بازرگان و مساله آزادي
خداداد خادم
شخصيت مهندس بازرگان با مساله آزادي عجين شده است و معمولا او را ليبرال ميخوانند. اما كمتر به اين مساله ميپردازند كه چگونه شخصيت بازرگان با آزادي عجين شده است. در اين مقال سعي دارم به اين مساله بپردازم كه ريشه اين آزادي از كجا ميآيد و بازرگان در ادامه چگونه به آن ميپردازد.
مهندس بازرگان در خاطراتش به اين موضوع كه در چگونه خانوادهاي متولد ميشود و محيط خانوادگياش چگونه است خود اشاره ميكند. او ميگويد كه در خانوادهاي بزرگ ميشود كه پدرش عباسقليخان سختگيريهايي آنچناني بر آن ندارد و حتي در امر مناسك ديني مهندس بازرگان ميگويد يكبار به ما امر و نهي نكرد كه نماز بخوانيم. اين نوع تربيت در خانواده باعث ميشود كه بازرگان بهگونهاي بار بيايد كه حتي وقتي معلم كلاس چهارمشان ميخواهد براي زلزلهزدگان سلماس كمك جمع كند، مهندس بازرگان ميگويد چون تحكمي گفت كه كمك كنيد من به پدرم نگفتم و كمكي هم نكردم.
به تعبير هيوم تربيت خانوادگي در دينداري انسانها تاثير دارد تا جايي كه فردي كه در مكاني خشن تربيت شود ديندارياش هم خشن خواهد بود. برعكس اين مساله هم به اين صورت است كه فردي كه در محيطي آرام بزرگ ميشود دينداري هم آرام و مسالمتآميز دارد.
مهندس بازرگان در عين حال در محيط خانوادهاي بزرگ ميشود كه ارتباط با رجال سياسي و مشروطهخواهان در آن جاري و ساري است و در همين زمان نقش فردي مانند فروغي در مدرسه را نبايد ناديده گرفت. به تعبيري كودكي ايشان متاثر از محيطي مذهبي- سياسي و شخصيتهايي است كه كنشگران انقلاب مشروطه هستند. به تعبيري بازرگان با وجود خلاقيتهاي خودش گذرگاه عباسقلي خان، فروغي، مصدق و پاريس است.
بعد از اين مرحله وي به كشور فرانسه كه بهگونهاي يكي از سردمداران آزادي در دنياست براي تحصيل اعزام ميشود. وي در مدرسه سانترال تحصيلات آكادميك خود را ميگذراند و در اين مرحله كه 7 سال طول ميكشد متاثر از فضاي آن محيط و بهرهمند از آن ميشود و باز به تعبير خود ايشان كه رضا خان فكر ميكرد افرادي كه به اين كشورها براي تحصيل ميفرستد فقط فن را با خود به ايران ميآورند، ميگويد غرب چيزهاي ديگري هم غير از كلاه شاپو و فن داشت، دين و دينداري و آزادي و دموكراسي هم داشت. بنابراين دومين عامل كه آزاديخواهي را در شخصيت بازرگان تقويت ميكند تحصيل در سانترال فرانسه است.
شايد سومين مساله در شخصيت بازرگان ورود ايشان به مسائل سياسي در دهه 30 و بحث ملي شدن صنعت نفت باشد. وي وقتي به پيشنهاد دكتر مصدق به صنعت نفت ميرود و براي اين كار برگزيده ميشود ابتدا كه خودش ميگويد كه اين كلاه گشادي بود كه براي سر من انتخاب شده بود. اما در كوران كار ميبيند كه انتخاب درستي بوده و ايشان در اين زمينه بسيار پرونده موفقي از خود به جاي گذاشت. اين مرحله از زندگي بازرگان بسيار در شخصيت او كه الان ديگر يك شخصيت جا افتاده و فعال سياسي است بسيار مهم است و نقش بسزايي دارد. در اين مرحله مهندس بازرگان عملا با مسائلي در كار روبهرو ميشود كه به فكر اين ميافتد كه افراد براي اينكه قبل از اينكه وارد مسائل سياسي شوند بايد در يك جاهايي ياد بگيرند كه چگونه همديگر را تحمل كنند. وي در اين زمان است كه به فكر ايجاد نهادهايي ميافتد كه بتواند افراد را قبل از اينكه وارد مسائل سياسي و اجتماعي شوند تربيت كنند كه ديگري را تحمل كنند. اين امر هم زاييده اصطكاكهايي است كه در جريان ملي شدن صنعت نفت با همكاران و دوستانش دارد. در اينجاست كه او به فكر نهادسازي ميافتد.
در سال 34 كه مهندس بازرگان يعني بعد از دومينبار از زندان آزاد ميشود با دوستانشان به فكر ايجاد متاع ميافتند كه اين متاع متشكل از نيروهاي مختلف با گرايشهاي مختلف است و تا بعد از انقلاب اسلامي هم كسي از تركيب آن باخبر نميشود. متاع براي تربيت و جامعهپذيري افراد جامعه شكل ميگيرد. نتيجه آن هم نهادهايي است كه برخي از آنها تاكنون هم ادامه دارد؛ نهادهايي مانند انجمن اسلامي دانشجويان، انجمن مهندسين، انجمن پزشكان، انجمن زنان و... نهادهايي مانند مسجد نارمك، مدرسه كمال و حتي نهادهاي اقتصاديي مانند صافياد را در دستور كار خود و دوستانشان قرار ميدهند. اين نهادسازي به اين دليل است كه مهندس بازرگان و دوستانشان به اين نتيجه ميرسند كه ريشه استبداد از خود جامعه است و اگر جامعه و خود ما اين مساله را در درون جامعه حل كنيم، نيروي بيروني و حتي استبداد داخلي نميتواند در جامعه دوام بياورد.
بنابراين اگر بخواهم سه مساله را در شكلگيري شخصيت آزادمنشانه ايشان بيان كنم، درواقع سه منشا ديني، خانوادگي و تحصيل را ميتوان نام برد. از نظر ديني وي در خانوادهاي مذهبي و در عين حال عجين شده با قرآن بزرگ ميشود و به تعبير ديگر قرآن را هم تفسيري آزادمنشانه ميكند. دوم اينكه محيط مدرسه سانترال و فرانسه بر او تاثير ميگذارد و سومين عامل نقش استبداد تاريخي است كه همواره در آثارش به آن ميپردازد و مدام آن را ميگويد.