• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4265 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۴ دي

ادامه از صفحه اول

چالش و فرصت خروج

اما در عراق امريكايي‌ها از زمان كودتا عليه پادشاهي اين كشور نقش ايفا كردند. صدام را ساقط كردند و اكنون نيز حضور جدي در اين كشور دارند. از همين‌رو حضورشان در سوريه به منظور قوت قلب دادن به رژيم صهيونيستي در درجه اول و تلاش براي تزريق نيروهاي نيابتي يا نمايندگان وابسته به خودشان در داخل بافت اجتماعي و سياسي سوريه بوده است. حضور آنها چندان قرين موفقيت نبوده و هزينه اعتباري، مالي و تسليحاتي سنگيني براي امريكا به بار آورده است. كمك‌هاي مالي كشورهاي عربي هم نمي‌توانست، تامين‌كننده كل اين هزينه‌ها باشد و ترامپ تاجر و حسابگر در معادله هزينه و فايده به اين نتيجه رسيده است كه بايد از سوريه خارج شود. البته دايره تاثيرات آن محدود به يك كشور و جماعت خاصي نيست. براي اسراييل قطعا تاثيراتي از يك جهت منفي و از جهتي ديگر دست اسراييل را بازتر مي‌گذارد. براي دولت سوريه موضوع خروج امريكايي‌ها يك موفقيت محسوب مي‌شود، اگر اين عقب‌نشيني عملياتي شود براي روس‌ها يك موفقيت خواهد بود و روسيه هم از اين موضوع استقبال كرده است. براي جمهوري اسلامي نيز يك موفقيت محسوب مي‌شود، چرا كه امريكايي‌ها همواره تاكيد داشتند كه ابتدا نيروهاي ايراني از سوريه خارج شوند و سپس نيروهاي امريكايي، اكنون اين قضيه ممكن است برعكس شده باشد. اين موضوع براي تركيه ممكن است هم فرصت و هم تهديد باشد، چرا كه هرچند اين اقدام تركيه را تا حدودي مبسوط اليد كرده اما تركيه را وارد يك چالش جديد نيز كرده است. براي عراق هم اين موضوع مي‌تواند يك فرصت باشد و يك تهديد؛ يك فرصت از اين لحاظ كه بتواند روابط خود را با دولت سوريه كه اكنون قدرت بيشتري يافته و استقرار بهتري پيدا كرده و از جنگ‌ها و دعواهاي قبلي دو جناح حزب بعث فارغ شده كه روابط خود را بازسازي كند. اما برخي جناح‌ها و گروه‌هاي عراقي متمايل به امريكا اين اتفاق را يك تهديد مي‌دانند و احتمال مي‌دهند كه ممكن است روي كاهش نيروي امريكايي در عراق نيز تاثير بگذارد. البته بعيد به نظر مي‌رسد كه اين اتفاق رخ دهد، چرا كه براي تامين مالي اين نيروها امريكا مشكلي ندارد، زيرا با توجه به درآمد نفت عراق بخشي از آن صرف حضور نيروهاي امريكايي در عراق مي‌شود. جمهوري اسلامي ايران نيز در مجموع بايد مراقب ديناميسم تحولات باشد. اين اتفاق براي عربستان دوران مبهم و مه‌آلودي ايجاد كرده كه پس از فشار روي اين كشور براي پايان دادن به تجاوز يمن اين موضوع مي‌تواند يك شكست دوم محسوب شود. با توجه به اينكه پس از اين اتفاق روابط تركيه و امريكا نزديك‌تر از گذشته شده است و حل مشكلات تركيه با جهان نبايد علامتي منفي براي ايران تلقي شود، اما حل مشكلات تركيه با امريكا به معناي انداختن بخشي از فشار اين مشكلات در ايجاد تقابل با ايران بخصوص در سوريه علامت مثبتي تلقي نمي‌شود. يكي از تحليل‌هايي كه در خود امريكا نيز مطرح است، عنوان مي‌كند كه امريكا قصد دارد خودش را از منطقه پر‌دردسر بيرون بكشد و اجازه دهد نيروهاي بالنده و داراي آرزوهاي بلند در منطقه هزينه كنند و با يكديگر به اختلاف بخورند تا آخر سر ببينند چه كشوري مقاومت بيشتري دارد و ماندگاري بيشتري خواهد داشت و در نهايت آن كشور را انتخاب كنند. همچنين گرد و خاك درگيري اين سه قدرت منطقه‌اي به چشم امريكايي‌ها فرو نرود. در حال حاضر شرايط اسراييل نيز شكننده است. اسراييل ممكن است، احساس كند از آنجايي كه امريكا در منطقه نيست كسي از امريكا انتظار نخواهد داشت كه مانع اقدامات خودسرانه اسراييلي‌ها شود. اما اين كل داستان نيست. اسراييل مشكلات فراواني در داخل دارد. نتانياهو اگر قصد داشته باشد براي فرار از مشكلات فرافكني كند و از پيگيري‌هاي قضايي عليه خود نيز رها شود شايد يك درگيري مصنوعي در سوريه و لبنان ايجاد كند كه به نظر مي‌رسد عواقب آن بدتر از وضع موجود خواهد بود. از همين رو بعيد به نظر مي‌رسد كه اسراييل قصد داشته باشد دست به اقدامي غير‌عقلايي بزند ولي ادامه مراقبت از فضاي موجود توسط ايران واجب است.

