برديا ارسطو
«آن شب كه تو در كنار مايي روزست» اما چرا ما شبها را كمتر قدر ميدانيم؟ در وصف «شب» بسيار گفتهاند و بسيار شعر سرودهاند اما زندگي ما در شب شهرهايمان محدود به خانه و استراحت است، در حالي كه ميتواند كيفيت ديگري داشته باشد. «شب» حكايتي فراتر از استراحت و خواب دارد. رازهاي بسيار دارد كه اينقدر نزد شاعران براي سرودن مغتنم بوده است. «شب، همان چيزي است كه تمام روز برايش بيقرارم. حقيقتي كه آدمها براي نديدنش خود را خواب ميزنند». بهانه است كه ميگوييم شبها امنيت نيست تا ترسهايمان را پشت چيزي مخفي كنيم و از درك شب دور شويم.
گاهي از برخي خيابانهاي شهر كه ميگذري، ميماني كه آن همه شلوغي روز حالا كه آفتاب نشسته، كجا رفته است؟ خانهاي نيست، آپارتماني نيست، حتي مغازهاي هم نيست؛ ساكن و بيتحرك. نمونهاش را حتما بسيار تجربه كردهايد. شايد خدا را شكر كردهايد كه روز نيست كه از آن ميگذريد تا زودتر به خانه برسيد. اما زودتر به خانه رسيدن از براي چيست؟ البته كه بايد در كنار خانواده قرار و آرام بگيريد اما جز اين پاي تلويزيون و از اين كانال به آن كانال چه كار خواهيد كرد تا فراغت باقيمانده تا وقت خواب را پشت سر بگذاريد؟
خيابان طالقاني تهران يكي از همان خيابانهاست. روزها فقط ادارههاي دولتي و كسبه آنجا هستند و بخش قابل توجهي دانشجويان، اما شبها اگر «سينما فلسطين» و تئاتري در تقاطع وليعصر را قلم بگيريم هيچ تكاپوي ديگري در خيابان نيست. اتفاقا از آن خيابانهايي است كه استقرار كلانتري 107 فلسطين موجب شده در آن گشتيهاي پليس مرتب حضور داشته باشند. به راستي ما با شبهايمان چه كار ميكنيم. هزار كار نيمهكاره از صبح؟ هزار تجربه گمشده در مشغله روز؟ با وقت مردهمان چه كار ميتوانيم بكنيم؟ بيخود نبود كه در آن ترانه خوانده است: «چيزي بگو، حرفي بزن با شعر شب چيزي بگو از من به من... شب مانده و شعر و من و تو، چيزي به صبح اما نمانده».
شبها ميتواند حيات شهر و زندگي ما را دگرگون كند. بماند در شرايطي هستيم كه اگر روز و شب را هم كار كنيم، بسياري از عقبماندگيها را نميتوانيم، جبران كنيم اما ميتوانيم تغييراتي ايجاد كنيم. چه بسا فرصتهاي اشتغالي كه در روز فراهم نميشود را در شب بتوانيم، فراهم كنيم و با خيل بيكاري مغلوبانه مواجه نشويم. شهر فقط ترافيك و دود و آلودگيهاي روزش نيست. به اين هم بينديشيم كه شبها ميتوانيم در آرامشي متفاوت خيلي كارها بكنيم. بيخود نيست كه دكتر «ناصر فكوهي» استاد دانشگاه تهران و نويسنده كتاب «انسانشناسي شهري» ميگويد: «بعد از گذشت سالها از جنگ هنوز موضوع زندگي در شب به صورت تابو باقي مانده است.» و تاكيد او بسيار مهم است كه ميافزايد:
« اينكه يك عدهاي دور هم جمع بشوند، فاجعهاي اتفاق نخواهد افتاد. اين پارانوياي ترس از شب كه ميتواند ريشههاي زيستي هم داشته باشد همچنان وجود دارد؛ اما واقعيت اين است كه شب و روز از نظر امنيت يا ساير مسائل فرقي با هم ندارند و بسياري از فعاليتهاي نابهنجار در وسط روز هم ميتواند، اتفاق بيفتد. لزوما سيستم تاريكي و روشنايي اخلاق را مشخص نميكند.»
حيات شبانه ميتواند كاستيها را
جبران كند
يكي از مهمترين ويژگيهايي كه زيست شبانه ميتواند براي شهر فراهم كند، امكان چرخش چرخ بسياري از اقتصادهايي است كه ميتواند مولد باشد و جبران بيكاريها و فشارهاي اقتصادي باشد.
دكتر كيومرث حبيبي، عضو هيات علمي دانشگاه علم و صنعت و پژوهشگر حوزه شهري به تجربه موفق كافهها و كاروانهاي سيار خيابان 30تير اشاره ميكند و ميگويد: تعداد زيادي در اين كافهها مشغول به كار هستند و اگر تعداد اين كاروانها افزايش يابد، افراد بيشتري نيز مشغول به كار ميشوند. از طرفي تمايل افراد براي گذراندن اوقات فراغت در محيطهاي باز بيشتر شده و فضاهاي بيروني در حال جايگزيني به جاي فضاهاي دروني هستند.
