حميدرضا خالدي
اوايل هفته و درجريان بررسي برنامه توسعه سوم شهرداري تهران، شوراي شهر با دو بند از ماده 76 اين برنامه مخالفت كرد؛ بندي كه به حمايت از زنان و به ويژه زنان آسيبديده و در معرض آسيب اشاره داشت. حذف اين دو بند با واكنشهايي از سوي فعالان حوزه زنان روبهرو شد كه شايد جديترين آن به انتقادهاي تند زهرا نژاد بهرام، عضو هيات رييسه شوراي شهر تهران باشد.
چند روز قبل و در جريان بررسي برنامه توسعه سوم شهرداري، شما نسبت به حذف چند بند از ماده 76 اين برنامه بهشدت انتقاد داشتيد. مگر اين بند چه بود كه شما تا اين حد به تصويب آن اصرار داشتيد؟
اين بندها در واقع دو بند از سه بند ماده 76 برنامه توسعه سوم شهرداري بودند كه در آنها بر حمايت از زنان و به خصوص زنان آسيب ديده و در معرض آسيب تاكيد داشتند.
ميشود توضيح بيشتري بدهيد؟ منظورم اين است كه هر كدام از اين بندها، مشخصا روي چه مواردي تاكيد داشتند؟
مثلا يكي از اين بندهاي حذف شده به حمايت از زنان بيسرپرست و آسيبديده و مكانهايي براي نگهداري و حمايت از آنها و همچنين كمك به كارآفريني براي آنها تاكيد داشت و بند ديگر آن، به لزوم ظرفيتسازي براي شاديآفريني زنان و نقشي كه اين ايجاد نشاط ميتواند در كارآمدترشدن نقش و تاثير زنان در جامعه و خانوادهها داشته باشد، اشاره داشت.
الان هم كه شهرداري در اين حوزهها فعاليت دارد.
بله. اتفاقا استدلال اعضايي كه راي به حذف آن دادند هم همين نظر را داشتند. آنها ميگفتند هم اينك معاونت فرهنگي، اجتماعي و سازمان اجتماعي شهرداري مسوول حمايت از زنان آسيبپذير شهر است و سازمان ورزش هم يكي از وظايفش، حمايت از ورزش بانوان و توسعه آن و در دل آن ايجاد نشاط براي زنان شهرمان است و به همين دليل لزومي ندارد كه بخواهد بندهاي مجزايي براي آنها در برنامه توسعه شهرداري بياوريم.
خب اين استدلال كه در ظاهر درست است. پس انتقاد شما به چه چيزي است؟!
نقد من اين بوده و هست كه ماده 76، تنها ماده در بين 93 ماده برنامه توسعه سوم شهرداري است كه مشخصا به زنان اختصاص دارد و در آن از زنان در كنار كودكان و سالمندان و كم توانان و.... نام برده نشده، بلكه فقط به زنان اشاره دارد. حرف ما اين است كه امروز، زنان نيمي از جمعيت كشور را تشكيل ميدهند و نقش غيرقابل انكاري در هدايت جامعه و به خصوص تربيت نسلهاي آينده دارند. دوم اينكه، اصولا ما در حوزه زنان با يك جور آشفتگي و سردرگمي مواجهيم؛ به اين معنا كه شاخصها و تعاريف درست و مشخص و شفافي براي آنها نداريم. بلكه برعكس شاهد تعاريف مختلف و بعضا سليقگي در اين حوزه و شاخصهاي آن هستيم. براي همين مسيرهاي ورود ما به اين مقوله نيز به نسبت همين تعاريفهاي گوناگون، متفاوت است؛ البته در مورد شاخصهايي مانند عدالت جنسيتي تعارفي را داريم كه ميتواند در اين راه به ما كمك كند ولي اينها كافي نيست. حرف من اين بود كه بايد اين تعاريف و رويكردها يكسان شود تا بتوانيم گامهاي مثبتي در حوزه زنان برداريم. تا وقتي كه اين تفاوت نگاهها اينقدر زياد باشد مسلما نميتوانيم چندان كه بايد و شايد در اين حوزه براي حمايت از زنان و نقشي كه در جامعه دارند برنامهريزي كنيم.
گفتيد اين ماده سه بند داشت. بند سوم آن چه بود؟
بند سوم اين ماده به ارتقاي انتصابهاي زنان برميگشت كه به تصويب رسيد.
تا جايي كه يادم هست برخي از اعضا معتقد بودند كه اختصاص يك بند جداگانه به زنان و اين همه تاكيد روي حمايت از آنها، شايد تبعيضآميز باشد.
اين استدلال، استدلال درستي نيست، چرا كه اولا همانطور كه گفتم نيمي از جمعيت جامعه ما را زنان تشكيل ميدهند، پس چطور حق ندارند كه در يكي از بندهاي برنامههاي شهرشان، مستقلا به آنها و نيازهايشان اشاره شود؟ ثانيا اگر هم فرض كنيم كه استدلال اين دوستان درست باشد و بخواهد تبعيضي به وجود آيد، اين تبعيض يك تبعيض مثبت است. اينكه بخواهيم يكسري برنامه مشخص براي مادران و زنان شهرمان داشته باشيم يك جور تبعيض مثبت است. امروز حتي جهان نيز به اين نتيجه رسيده كه براي جبران شكاف خدماتي و محروميتهايي كه براي زنان وجود دارد بايد از راهكار تبعيضهاي مثبت استفاده كرد. چرا؟ چون نتوانستهايم از محل خدمات مشتركي كه در جامعه ارايه ميشود، شكاف موجود تبعيضها را پر كنيم. اگر اين شكاف چالشپذير پر نشود مسلما عميقتر خواهد شد و در نهايت آسيبها و دغدغههايي جدي را براي جامعه به دنبال خواهد داشت.
بگذاريد سوالم را يك جور ديگري مطرح كنم. اصولا اگر اين بندها تصويب ميشد، چه تغييري در عملكرد شهرداري به وجود ميآمد و اينكه چه دستاوردهايي را براي زنان پايتخت به همراه داشت؟
به هر حال برنامههاي توسعه، جزو اسناد بالادستي است. در حال حاضر شهرداري ميتواند هر وقت كه لازم ندانست بودجههاي مربوط به حوزه زنان را در بودجه سالانه خود حذف كند چون الزام قانوني در اين مورد ندارد. به هر حال برنامههاي توسعه، برنامههايي پنجساله هستند كه رويكرد آينده شهر را تبيين ميكند.
به هر حال اين بندها از برنامه سوم حذف شدهاند. فكر ميكنيد براي حمايتهاي قانونمند و ضروري براي زنان در شهر، به خصوص زنان آسيبپذير و نيازمند حمايت، مديريت شهري چه بايد بكند؟
هر نهادي موظف است در حيطه عملكرد خودش، به مقوله زنان و اجراي برنامههايي براي بهتر شدن شرايط زندگي و كاري آنها بپردازد. اما درعين حال انتظار ما اين است كه رسانهها از تمام ظرفيت خود براي حمايت از زنان و قوانين مرتبط با آن، استفاده كنند.