تهران در جمع استانهاي با بالاترين نرخ كودكان بازمانده از تحصيل
142 هزار كودك بيرون از مدرسه
گروه اجتماعي| سال 1395 علي باقرزاده، رييس سازمان نهضت سوادآموزي گفته بود: «خوزستان، خراسان رضوي و سيستان و بلوچستان بيشترين كودكان بازمانده از تحصيل را دارند.» سال 1396 رضوان حكيمزاده، معاون ابتدايي آموزش و پرورش در گفتوگو با روزنامه «اعتماد» گفت: «سيستان و بلوچستان، هرمزگان، كرمان و آذربايجان غربي استانهايي هستند كه بيشترين بازمانده از تحصيل را دارند و كمترين پوشش تحصيلي را.» حالا گويا به فهرست در حال تغيير استانهايي با بيشترين ميزان دانشآموز بازمانده از تحصيل، نام تهران هم اضافه شده است. فهرستي كه در آن نام سيستان و بلوچستان ثابت باقي مانده است.
«استانهاي سمنان، زنجان، ايلام، قزوين و يزد داراي كمترين و سيستان و بلوچستان، تهران، خراسان رضوي، خوزستان و كرمان داراي بيشترين آمار بازماندگي از تحصيل هستند.» معاون آموزش ابتدايي وزارت آموزش و پرورش در برنامه تلويزيوني پرسشگر با اعلام بيشترين و كمترين نرخ بازماندگي از تحصيل در استانهاي مختلف كشور، عدد اين كودكان را هم اعلام كرد: « 142 هزار و ۵۰۲ بازمانده از تحصيل در سال ۱۳۹۶-۹۷ داشتيم كه ۶۹ هزار و ۹۴ نفر دختر و ۷۳ هزار و ۴۰۸ نفر پسر هستند.» حكيمزاده ميگويد: نرخ پوشش دسترسي به آموزش كه پيش از انقلاب 60 درصد بود حالا به بالاي 90 درصد رسيده و اين نرخ در دوره ابتدايي به 98.13 درصد رسيده است. او با بيان اينكه فراهم كردن دسترسي به آموزش از وظايف اصلي دولتهاست و در قانون اساسي و ساير مستندات بالادستي نيز به اين امر اشاره شده است، گفت كه از سال ۱۳۹۲ برنامه انسداد مبادي بيسوادي به استانداران و مديران كل آموزش و پرورش استانها ابلاغ شده است: «استانداران موظف هستند به عنوان روساي شوراهاي آموزش و پرورش كارگروههايي تشكيل داده و كودكان بازمانده را شناسايي و موانع ادامه تحصيل آنها را رفع كنند. اين برنامه به صورت جدي تدوين و با دستورالعمل مشخصي ابلاغ شد. از جمله مسووليتهاي راهبران آموزشي نيز شناسايي كودكان بازمانده است. البته بودجه مجزايي به آموزش و پرورش داده نشده در حالي كه از مهمترين علل بازماندگي، علل اقتصادي است؛ در برخي مناطق خانوادههايي داشتيم كه كودكشان نانآوري خانواده را برعهده داشت.» موانع اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي دلايلي بودند كه حكيمزاده در مورد بازماندن كودكان و به ويژه دختران از تحصيل عنوان كرده است. او پيشتر هم در يادداشتي در روزنامه «اعتماد» نوشته بود: «يكي از دلايلي كه دختران ما از تحصيل باز ميمانند يا زود ترك تحصيل ميكنند، مشكلات فرهنگي است. فقر فرهنگي خانوادهها، تعصب و ناآگاهي دليلي ميشود براي جلوگيري از نشستن دختران بر سر كلاسهاي درس و بازماندنشان در مدرسه. فكر ميكنم توانمندسازي خانوادهها و افزايش آگاهيهاي زنان اگر باشد و در اين زمينه اگر اين نقش به خوبي انجام شود، براي ما كمك بزرگي خواهد بود تا بتوانيم راحتتر فضايي را براي بازگرداندن دختران به مدرسهها فراهم كنيم. يكي ديگر از مسائلي كه سبب ترك تحصيل دختران ميشود، ازدواجهاي زودهنگام است. پيگيري اين موضوع تا جايي كه به امر آموزش مربوط شود در اختيار ما قرار ميگيرد، اما در اين حوزه نياز به پشتيباني قانوني و ايجاد آگاهيهاي اجتماعي داريم كه به نظرم معاونت زنان ميتواند در اين حوزه نقش پررنگي ايفا كند.» اما نبايد فراموش كرد كه بخشي از خانوادهها نه به دليل فرهنگي و اجتماعي كه به دليل در دسترس نبودن مدارس بالاتر از پايه ابتدايي يا ناامن بودن ساختمان مدارس تن به ادامه تحصيل كودكان نميدهند. سال گذشته يكي از معلمان شاغل در يك روستا به «اعتماد» گفته بود كه وضعيت خطرناك اتاق گلي روستا كه نام مدرسه بر خود دارد، سبب شده بود تا والدين از ترس جان فرزندانشان مانع فرستادن آنها به مدرسه شوند. حكيمزاده در برنامه تلويزيوني ابراز اميدواري كرده است كه بودجه اختصاصي براي حمل و نقل دانشآموزان در مدارس روستا مركزي اختصاص داده شود: «نمايندگان مجلس كمك ميكنند تا عوامل بازماندگي رفع شوند. از مهمترين چالشهاي ما ثبت آمار صحيح است. اميدواريم همه دستگاهها به كمك آموزش و پرورش بيايند تا بازماندگي از تحصيل را رفع كنيم.»
در دو سال گذشته نام استانهاي خوزستان، خراسان رضوي، كرمان، آذربايجان غربي و هرمزگان به عنوان استانهاي با بالاترين نرخ كودكان بازمانده از تحصيل اعلام شده است و حالا به نظر ميرسد، تهران هم در اين ليست جا گرفته است، شايد بالا رفتن حاشيهنشيني در اين استان به جا گرفتنش در اين فهرست منجر شده باشد و شايد آمار اعلام شده در اين دو سال از دقت كافي برخوردار نبوده است.
حكيمزاده: استانهاي سمنان، زنجان، ايلام، قزوين و يزد داراي كمترين و سيستان و بلوچستان، تهران، خراسان رضوي، خوزستان و كرمان داراي بيشترين آمار بازماندگي از تحصيل هستند.