• 1404 سه‌شنبه 27 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4245 -
  • 1397 يکشنبه 11 آذر

برخيز و اول بكش (89) فصل دهم

من مشكلي با كشتن نداشتم

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

«سارا خوشگله ساختمان را ترك كرده و تو راه خانه‌اش هست.»

اين پيغامي بود كه شبي از ماه اكتبر سال 1972 از شبكه راديويي تيم سرنيزه در رم مخابره شد. مايك حراري از پست فرماندهي‌اش دستور داد، «بسيار خوب، حركت كنيد. آماده درگيري باشيد.»

«سارا خوشگله» يك زن نبود بلكه نام رمز يك مرد بلند قد، لاغر، عينكي با موهاي براق مشكي و يك صورت بشاش بود. نام واقعي او وائل زعيتر بود، يك فلسطيني كه به طور نيمه وقت به عنوان مترجم در سفارت ليبي در رم كار مي‌كرد. زعيتر به تازگي كار ترجمه «يكهزار و يك شب» را از عربي به ايتاليايي به پايان برده بود و عصرها را در خانه دوست هنرمند اتريشي‌اش به نام ژانت فون براون مي‌گذراند تا درباره برخي از نقاط ظريف ترجمه توصيفات رنگي كتابش با او بحث كند. دم در، ميزبانش به زعيتر يك تكه از ناني كه براي او پخته بود داد. او آن را در پاكتي كه نسخه‌هاي ترجمه‌اش را در آن گذاشته بود گذاشت.

بعد از آنكه او از آنجا بيرون آمد به سمت آپارتمانش در شماره 4 خيابان پيازا آنيباليانو حركت كرد. او دو اتوبوس عوض كرد و زماني كه از دومي پياده شد به سمت يك بار رفت و در تمام اين مدت پاكت سفيدي كه آخرين فصل‌هاي ترجمه‌اش در آن بود را در دستش نگه داشته بود.

يك تيم مراقبت در تمام مدت زعيتر را نگاه مي‌كرد. موساد معتقد بود كه او صرفا يك مترجم نيست – مترجمي فقط يك پوشش است- و در حقيقت او فرمانده عمليات سپتامبر سياه در رم بود. ايتاليا در زماني كه به مقابله با ضدترور روي آورد يك كشور بسيار ضعيفي در اين رابطه بود و در آن زمان رم مركز فعاليت‌هاي تروريستي فلسطيني‌ها در اروپا شده بود. موساد فكر مي‌كرد كه زعيتر شخصا مسوول قاچاق اسلحه و انتخاب اهداف است.

موساد همچنين به زعيتر مظنون بود كه او مغز متفكر تلاش براي كار گذاشتن بمب در ماه سپتامبر در هواپيماي «ال عال» از رم بوده است. مقامات ايتاليايي هم به نوبه خود ظن‌هايي داشت: در ماه آگوست، پليس او را در ارتباط با حملات سپتامبر سياه عليه بنگاه‌هاي نفتي كه با اسراييل تجارت مي‌كردند بازداشت كوتاهي كرده بود.

زعيتر كافه را ترك و به سمت خانه‌اش حركت كرد. تيم مراقبت به دو تن از رفقاي خود پيغام دادند و تاييد كردند كه هدف در حال نزديك شدن است. زعيتر، زير نور چراغ كمرنگ لابي آپارتمانش ايستاد و دكمه آسانسور را فشار داد. او هرگز دو قاتلي كه در سايه‌هاي پله پنهان شده بودند را نديد و زماني هم كه ديد، ديگر دير شده بود. آنها اسلحه‌هاي برتا را با صدا خفه كني كه به كار گذاشته بودند كشيدند و به او يازده بار شليك كردند. او چرخي خورد و به رديف گلدان‌هايي كه در آنجا بود برخورد كرد و در حالي كه نسخه‌هاي شب‌هاي عربي را در دستان خود فشرده بود، بر زمين افتاد. او همان‌جا مرد.

طي چند ساعت آينده تمام هفده مامور عملياتي تيم سرنيزه خارج از ايتاليا به سمت اسراييل در پرواز بودند. هيچ كدام از آنها دستگير نشدند. عمليات دقيقا طبق برنامه انجام شده بود.

زعيتر، اولين هدف از فهرست بلندبالاي شبه‌نظامي‌ها و كاركنان ساف بود كه كشته شده بود.

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون