• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4280 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۲ دي

برخيز و اول بكش (123) فصل دوازدهم

غرور- آن مرد هنوز زنده است

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

ديويد يك هواپيما در كنيا اجاره و در اطراف ترمينال‌هاي عنتيه و جاده‌هاي آن چرخيده بود و عكسبرداري هوايي كرده بود. زماني كه او بر زمين نشست قيافه يك شكارچي انگليسي ثروتمند و نازپرورده را به خود گرفت كه در يك كشور آفريقايي زندگي مي‌كند و به خاطر برخي موارد نياز به كمك برج مراقبت دارد. مامور كنترل‌كننده برج مراقبت اوگاندا با كمال ميل همكاري كرد و حتي با او نوشيدني هم نوشيد و به گفته آنها از «مخمصه بزرگي كه طي چند روز گذشته» گرفتار شدند، سخن گفتند. 12 ساعت بعد وقتي حراري جزييات گزارش ديويد را همراه با صدها عكسي كه او برداشته بود براي رابين آورد، صورت رابين از خوشحالي شكفت. او گفت: «اين درست همان چيزي است كه من نياز دارم؛ اين همان اطلاعات عمليات است.» مهم‌ترين نكته براي رابين عكس‌هاي سربازان اوگاندايي اطراف ترمينال بود كه او به عنوان يك برهان گرفته بود كه افراد حداد اطراف ساختمان را بمب‌گذاري نكرده‌اند. او گفت: «در اين صورت عيدي امين اجازه نمي‌داد كه افرادش آنجا باشند.» همچنين عكس‌ها به وضوح نشان مي‌داد كه نيروهاي اوگاندايي كه ترمينال را محافظت مي‌كنند خيلي كم هستند. در اين موقع سايرت ميتكال با يك طرح اوليه و جسورانه آمد: يك عده نيروي نخبه سايرت در تاريكي شب با يك هواپيماي حمل و نقل نظامي هركولس سي-130 بدون نشان و با استفاده از روشنايي‌هاي كناره باند كه فقط براي هواپيماهاي باري غيرنظامي روشن است و از قبل براي نشستن برنامه‌ريزي شده، بر زمين مي‌نشينند. اين نيروها پياده مي‌شوند و سوار بر تعدادي خودرو كه پشت سر يك خودروي مرسدس بنز شبيه خودرويي كه عيدي امين استفاده مي‌كند و به منظور گمراه كردن گاردهاي اوگاندايي است، راه مي‌افتند. در نزديكي ترمينال، نيروها از هم جدا مي‌شوند و از جهات مختلف به ساختمان حمله مي‌كنند و از مزيت غافلگيري و گيج شدن براي حذف تروريست‌ها بهره مي‌برند. فرض بر اين است كه تمام اينها در كمتر از دو دقيقه تكميل شود. سپس نيروهاي بيشتري از‌ اي‌دي‌اف بر زمين مي‌نشينند و با برج مراقبت، سربازان اوگاندايي و جت‌هاي نيروي هوايي اوگاندا درگير مي‌شوند به‌طوري كه آنها قادر نخواهند بود تا هواپيماهاي اسراييلي را كه با گروگان‌ها و نيروهاي همراه برمي‌خيزند، تعقيب كنند. كنياتا (رييس‌جمهوري كنيا) هم قبول كرده بود كه هواپيماهاي اسراييلي در مسير برگشت براي سوختگيري مجدد در نايروبي بر زمين بنشينند. شيمون پرز، وزير دفاع معتقد بود كه اين طرح مي‌تواند موفق بشود و بر رابين فشار وارد مي‌كرد. در سوم جولاي، نخست‌وزير براي يورش چراغ سبز را نشان داد. فرماندهان عمليات از رابين پرسيدند كه اگر با شخص عيدي امين برخورد كردند، چه كنند؟ رابين گفت: «اگر او دخالت كرد دستور داريد بكشيدش.» ايگال آلون، وزير امور خارجه هم اضافه كرد: «حتي اگر هم دخالت نكرد، بكشيدش.» نيروهاي واكنش سريع براي اين ماموريت سوار چهار هواپيما شدند. به هر سرباز يك نقشه اوگاندا و مقداري پول به دلار امريكا داده شد كه در صورتي كه جدا افتادند و مجبور به فرار شدند به شيوه خودشان كار كنند. ايفتاچ ريشر، معاون يوناتان نتانياهو، برادر بنيامين نتانياهو (نخست‌وزير فعلي اسراييل) كه حالا فرمانده سايرت متكال شده بود، گفت: «براي همه واضح بود كه اين فقط حرف است و در حقيقت اين عملياتي بدون طرح فرار بود. اگر اتفاق اشتباهي رخ مي‌داد ما مجبور بوديم كه آنجا بايستيم و تا دم مرگ مبارزه كنيم.» اولين هركولس طبق برنامه نشست. ريشر كه در يكي از لندرورهايي بود كه پشت مرسدس بنز مشكي مي‌رفت، صحنه را اين‌گونه به خاطر مي‌آورد: «سكوت كامل و تاريكي كامل حكمفرما بود؛ سياهي مطلق. هيچ پرنده‌اي پر نمي‌زد. روي باند وسيع هيچ‌كس نمي‌جنبيد. من با خودم فكر مي‌كردم كه «‌اي خدا، اينجا خيلي ترسناك است».» زماني كه نيروها با دو گارد اوگاندايي مواجه شدند، عنصر غافلگيري تقريبا از بين رفت و نتانياهو تصميم گرفت آنها را با اسلحه صداخفه‌كن بكشد چون آنها يك خطر بودند. سربازهاي اوگاندايي با شليك گلوله صداخفه‌كن كشته نشدند و فردي كه پشت سر نتانياهو نشسته بود معتقد بود كه آنها هنوز خطرناك هستند لذا به آنها با اسلحه‌اي كه صداخفه‌كن نداشت، شليك كرد. صداي اسلحه ديگر سربازان اوگاندايي را به صحنه كشاند و رد و بدل آتش اسلحه شروع شد. خودروهاي اسراييلي به ترمينال رسيده بودند و حمله شروع شد اما نتانياهو تير خورد كه بعدا به خاطر جراحات وارده درگذشت. هر چند كه تروريست‌ها در زماني كه هجوم با فرماندهي ماكي بتسر به درون ترمينال آغاز شد، غافلگير شدند و ماكي تمامي آنها را قبل از آنكه بتوانند خود را سازماندهي كنند، كشت. نيروهاي ريشر هم به ساختمان جنبي كه نيروهاي اوگاندايي بودند، نفوذ كردند و همه آنها را هم كشتند. گروه ديگر برج مراقبت را گرفت. نيروي ديگر هشت جنگنده ميگ نيروي هوايي را كه در باند بودند را نابود كرد. تمامي هشت رباينده هواپيما كشته شدند. سه تن از گروگان‌ها كه در مسير گلوله بودند هم مردند. يك گروگان ديگر و يك زن پير اسراييلي كه شب قبل از آن به بيمارستان برده شده بود به دستور عيدي امين در پاسخ انتقام‌جويانه به حمله به قتل رسيدند. اما 100 نفر نجات پيدا كردند و اسراييل هيچ امتيازي نداد. اين عمليات مدلي شد براي اينكه چگونه مي‌توان يك موقعيت گروگان‌گيري را اداره كرد. مذاكره و مصالحه با تروريست‌ها ممنوع اما بايد براي ورود به وضعيت فوق‌العاده استواري داشت و حتي براي آزادي گروگان‌ها زندگي را به خطر انداخت. با آنكه حمله به عنتبه يك پيروزي شايان تاكتيكي بود اما آن مردي كه دستور ربايش هواپيما را داده بود، آن مردي كه گلدامئير دستور كشتن او را شش سال پيش امضا كرده بود، آن تروريستي كه شليك آرپي‌جي از پنجره دفترش در بيروت فقط او را اندكي مجروح كرده بود، آن فدايي كه در پرتاب بمب‌ها به استاديوم بيروت در سال 1974 زنده مانده بود، آن فدايي كه در بالاترين فهرست «زدن» اسراييل بود و كسي كه هدف برنامه‌هاي ترور بود، هنوز زنده بود و تحت تعقيب قرار داشت. اسحاق رابين به موساد گفت كه هيچ صرفه‌جويي نكنيد؛ وديع حداد بايد بميرد.

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه.

پايان فصل دوازدهم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون