با حكمت و فلسفه خواندن كار ما علاج نميشود؛ فضل و عنايت الهي و معرفت خداداد و علم لدني كار ما را علاج خواهد كرد.
راه نيل به علم الهي دو چيز است؛ يكي زهد در دنيا و ديگري عمل كردن شخص به آنچه ميداند. من زهد فيالدنيا... علمه بغير تعليم كسي كه بيرغبتي به دنيا پيشه كند، بدون اينكه نيازمند به تعليم گرفتن باشد، خداوند به او علم عنايت ميكند. من عمل بما علم ورثه الله ما لم يعلم. كسي كه به آنچه ميداند عمل كند، خداوند آنچه را نميداند به او به ميراث ميرساند.
اينكه امام باقر (ع) فرمود: «هر كس به آنچه ميداند عمل كند، خداوند آنچه را نميداند به او ياد ميدهد»، مال عموم مومنين است. با اين حديث تعليم و تعلم ظاهري ور ميافتد. ولي ما چرا به آن عمل نميكنيم؟ نعوذ بالله امامانمان را راستگو نميدانيم يا تصميم پيروي كردن از آنها را نداريم؟ اين همه مدرسه ميرويم و براي تحصيل زحمت ميكشيم و هزينه ميكنيم، ولي به اين حديث عمل نميكنيم. علم خداوند كه تمامشدني نيست، اگر به اين حديث عمل كني، هر قدر هم كه عالم باشي، خداوند بالاتر از آن را دارد كه به تو بدهد.
حديث ديگر كه آن حضرت (ع) فرمود: «هر كس طالب علم بدون تحصيل و تعليم گرفتن است، زهد و بيرغبتي دنيا را پيشه كند.» اين حديث مال كمّلين يعني انبيا و اوليا و اشخاص برجسته است. يعني در دنيا اگر يك كمي لب خواستههايت را تو بگذاري و كمتر به دنيا آلوده شوي، خداوند به تو علم لدني ميدهد. اين حديث مال من و شما نيست كه يك «ماشاءالله» و «باركالله» به ما بگويند، ميرويم بالا و يك «برو عقبتر» بگويند، ميرويم پايين. البته باز هم خوب است كه سفت نيستيم كه وقتي بالا رفتيم و غرور ما را گرفت، ديگر پايين نياييم.
حضرت امير (ع) ميفرمايد: ليس العلم فيالسماء لينزل عليكم و لا فيالارض ليصعد لكم، بل مجبول في قلوبكم؛ نخلقوا باخلاق الروحانيين حتي يظهر لكم: علم نه در آسمان است كه بر شما فرود آيد و نه در دل زمين تا براي شما بالا آيد، بلكه در قلبهاي شما آفريده شده است؛ به اخلاق روحانيان متخلق گرديد تا براي شما آشكار گردد.
تفكر و تعقل براي نجات خودمان، جهاد اكبر است.
راه رشد كردن در تذكر و تفكر و تعقل است، يعني بهره گرفتن و به كار گرفتن ذكر و فكر و عقل.
كسي كه ميخواهد يك خانه بخرد، چند مدت در خيال خود مشغول آن است، كسي كه ميخواهد به صاحبخانه راه پيداكند، چطور؟
جمالالنساء زينهن و جمالالرجال عقلهم: زيبايي زنان با به كار گرفتن زينتشان آشكار ميشود و زيبايي مردان با به كار گرفتن عقلشان.
هر چه از فكر و عقل كار بكشيم، لطيفتر ميشود و به تفكر و تعقل ميافتد.
تفكر يعني از فكر خود استفاده كردن، تعقل يعني عقل خود را به كار گرفتن، تذكر يعني از ذكر بهره بردن. اين چند قلم شرط نجات انسان است و قرآن بر آن تاكيد ميكند.
اينكه گوسفند حيوان شريفي است و همه چيزش حلال و پاك و نافع است، مال اين است كه نشخواركننده است؛ يعني چيزي را كه ميخورد، دوباره مزهمزه ميكند و فكر ميكند كه آنچه خوردم، چقدر خوشمزه است. انسان هم از علم و فهم و كمال، هر چه كه ميشنود، بايد روي آن فكر و مطالعه بكند. انسان هم اگر تعقل و تفكر كند، شريف ميشود.
حيواناتي كه نشخوار ميكنند، حلال گوشتند. مومن هم كه نماز ميخواند، قرآن كه ميخواند، عبادت كه ميكند، آنها را مزهمزه ميكند تا طعمش آشكار شود. اينها طعامهاي بهشتي و غذاهاي سفره اهل بيت (ع) است. بايد با تامل از آنها خورد تا بهره بيشتري برد. سعي كن مزه آنها را با مطالعه و تفكر احساس كني. اگر نماز را مزهمزه كني، حجت خدا در آن پيدا ميشود و اگر قرآن را مزهمزه كني و مطالعه نمايي و فرمان ببري، از همه اهل دنيا مستغني ميشوي.
براي باز شدن ذائقه روح و چشيدن طعم غذاهاي بهشتي در اذكار و مناجاتها و عبادات بايد آنها را مزهمزه كرد، يعني با تامل و تفكر به آنها پرداخت. بايد مطالعه كرد. مثل حيوانات حلالگوشت كه آنچه را ميخورند، دوباره به دهان آورده و نشخوار ميكنند، بايد غذاهاي روح را هم با تفكر نشخوار كرد تا طعم آن ظاهر شود و تحليل برود و جذب روح و جان انسان شود. مجالس ذكر خدا و خوبان خدا مرتع مومن است.
قلب مومن مثل غنچه است. مومن با تفكر و تعقل و تذكر در خوبي خدا و اهل بيت (ع) دلش دچار محبت آنها ميشود. وقتي محبت پيدا كرد، از آنها راضي ميشود. وقتي به رضا رسيد، غنچه دلش ميخندد و ميشكفد و كارش تمام ميشود.
يك خورده تفكر كني، خيلي زود راه ميافتي. در حديث اولوالالباب است كه تا تفكر كني، حب خدا تو را ميگيرد و بقيه راه را محبت ميبرد.
چشمه محبت اميرالمومنين (ع) در باطنتان است. كمي سر به گريبان فرو بريد و در درون خود كار كنيد تا به آب برسيد. اگر اهل فكري، فكر كن و اگر اهل ذكري، ذكر كن و اگر اهل دلي، با دلت كار كن كه از همه بالاتر است.
شب و روز مقداري به تفكر بپرداز و ببين اين پدر و مادر به اين خوبي را چه كسي به تو داده است، اين بدن سالم را، اين عقل سالم را، اين زن و بچه را و اين همه نعمت را چه كسي به تو داده است. علي العاقل ان يكون له ساعات. ساعه يتفكر في ما صنع الله عز و جل اليه: شخص خردمند بايد در هر شبانهروز خود زمانهايي اختصاص دهد؛ زماني كه در آن بينديشد در مورد اينكه خداوند درباره او چه كرده است. التفكر في آلاء الله نعم العباده: انديشيدن در مورد نعمتهاي الهي نيكو عبادتي است.