صفحه شخصي‌اش قرار مي‌داد؟ چطور يك بازيگر خودش را جدا از فيلم مي‌داند؟ بازيگر مهم‌ترين جايگاه را در يك فيلم دارد، بازيگر فيلمنامه مي‌خواند تا نقش را بپذيرد پس چرا حالا كه فيلم نتوانسته براي مخاطب رضايت‌بخش باشد بازيگر خودش را جدا از فيلم مي‌داند؟

در اين چند سالِ اخير درباره نوع بازي رضا عطاران خيلي نوشته ‌شده اما به طور يقين نمي‌شود تشخيص داد چرا عطاران هر نقشي را بازي مي‌كند؟ گاهي تصور مي‌شود او به خاطر رفاقت با فيلمساز نقش را مي‌پذيرد، باور داريم كه عطاران بازيگر مستعدي است اما بازي و نقش‌هاي تكراري، او را از محبوبيت هميشگي‌اش دور مي‌كند.

فيلم «خانم يايا» فراموش‌ شدني نيست. مخاطب ضعف‌هاي اين فيلم را به ياد مي‌سپارد و نتيجه آن بي‌اعتمادي به نام كارگردان و بازيگران اين فيلم مي‌شود، مخاطبي كه شايد ديگر به تماشاي فيلم‌هاي كاهاني يا حتي عطاران و فرخ‌نژاد ننشيند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون