سيگنال جوان به اصلاحطلبان
عبدالله گنجي در سرمقاله روزنامه جوان به شكافي در ميان اصلاحطلبان اشاره ميكند و اظهارات «افرادي همچون حجاريان، تاجزاده، باقي و تشكيك برخي روحانيون جريان اصلاحات» را در نقطه مقابل «سخنان امثال مهندس بهزاد نبوي، دكتر عارف و پزشكيان و طيف كارگزاران سازندگي» ارزيابي كرده است. به اعتقاد او دسته دوم «علاقه به استمرار حيات سياسي در چارچوب نظام جمهوري اسلامي بهرغم همه انتقادات به وضع موجود كاملا مشهود است» بنابراين او جريان اصلاحات را «نه در تاكتيك كه در بنيانها به دو طيف «اصلاح در نظام» و «اصلاح بر نظام» تقسيم كرده و ادامه ميدهد: «به تعبير ديگر ميتوان دوگانه «جريان قدرت»، «جريان دور از قدرت» يا «جريان سياسي» و «جريان اجتماعي» را مشاهده كرد.»
تحليل او از دسته اول اين است كه «طيفي هستند كه دور از قدرت است و تلاش ميكنند با هل دادن خود در ميان مردم و سوار شدن بر مشكلات، اذهان را به بيرون از نظام هدايت كنند.»
اما نكته هم اينجاست كه ارزيابي مديرمسوول جوان اين است كه «تندكردن فضا» به اين دليل است كه آنها در درون اصلاحطلبي در حالت «انزوا» قرار گرفتند. او ادامه ميدهد: «اينگونه جريان دور از قدرت به صورت طبيعي رو به انزواي سياسي خواهد رفت. در اين صورت هل دادن خود در ميان مردم به «سياستورزي عقيم» منجر خواهد شد.»
به اعتقاد نويسنده اصلاحطلبان نوع دوم ميدانند كه «دموكراسي آرماني و مدينه فاضله مدنظر دوستانشان نه تنها در ايران كه در هيچ جاي جهان يافت نميشود.» او سرنوشت هر دو جريان را اينگونه ارزيابي ميكند: «اگر بپذيريم كه بخشي از اصلاحطلبان – كه معمولا همكاران سابق حلقه كيان هستند – به گزاره عبور از نظام رسميت بخشيدهاند به پالايش خواهيم رسيد كه بين جريان روشنفكري و جريان سياسي در جبهه اصلاحات فاصله جدي خواهد افتاد و صف تجديدنظرخواهان از صف اصلاحطلبان جدا خواهد شد و اهل قدرت و اهل «پوزيشن اجتماعي» در بهترين حالت به دو خط موازي تبديل خواهند شد كه يك طيف به روشنفكران و نهضت آزادي و ديگري به اعتدال و راست سنتي پيوند خواهد خورد و پدرسالاران به انزوا خواهند رفت.» به نوشته گنجي «برخي معتقدند بخش تجديدنظرطلب جريان اصلاحات را ميتوان با «قدرت مالي» به اصلاح مسير ترغيب كرد.» اما خود او پاسخ آنها را ميدهد كه اين اصلاحطلبان را نميتوان به قدرت آلوده كرد. گنجي در پايان اين مقاله حرف اصلي و پيام خود را به درون جريان اصلاحطلب براي تسويهحساب دروني بيان ميكند. او مينويسد: «آنچه مهم است اينكه ظلم به جريان اصلاحات بايد از درون پايان يابد تا حاكميت نيز بداند «اصلاحطلبان در حاكميت» چه ميگويند و چگونه ميتوان مطالبات آنان را در عين حفظ اصول پاسخ داد.»