يادداشت بروگر مكنامي، مشاور زوكربرگ
و سهامدار فيسبوك درباره فاجعههاي اين شركت
براي «فيسبوك» واقعا متاسفم
ترجمه فريده وكيلي
«من از بيش از يك دهه گذشته با كمپاني «فيسبوك» آغاز به كار كردم و خود را در افتخارات و موفقيتهاي آن سهيم دانستهام، اما اكنون نااميد و شرمندهام. «فيسبوك» با بيش از 7/1 ميليارد عضو، جزو تاثيرگذارترين تجارتهاي جهان است. چه خوششان بيايد يا نيايد، چه خود را يك كمپاني فناوري بدانند يا رسانه، اين كمپاني تاثير عظيمي بر سياست و رفاه اجتماعي دارد. هر تصميم مديريت ميتواند بر زندگي مردم واقعي اثرگذار باشد. مديريت مسوول هر حركتي است. آنها همانطور كه براي هر موفقيتي اعتبار به دست ميآورند، بايد در قبال اشتباهات خود پاسخگو باشند. اما «فيسبوك» اخيرا كارهايي انجام داده كه حقيقتا نگرانكننده است و بيشتر از اين نميتوانم عذري براي اين رفتارها بياورم»...
9 روز قبل از انتخابات نوامبر 2016، متن بالا را
بهصورت ايميل به بنيانگذار «فيسبوك» و مدير اجرايي آن شريل ساندبرگ فرستادم. اين متن بخشي از مقالهاي بود درباره مشكلات «فيسبوك» كه قصد چاپ آن را داشتم. اوايل سال متوجه موجي از تصاوير ناراحتكننده شدم كه توسط دوستان به اشتراك گذاشته ميشد و منشا آن گروههاي فيسبوكي بهظاهر مرتبط با كمپين انتخاباتي برني ساندرز بود، اما تصور آن غيرممكن بود. من ميخواستم نگراني خود را با ساندبرگ و زوكربرگ در ميان بگذارم تا بدانند بازيگران بد از مهندسي «فيسبوك» و نحوه تجارت آن براي ضربه زدن به افراد بيگناه سوءاستفاده ميكنند.
من يك سرمايهگذار فني باايمان هستم. فناوري حرفه و علاقه من است. من جزو اولين مشاوران زاك زوكربرگ و اولين سرمايهگذاران «فيسبوك» بودم. زماني كه آن ايميل را براي زاك و شريل فرستادم تصورم اين بود كه «فيسبوك» قرباني شده است، اما چند ماه بعد با اتفاقهايي مثل انتخابات 2016، دروغهاي گسترده برگزيت و فروش اطلاعات كاربران به گروههاي ديگر شوكه و نااميد شدم. طول كشيد تا بپذيرم كه موفقيت، «زاك» و «شريل» را نسبت به عواقب كارهاي خود كور كرده است. من هرگز دليلي براي ناسپاسي از «فيسبوك» نميبينم و همين حالا كه در حال نوشتن هستم هم در آن كمپاني صاحب سهم هستم. اما انتقاد من از اين كمپاني بر سر اصول است و صاحب سهم بودن توجيه خوبي براي بيان مطلب است؛ من معترض فعالي شدم، زيرا جزو اولين نفرهايي هستم كه شاهد بروز يك فاجعه هستند و سابقه همكاريام با اين كمپاني از من صداي قابل اعتباري ميسازد.
موفقيت «فيسبوك» را به سمت فاجعه سوق داده است. نوع تجارت برمبناي آگهي است كه به نوبه خود بستگي به مديريت جلبتوجه كاربر براي ديده شدن بيشتر آن دارد. يكي از بهترين راهها جذب خشم، وحشت و احساسات براي درگير كردن بيشتر كاربر است. الگوريتمهاي «فيسبوك» آنچه را كه كاربر ميخواهد به او ميدهند، بنابراين «خوراك خبري» هر شخص يك واقعيت منحصر بهفرد ميشود، حباب فيلتر شدهاي موجب اين توهم ميشود كه غالب كساني كه كاربر آنها را ميشناسد به همان چيزهايي اعتقاد دارند كه او دارد. نشان دادن پستهايي كه كاربر با آن همعقيده است براي «فيس-بوك» خوب است اما بسياري از تحقيقها نشان دادند كه اين كار موجب دوقطبي شدن و آسيب به دموكراسي ميشود. «فيسبوك» براي تغذيه هوش مصنوعي و الگوريتمهاي خود اطلاعات را از هر جاي ممكن جمعآوري ميكند و خيلي پيشتر روي افراد جاسوسي ميكرد، حتي افرادي كه از «فيسبوك» استفاده نميكنند. متاسفانه، «فيسبوك» در حفظ اطلاعات كاربران خود كوتاهي ميكند و گاهي براي تجارت بهتر اين اطلاعات را معامله ميكند.
از اواخر 2012 تا 2017، «فيسبوك» ايده جديد
-هك كردن رشد تغييرات- را تكميل كرد و به كمك الگوريتم، نوع جديد اطلاعات و تغييرات كوچك در طراحي، توانست همه چيز را محاسبه كند. اين ايده «فيسبوك» را به قدري قادر به درآمدزايي از درياي اطلاعات كرد كه ساير ملاحظات را از سر راه برداشت. هر حركت كاربر درك بهتري از او و دوستانش به «فيسبوك» ميداد و كمپاني را موفق ميكرد پيشرفت كوچكي در تجربيات روزمره كاربر يا
بهعبارتي در جلبتوجه او داشته باشد. هر تبليغاتچي خريدار چنين اطلاعاتي است. «زاك» و همكارانش اعتقاد دارند كه ارتباط دادن افراد به يكديگر روي كرهزمين از چنان اهميتي برخوردار است كه هر نوع عمل تكميلي در اين راستا را توجيه ميكند. آنها بدون تغييري در رويه خود به انتقادات گوش ميدهند. علت اين نيست كه آنها افراد بدي هستند، بلكه دليل اين رفتار اين است كه موفقيت آنها را از درك درست واقعيت منحرف ساخته است.
وقتي آنها با مستنداتي مواجه ميشوند كه اطلاعات نادرست و اخبار جعلي در سراسر «فيسبوك» ممكن است بر رفراندوم انگلستان يا انتخابات امريكا تاثير گذاشته باشد، دو روش برخورد دارند؛ ابتدا با انكار، تاخير، انحراف از مسير و پنهانكاري را به وجود ميآورند و تنها زماني شفاف ميشوند كه اجبار باشد و در اين مواقع هم با عذرخواهي و وعده بهتر شدن پرونده را ميبندند. «فيسبوك» در ايجاد يكي از باارزشترين تجارتهاي جهان از اعتماد ما، خانواده و دوستان ما بهرهبرداري كرده است، در حفظ اطلاعات كاربران سهلانگار بوده و با سلب قدرت تفكر آزاد به دموكراسي ما آسيب رسانده است. آنها به اين كار ادامه خواهند داد ماداميكه ما در نقش شهروندي خود از حق استقلال در تصميمگيري دفاع نكنيم. ما بايد اصلاحات در «فيسبوك» را از اين نقاط كليدي آغاز كنيم؛ از دموكراسي. دموكراسي بر پايه واقعيات و ارزشهاي مشترك، مشورت و حكومت قانون، داشتن مطبوعات آزاد و توازن قوا براي حفظ پاسخگويي قدرت استوار است. «فيسبوك» به همراه گوگل و توييتر، از دو جهت تيشه به ريشه مطبوعات آزاد زدهاند: ابتدا اقتصاد ژورناليستي را دچار فرسايش كردهاند و سپس آن را با اطلاعات نادرست سركوب كردهاند و با تئوري توطئه عليه واقعيات موفق شدهاند. گريزي از تاثيرگذاري آنها بر زندگي و آينده ملتها نيست. ارايه خدمات زيربنايي رايگان دسترسي به خدمات اينترنت را در حدود 60 كشور امكانپذير ساخته است، اما تمام اينها به قيمت از هم پاشيدگي اجتماعي است. منبع: تايم
اكونوميست؛ جهاني شدن
سوژه عكس جلد و گزارش اول هفتهنام «اكونوميست» جهاني شدن است. گزارش اول مربوط به اين پرونده هم درباره تجارت جهاني است. «درونها؛ كشف نجاتدهنده يا تهديدكننده»، «ونزوئلا؛ پاك كردن مادورو»، «امريكاييهاي جوان»، «برندهها و بازندههاي تعطيلي دولت امريكا»، «قتلعام در برزيل؛ كشتار در جواني»، «چين و دانشجوهاي خارجي»، «دولتمردان ترزا مي»، «انرژي هستهاي؛ ذوب شدن»، «بخشي از توفان»، «سرها را به يكديگر بزنيم»، «اقتصاد آلماني» و...گزارشهاي ديگر «اكونوميست» است.
اسپكتيتر؛ جنگ گوشت
پرونده ويژه «اسپكتيتر» درباره حذف گوشت از وعدههاي روزانه و خوردن سبزيجات و محصولات كاملا ارگانيك است. تيتر روي جلد ميگويد ميدان رقابت گياهخواران با مردم عادي روي زمين گوشت است و زيرتيتر هم ميگويد: «بالاخره گياهخواران پيروز ميشوند». «كودتاي تروي ميتواند ترزا مي را به پايين بكشد»، « مگا دوم: چرا حكومت مونگاگوا در زيمبابوه ممكن است خيلي طول بكشد»، «كاتوليكها يا پروتستانها؛ چه كسي اهميت ميدهد؟»، «دفتر خاطرات داووس؛ يك مهماني براي گناهكارها»، «بريتانيا ممكن است از قضات عاليرتبه صرفنظر كند» و... گزارشهاي ديگر «اسپكتيتر» است.