ادامه از صفحه اول
معماي فراواني
يكم اشكال فني و ديگري اشكال اقتصادي و مالي. ترديدي نيست كه افتخار هر جامعه است كه بتواند بيمه درمان را براي مردمش كامل كند. به همين علت نيز اين طرح به نقطه قوت دولت تبديل شده بود. ولي به لحاظ فني اين پرسش مطرح بود كه صفر يا نزديك به صفر شدن هزينه درمان اگرچه نيازمندان را به سوي درمان سوق ميدهد و اين نكته مثبت است ولي در فضاي بدون نظارت موجب مصرف القايي ميشود و رشد بيرويهاي را در عمليات پزشكي، مصرف تجهيزات و دارو رقم ميزند كه خطرناك است زيرا منابع آن از جيب همين مردم است. آقاي وزير و رييسجمهور و نماينده مجلس كه از جيب خود پرداخت نميكنند. اگر در كانادا درمان تقريبا مجاني است در مقابل نظارت سختي بر پزشكان و بيمارستانها ميشود كه از اين وضع سوءاستفاده نشود و غيرمسوولانه درماني را تجويز نكنند. در آنجا مقررات سخت كنترلي و نظارتي حاكم است و نظام كارايي بيمارستانها به نسبت دقيق است. همچنين رابطه مالي پزشك و بيمار به كلي قطع شده است. اين نحوه صرف كردن بودجه و بيخيال هزينه بودن يكي از عوارض اقتصادهاي نفتي است. اين نقد فني خيلي مساله اصلي بنده نبود. پزشكان غيرذينفع بهتر ميتوانستند درباره آن نظر دهند. آنچه مساله اصلي بود، چگونگي تامين منابع مالي اين طرح بود. در يك جامعه سالم هر يك ريالي كه در بودجه هزينه ميشود بايد يك ريال در رديف درآمدها به وجود آيد. اين درآمدها متاثر از توليد كل جامعه هستند و شكل پايداري دارند. ولي در ايران آن را از منابع نفتي تامين ميكنند. همان زمان بارها تذكر داده شد كه اين كار خطرناك است و نبايد اجراي يك طرح مهم را به منابع ناپايدار نفتي وصل كرد. در اولين يادداشت حتي متذكر شديم كه اين طرح ممكن است در نهايت به ورشكستگي بيمارستانهاي دولتي منجر شود. البته آن زمان دولت سرگرم مقدمات برجام بود و فكر زمستان سرد آن را نكرده بود و نتيجه همين شد كه اكنون شاهد آن هستيم. منابع بيمهها به شدت كاهش يافته، هر روز بيش از گذشته بر سهم بيمار افزوده ميشود و از همه بدتر اينكه تصويري از آينده طرح سلامت و درمان وجود ندارد. طبيعي است كه آقاي قاضيزاده استعفا كند ولي آيا از ابتدا نميدانست كه دير يا زود با كاهش اين منابع ناپايدار مواجه ميشود؟ اين يك مورد از عوارض اقتصاد نفتي است، تقريبا آثار منفي نفت را در همه زندگي خود ميتوانيم بررسي كنيم و آثار مشابهي را ببينيم.
حاكميت و پوپوليسم
اعمال حاكميت نميتواند و نبايد ساده و سادهلوحانه باشد، لذا نياز به رهبري انديشمند براي اتخاذ استراتژيهاي پيچيده دارد. بدون اين عوامل امكان حفظ مفهوم حاكميت در جهان و در ميان بازيگران بينالمللي بعضا حيلهگر را به تدريج از دست خواهيم داد. نمونهاي از برخورد پوپوليستي با مفهوم حاكميت را در لغو يكطرفه قرار گازي با تركيه در سالهاي گذشته در زمان رياستجمهوري آقاي احمدينژاد بايد جستوجو كرد. منطق اين حركت بيتوجهي به قواعد و قوانين بينالمللي و اعمال حركتي يكطرفه بود و كشور و ملت تا سالهاي متمادي بايد تاوان چنين برخوردي را بدهد. در اروپا حكومت پوپوليستي آشكارا رو به رشد است. براي نمونه، در ماههاي اخير چالش بين كشورهاي عربي اطراف مديترانه با كشورهاي اروپايي در رابطه با مرزهاي دريايي و حدود و ثغور اعمال حاكميت كشورهاست. اتحاديه اروپا قواعدي را ايجاد كرده كه مورد اعتراض ساير كشورهاي مديترانهاي است، اين قواعد در رابطه با مالياتها، تجارت، توليد محصولات كشاورزي و دريانوردي اعمال ميشود. اتحاديه اروپا خود معضلي براي حاكميت كشورهاست. اعضاي اتحاديه اروپا نميتوانند تصميمي در مورد مسائل مختلف ملي از جمله سطح كشت محصولات يا حتي بذرهايي كه ميكارند، بگيرند. كشاورزان كرواسي از نابودي تدريجي بذرهاي بومي سخن ميگويند و... از اين نوع قواعد اتحاديه اروپا زياد است. رشد پوپوليسم راست در اروپا در كشورهايي مانند مجارستان، اتريش، چك، كرواسي و... امروزه به صورت شفافي در ارتباط با مهاجران و آوارگان مشاهده ميشود. اين كشورها برخلاف تصميم اتحاديه اروپا براي برخورد منطقي و جذب تدريجي آوارگان و مهاجران، مرزهاي خود را روي اين گروههاي انساني بستهاند. نهتنها مرزهاي خود را بستهاند، بلكه پليس و حتي گروه هاي متعدد سازمان يافته راست افراطي به ضرب و شتم آوارگان و مهاجران ميپردازند. اتحاديه اروپا با معضلي اساسي دست و پنجه نرم ميكند. عضويت در اتحاديه، تضعيف مفهوم حاكميت قديمي كشورهاي اروپايي را به دنبال داشته است و اقتصاد اغلب كشورهاي اروپايي قرار بوده، در سايه اتحاديه اروپا رشد و تقويت شود. اما در عمل چنين چيزي اتفاق نميافتد. كشورهايي چون آلمان، دانمارك، فرانسه و هلند محور اقتصادي اتحاديه اروپا را تشكيل ميدهند. باقي كشورها دچار مشكلات اقتصادي هستند. ورشكستگي يونان در حال گسترش است و به سمت ايتاليا، اسپانيا، مجارستان، كرواسي و ساير كشورها پيش ميرود. در غياب يك رابطه برابر در اتحاديه اروپا، خلق و تقويت جريانها و احزاب پوپوليستي به عنوان دفاع از حاكميت ملي انتظار ميرود.
عقلانيت، ميراث هاشمي
جنبههاي اعتدال و عقلانيت در انديشه، عمل سياسي و عمل مديريتي كشور بوده است. آنچه رييسجمهور روز پنجشنبه در دومين سالگرد آيتالله هاشميرفسنجاني بيان داشتند كه بايد هاشمي زمان خود باشيم به همين دليل است زيرا اعتدال و عقلانيت نياز اصلي امروز كشور در تمامي زمينههاست و اگر از اين دو مهم غافل شويم به وضعيتي دچار خواهيم شد كه عقبماندگي در تمامي زمينهها به همراه خواهد داشت. برخي معتقدند، فقدان آيتالله در توسعه گفتمان اعتدال خلل ايجاد كرده كه تصور غلطي است زيرا آقاي هاشمي امروز زنده هستند؛ اگرچه ايشان در ميان ما نيست اما توفيقاتي كه كشور در مسير اعتدال به دست آورده، ميراث مرحوم هاشمي است. من متصور نيستم فقدان حضور آيتالله هاشميرفسنجاني آثار و بركات ايشان را نيز از بين برده باشد بلكه جنبههاي معنوي و حيات واقعي هاشمي همچنان پابرجا بوده و چراغ راهنماي ماست.