خبر، به این تلخی کسی شنیده؟
استاد ما، «زرویی»، پرکشیده...
ما موندیم و یه قلبِ داغدیده
شاعر پاکِ خاک ما! ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
جون تو، جون هرچی مَرده، استاد!
رفتی سفر، اما نمیری از یاد
ساکنِ تنهاییِ احمدآباد!
مرد نجیب و باصفا! ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
فارغ از اونهمه مرارت شدی
راحت از این خونه عسرت شدی
آقا، شما رفتی و راحت شدی
اما امان از این عزا! ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
نخونده، «ملا» نشدی، دمت گرم!
پولکی، دولا نشدی، دمت گرم!
حاشا و کلا، نشدی، دمت گرم!
بهرغمِ این چرخِ دغا، ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
بنده نون، دنبال نام نبودی
عاشقِ مسند و مقام نبودی
مخلصش اینکه بیمرام نبودی
نشستی کنجِ انزوا، ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
برو که این قفلا، کلید نمیخوان
کلیشهها، حرفِ جدید نمیخوان
سیاسیا، شعر سپید نمیخوان
برو، برو پیشِ خدا، ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
اونجا که رفتی، مافیا نداره
ربطی به این سیاسیا نداره
اهلِ دغل، اهلِ ریا نداره
از همهشون میشی رها، ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
اونجا که رفتی، دیگه درد و غم نیست
اونجا بهشته، خبر از ستم نیست
دوستِ باحال و مشتی هم که کم نیست
بازم تویی با رفقا، ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
از بغلِ چشمه، «گلآقا» میآد
«صلاحی» از پشتِ درختا میآد
جناب «احترامی» هم تا میآد-
میگه: خوش اومدی، بیا! ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
تُو سالنِ بهشتی، غوغا کنین
یه شبِ شعرِ مشتی برپا کنین
بگردین و «حالتُ» پیدا کنین
کُجان «جلیّ» و «دهخدا»؟ ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
اونجا دیگه ممیّزی ندارین
مجله بهشتُ دربیارین
سر به سرِ دوزخیا بذارین
با طنزِ شیرین و رسا، ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل
دورهمیتون چه قشنگه، ملا!
چیزی که نیس، ریا و رنگه، ملا!
آخ که دلم بدجوری تنگه، ملا!
رفتی به این زودی کجا؟ ابوالفضل
آخرِ بامعرفتا! ابوالفضل...