 

خصوصي‌سازي و امر سياسي

نمونه اين امر در كشورهاي آرژانتين و برزيل بود كه بسياري از سياستمدارانش از فوتبال به عنوان يك منبع براي كسب راي استفاده مي‌كردند. مقبوليت عمومي، ورزش و به خصوص فوتبال را به يك منبع قدرتمند براي اثر‌گذاري بر افكار عمومي تبديل كرده است. از اين جهت انگيزه‌هاي سياسي براي خصوصي‌سازي يك چنين منبعي تقريبا كم است و به نظر مي‌آيد هر گونه صحبت از خصوصي‌سازي و لزوم انجام آن با اكراه‌هايي همراه مي‌شود و اقبال‌ها براي آزاد گذاشتن اين منبع كه مي‌تواند افكار عمومي را جهت دهي كند، تقريبا وجود ندارد. مورد ديگري كه خصوصي‌سازي را با موانعي همراه مي‌كند، جنبه‌هاي فني آن است؛ به اين معني كه بسياري از باشگاه‌ها دارايي‌هاي فيزيكي و قابل ملموسي به آن معنا و مفهوم ندارند بلكه ارزش باشگاه‌هاي ورزشي بر اساس برندي است كه در طي سال‌ها براي خود ايجاد مي‌كنند.

در واقع مشكل اساسي براي خصوصي‌سازي، تبديل ارزش برند به عدد و رقم است. برخلاف واحد‌هاي توليدي كه با فرمول‌هايي مي‌توان ارزشش را تعيين كرد، باشگاه‌هاي ورزشي را نمي‌توان به راحتي ارزش‌گذاري كرد. به هر حال قيمت‌گذاري بر موارد غير ملموس مانند حق امتياز، حق اختراع و ... بسيار سخت است و كار را براي ارزش‌گذاري با مشكلاتي مواجه مي‌كند. در كشور براي ارزش‌گذاري نياز به ساز و كارهايي داريم كه با توجه به نوپا بودن طرح اين مباحث در فضاي كشور نياز به گذر زمان و تجربه است. با توجه به دو جنبه نبود انگيزه‌هاي سياسي و سخت بودن ارزش‌گذاري باشگاه‌هاي ورزشي، انتقال مالكيت‌ها با مشكلاتي مواجه مي‌شود به همين دليل تا به امروز نتوانسته‌ايم تدبيري براي باشگاه‌هاي پرطرفدار ورزشي بينديشيم. اما سخت بودن ارزش‌گذاري باشگاه‌هاي ورزشي نبايد ما را از فكر انتقال مالكيت خارج كند. به هر حال در كشورهاي ديگر تجربه برند‌سازي و برند فروشي وجود دارد كه برخي نيز تجربه‌هاي موفقي هستند. در واقع با وجود سختي‌ها اما راه‌هاي زيادي براي ارزش‌گذاري يك برند وجود دارد. نكته آخري كه براي تاكيد مجدد عنوان مي‌كنم، توجه ويژه به جنبه‌هاي سياسي اقدامات خصوصي‌سازي است. به هر حال هيچ سياستمداري از لقمه آماده‌اي كه ممكن است ميليون‌ها طرفدار داشته باشد، به راحتي نمي‌گذرد. بنابراين بايد قبل از هر اقدامي تبعات سياسي آن را در نظر بگيريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون