• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4295 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۹ بهمن

درباره «توني ‌موريسون» به بهانه اكران فيلمي مستند در جشنواره ساندنس

جهان نويسنده‌اي صاحب ‌سبك

گروه ادب و هنر

توني موريسون، متولد 18 فوريه 1931، نويسنده‌اي ‌است كه به‌زعم بسياري از منتقدان حوزه ادبيات داستاني، بعد از «بيچراستو» مهم‌ترين نويسنده سياهپوست ‌امريكايي ‌است. توني ‌موريسون با نام ‌واقعي «كلوئي ‌ووفورد»، نويسنده‌اي ‌است كه آثارش مملو از نوعي اعتراض نسبت به تبعيض ‌نژادي عليه سياهپوستان ‌است. از ميان آثار اين نويسنده در ايران، رمان «دلبند» بيشتر از ديگر آثارش ديده ‌و خوانده‌ شده است. وجه تاريخ‌نگارانه آثار موريسون در كنار پيوند اين ‌نگاه ‌با روايت‌هاي داستاني، كارهاي اين نويسنده را به كارهايي تبديل كرده كه مختص به جهان ذهني شخص ‌اوست. موريسون نويسنده‌اي صاحب‌ سبك ‌است و توانايي در اثبات اين سبك به گونه‌اي ‌است كه مدارس ادبيات داستاني در اقصي‌ نقاط ‌جهان، آن را به عنوان يكي از مواد درسي خود انتخاب كرده‌اند و خود نويسنده ‌هم براي ايجاد جايگاه ‌بيشتر اين سبك، سال‌ها در دانشگاه‌هاي مختلف امريكا خصوصا دانشگاه پرينستون به تدريس آن پرداخته است. دليل پرداختن به جهان داستاني و سبك ‌توني‌ موريسون به عنوان«چهره» امروز اين ‌است كه فيلمي مستند از شخصيت ‌و آثار او در جشنواره «ساندنس» امريكا به روي صحنه ‌رفته است. «تيموئي‌ گرينفيلد» مستندساز مشهور امريكايي در فيلمي با عنوان: «توني ‌موريسون: قطعاتي كه من هستم» به معرفي آثار و شخصيت ‌اين نويسنده پرداخته است. موريسون در اين فيلم علاوه بر توضيح ‌بيشتر جهان ذهني‌اش در داستان، درباره چگونگي خلق آثاري ماندگار چون «دلبند»، «آبي‌ترين چشم»، «عشق»، «سرود سليمان»، «خانه» و «يك بخشش» بيشتر گفته است. اين نويسنده برنده جايزه نوبل (1993) و نشان لژيون‌دونور (2010) تلاش كرده همه گفتني‌ها پيرامون جايگاهش در حوزه ادبيات داستاني را براي مخاطبش توضيح ‌دهد. موريسون در خانواده‌اي بزرگ شد كه همواره رنج‌ فقر را تجربه ‌كرده‌ بود. خانواده‌اي از نژادي سياهپوست بي‌پناه كه اغلب مورد سوء‌استفاده برده‌داران واقع‌ شده ‌بود. پدربزرگ توني ‌موريسون نيز يك برده‌ بود. پيرمردي كه شمايلش را به اشكال گوناگون مي‌توان در قالب شخصيت‌هاي مختلف در بيشتر آثارش ديد. آنچه موريسون را به نوشتن درباره خانواده‌اش بخصوص شخصيت‌ پدربزرگش واداشته، اميد منحصربه‌فرد او به آينده ‌زندگي‌ است. نويسنده‌ آفريقايي‌تبار ساكن كشور امريكا كه نويسنده‌اي چون «ميچل ‌بيچراستو» را به دليل نوشتن شاهكاري چون «كلبه ‌عموتم» هميشه ستوده است. پديده‌اي به نام بردگي را ننگي براي بشريت ارزيابي مي‌كند و وجدان انسان‌ها را براي خطر بازگشت به چنين ننگي قلقلك ‌مي‌دهد. شايد براي علاقه‌مندان به آثار و شخصيت اين نويسنده جالب باشد كه او متاسفانه در زندگي مشترك نتوانست موفق عمل ‌كند. موريسون در عالم جواني با جواني سياهپوست كه آرشيتكت زبده‌اي بود، ازدواج كرد اما اين پيوند زياد دوام نداشت. خود او در اين باره گفته است: «در اكثر موارد زندگي خانوادگي براي يك زن نويسنده مي‌تواند الهام‌بخش انواع داستان‌هاي زيبا و جذاب باشد اما گاهي هم اين گونه نيست. من متعلق به مورد اخير هستم. با اين وصف به همه زنان نويسنده توصيه مي‌كنم كه در حفظ زندگي خانواده‌شان بكوشند، زيرا اهميت آن از هر چيز ديگر بيشتر است...» در پايان بايد به اين نكته هم اشاره كرد كه پدر اين نويسنده هم كشاورزي زحمتكش بود كه خود او بيشتر از پدرش به عنوان يك حمايتگر تام‌ و تمام ياد مي‌كند. پدري كه با وجود دست‌هاي خالي‌اش توانست هزينه‌هاي لازم براي تحصيل دخترش را فراهم كند تا جايي كه او در سال 1953 موفق به كسب مدرك كارشناسي ادبيات انگليسي از دانشگاه هاروارد شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون