• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4239 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۳ آذر

كار جديد ممنوع است

رضا ضيا

در اين ايام كه انگار «بورسِ اخبار بد» بايد ناميدش، خبرهاي خوبي از وزارت آموزش و پرورش و ابتكاراتِ وزيرش به گوش مي‌رسد. فضاي آموزش پرورش بسيار محافظه‌كارانه و خموده و يخ بسته است. هر حركتِ نويي با مخالفت و مقاومت روبه‌روست و اصل بر اين است كه اساسا نبايد كاري تازه انجام شود. نمونه‌اي گويا از فضاي بسته «سنّت» كه در آن حركاتِ تازه «بدعت» شمرده مي‌شود. بدعت، با «بديع» و تازه هم‌ريشه است و اينكه چنين بارِ منفي‌اي دارد، خود گوياي عمق فاجعه است. يكي از دوستان معلم، مي‌گفت كه به تازگي چند مدرسه در اصفهان مانع آوردن دوچرخه به مدارس شده‌اند. براي كساني كه اطلاع ندارند، عرض مي‌كنم كه: در اصفهان دوچرخه سواري رسمي قديمي و شايع است و به خصوص نوجوانان از ديرباز با دوچرخه به مدرسه مي‌رفته‌اند. در فيلم «قصه‌هاي مجيد» بخش‌هايي از اين سنت به خوبي تصوير شده بود. اين دوستِ معلم مي‌گفت اخيرا بعضي مديران به بچه‌ها گفته‌اند كه حق نداريد دوچرخه‌هاي‌تان را توي مدرسه بياوريد. توجيه‌شان اين بوده كه: فضاي كافي در حياط مدرسه نداريم و نيز ممكن است دوچرخه‌هاي‌تان سرقت شود. يكي ديگر از مديران فرموده بودند: نه‌تنها نبايد با دوچرخه به مدرسه بياييد، بلكه اگر بفهمم اصلا با «چرخ» (در اصفهان اين‌طور مي‌گويند) آمده‌ايد، پنج نمره از انضباط‌‌تان كم مي‌كنم. (يعني اگر كسي با دوچرخه بيايد و آن را در كوچه هم بگذارد، باز از انضباطش كم مي‌شود!) از اين قضيه به‌شدت تعجب كردم. فكر مي‌كردم مدير و ناظم‌ها چقدر بايد خوشحال باشند كه اين فرهنگ از نوجواني در شهر مرسوم است. مگر فوايد دوچرخه‌سواري، چيزي است كه پنهان باشد؟ موضوع را به يكي از مسوولان آموزش و پرورش اصفهان كه از دوستان خوبم است، اطلاع دادم. تعجب كرد و قولِ رسيدگي داد و در عين حال از كمبود بودجه و فضاي آموزشي و... گله كرد و گفت: اولويت اين است كه در حياط براي خود بچه‌ها جا باشد، بعد به دوچرخه‌هاي‌شان مي‌رسد. گفتم: اتفاقا شهرداري پيشنهاد داده كه اگر خواستيد، براي قفل كردنِ دوچرخه هم مجانا وسيله در اختيارتان مي‌گذاريم. غير از اينها به آن دوست گفتم: اولا اين را مي‌شد با خودِ بچه‌ها در ميان گذاشت. بهتر نبود بهشان مي‌گفتند: ما به اين دليل مي‌گوييم توي حياط دوچرخه پارك نكنيد و بعد راي‌گيري مي‌كردند كه ببينند، بچه‌ها حاضرند بخشي از حياط را به اين صورت واگذار كنند، يا نه. دوم، حقيقتا نمي‌فهمم ديگر به مدير چه ربطي دارد كه بچه با چه وسيله‌اي به مدرسه آمده . مشكل اصلي من همين جاست كه چطور مدير مدرسه به خودش اجازه مي‌دهد درباره وسيله نقليه بچه‌ها هم تصميم بگيرد. فاجعه‌بارترين قسمت هم اينجا بود كه اين عزيزان فقط بلدند تهديد كنند. متاسفانه در شيوه تربيتي ما اين روند حاكم است كه وقتي درباره چيزي اختياري داريم، بنا را بر محدوديت مي‌گذاريم. يعني بناي مديران و كساني كه اختياري دارند، بر اين است كه همه‌چيز را ممنوع بدانند، مگر آنكه خلافش ثابت شود. در صورتي كه حتي در شرع هم همه‌چيز مباح است مگراز آن حرمتي به اثبات برسد. اگر تا به حال به اين موضوع دقت نكرده‌ايد، در ادارات و مراكزِ دولتي و هرجايي كه يك سرش به دولت مي‌رسد، از اجازه براي كاري تازه بپرسيد، قاعده بر پاسخ منفي و ممنوعيت است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون