اعترافات حسينشلغم عليه سلطان
وحيد جعفري
حسين عسگري معروف به حسينشلغم، بوقچي سابق تيم فوتبال پرسپوليس، در گفتوگويي از نيم قرن خاطرات خود روي سكوي ورزشگاهها گفته است، از بوقچيهايي كه بدون هيچ چشم داشتي به تشويق تيم محبوب خود ميپرداختند و بوق حكم ناموسشان را داشت. اما شايد كليديترين بخش اين گفتوگو را بتوان در جايي جست كه به اختلاف اكبر غمخوار مديرعامل وقت پرسپوليس با علي پروين اسطوره اين باشگاه اشاره كرده و به اين موضوع را مطرح ميكند كه پروين به امير قلعهنويي سرمربي وقت استقلال مشاوره داد تا آبيها موفق به شكست قرمزپوشان شوند. حسينشلغم دقيقا گفته است: «زماني كه اكبر غمخوار مدير بود، چون ما با او اختلاف داشتيم، نميرفتيم به سكوها؛ چون ميگفتند آمده كه پرسپوليسيها را تحريك كند. من هم با همين شمايل قرمزم رفتم سمت استقلاليها كه ليدرهاي استقلال آمدند دست دادند و روبوسي كردند. من به استقلاليها گفتم امير قلعهنويي شب قبل بازي براي چيدن تركيب استقلال از علي پروين مشاوره گرفته. اگر شما امروز بازي را نبرديد اسم من حسين نيست. در همان بازي استقلال با شوت ۴۰ متري محمود فكري بازي را ۲-۱ برد. فكر ميكنم زوبل مربي پرسپوليس بود در آن بازي. امير قلعهنويي تمام رفتار و كردارش عين علي پروين است. قلعهنويي عشقش پروين است چون پروين انسان باهوشي بود و مربيگرياش عالي بود.» چه كسي از طرفداران پروپا قرص سلطان ميتوانند باور كنند و بپذيرند كه علي پروين به سرمربي تيم رقيب خط داده تا تيم محبوبش را شكست دهد؟ اگر حسينشلغم راست نگفته باشد، سلطان علي پروين را ضايع كرده و با آبروي چندين و چندساله او بازي كرده است و اگر راست گفته باشد، بدتر! مگر ميشود سلطان پرسپوليس باشي و انبوه طرفداران نداشتههاي تيم را در داشتههاي تو جستوجو كنند و بعد به تيمت خيانت كني؟ آن هم در دورهاي كه برد و باخت دربي، مهمتر از نان و شب و كل نتايج ليگ و حتي قهرماني بود. حسينشلغم راست ميگويد: «امير قلعهنويي تمام رفتار و كردارش عين علي پروين است. قلعهنويي عشقش پروين است چون پروين انسان باهوشي بود و مربيگرياش عالي بود.» حالا متوجه ميشوم كه چرا همواره رفتار و حركات قلعهنويي ما را ياد پروين مياندازد. ژنرال آبيها همان سلطان قرمزهاست، منتها در زماني ديگر و در رنگي ديگر. چه فرقي ميكند ژنرال باشي يا سلطان، وقتي خودت و بوقچيهايت عنداللزوم به تيم محبوبتان پشت ميكنيد؟به هر حال، فيالحال يا حسينشلغم بايد بيايد و در حمايت از عشقش علي پروين حرفهاي خود را پس بگيرد يا سلطان پروين با هواداران حرف زده و از دلايل خود براي مشاوره دادن به امير قلعهنويي بگويد. واقعا پرسپوليس و استقلال فينفسه مهم بوده و هستند يا فقط وقتي مهماند كه «پرسپوليس و استقلالِ پروين و قلعهنويي » باشند؟ در فوتبال چه خبر بوده، چه خبر است؛ يك وقت پروين و قلعهنويي دل داده و قلوه ميگيرند و يكي از هزارش را حسينشلغم لو ميدهد و يك زمان برانكو و كيروش شمشير از رو ميبندند و خدا ميداند داستان آنها را چه كسي فاش خواهد كرد.