شايد به همين دليل باشد كه انتظار ميرود شهرداري تهران بستر بيشتري براي تكرار تجربه زيست شبانه در خيابان سيتير فراهم كند. همنشيني كاروانهاي غذافروشي و كافهها در ابتداي خيابان سيتير با موزه ملي ايران و تركيب آن با ساختمانهاي وزارت امورخارجه و ميدان مشق در كنار سنگفرش اين خيابان تجربه خوبي را رقم زده است. تجربهاي كه به كسبه مستقر خيابان سيتير آسيبي نميزند. به عبارت ديگر يكي از مهمترين دغدغههاي زيست شبانه پديده دستفروشي و آسيب ديدن كسبه مستقر است، كما اينكه در خيابان نوفللوشاتو و وليعصر نيز شامگاهان بعد از آنكه مغازهها تعطيل ميشوند، دستفروشها بساط ميكنند و اين پديده بيشتر در ايام منتهي به عيد نوروز ملموس است. ميتوان به خوبي اين مقوله را از طريق شهرداري تهران سامان داد كه بين فعاليت شبانه با فعاليت روزانه مرز و تفكيكي قائل شود تا هيچ يك از ديگري آسيب نبينند و مكمل همديگر عمل كنند.
براي همين هم ميتوان به قول حميدرضا تحصيلي، مديرعامل شركت ساماندهي صنايع و مشاغل شهر تهران استناد كرد. او ميگويد: در طرح زيست شبانه مشاغل و اصناف را هم در نظر ميگيريم تا آسيبي به مغازهها و كسبوكارهاي ديگر نزند. مديرعامل شركت ساماندهي صنايع و مشاغل شهر تهران در توصيف طرح حيات شبانه يا زيست شبانه توضيح ميدهد: اين طرح به دنبال آن است تا در نقاطي از شهر تهران كه دچار شبمردگي به تبع آن گرفتار آسيبهاي اجتماعي شده را جذاب كرده و امكان رفتوآمد مردم را در آن فراهم كنيم.
مديرعامل شركت ساماندهي صنايع و مشاغل شهر تهران همچنين توضيح ميدهد: در اين راستا ما لايحهاي را در دست تهيه داريم كه بر اساس آن اداره بهداشت، محيطزيست، پليس راهور، اداره اماكن، اتاق اصناف و كليه بخشهايي كه ذينفع بوده، با موضوع درگير هستند. اميدواريم اين طرح زودتر به شوراي شهر رفته و با تصويب و ابلاغ آن طرح زيست شبانه را در سطح شهر ساماندهي كنيم تا مردم بتوانند شبها با امنيت خاطر از خانه بيرون آمده و از فضاي فراهم شده در شهر استفاده كنند.
تحصيلي با بيان اينكه در اين طرح نظارت كامل وجود داشته و مردم ميدانند در صورت بروز مشكل به چه مرجعي مراجعه كنند، تاكيد ميكند: افراد و ماشينهايي كه در قالب اين طرح اقدام به فعاليت ميكنند، شناسنامهدار خواهند شد. طرح زيست شبانه ونكافهها، پيادهراهها و رستورانهايي را كه فضاي كوچكي را در پيادهروها اشغال ميكند را در برميگيرد و در اين خصوص ما مشاغل و اصناف را هم در نظر ميگيريم تا اين طرح در مكانهايي راهاندازي شود كه آسيبي به مغازهها و كسبوكارهاي ديگر نزند. يكي از تجربههاي غيرتهراني حيات شبانه شهر را ميتوان در اهواز ملموس يافت. زماني «لشگرآباد» در جوار دانشگاه شهيدچمران اهواز يكي از محلههايي بود كه كمتر كسي رغبت تردد در آن را داشت و حتي مدعي بودند كه آسيبهاي اجتماعي بسياري دارد. طي سالهاي اخير خياباني در لشگرآباد از مسكوني صرف به غذافروشيها تغيير كاربري داده است و عموما خود خوزستانيها و در بسياري موارد ميهماناني خارج از خوزستان دارند، شبها را در آنجا ميگذرانند. به اين ترتيب لشگرآباد كه زماني جايي براي تردد مناسب تلقي نميشد به جايي براي تفريح و فراغت خانوادهها تبديل شده است. غذاهاي سنتي و بومي خوزستان نظير «سمبوسه»، «فلافل»، «پكوره» و انواعي از ترشيجات جنوبي را ميتوان در آنجا تجربه كرد. اين امكان براي خوزستانيها تا پيش از آن فراهم نبود. به ويژه آنكه جايي نظير اهواز عملا در تابستانهاي طولانياش زيست شبانه ميطلبد، زيرا در آفتاب و دماي بالاي 50درجه كه كسي تاب ماندن و تفريح كردن ندارد. بنابراين بايد توجه داشت كه اقليم و نوع زيست شبانه هم با هم رابطه نزديك و مستقيمي دارند؛ كما اينكه دكتر فكوهي نيز ميگويد: «در شهر شب مساله اقليم مهم است. اقليمهاي گرم و سرد از اين نظر با هم متفاوتند. در اقليمهاي سرد مانند كانادا، اسكانديناوي، شمال آلمان بخصوص در فصولي از سال شهر شب بسيار محدودي وجود دارد در مقايسه با ايتاليا و اسپانيا.»
شهر شب چيست و به چه كاري ميآيد؟
ناصر فكوهي، انسانشناسي كه بر پديدههاي شهري بسيار كار كرده است، ميگويد: دو نوع شهر شب وجود دارد. شهر شب دروني زندگي شبانهاي است كه تكهتكه شده است؛ يعني در داخل خانهها و فضاهاي بسته محدود مانند كافهها، نمايشگاهها و... ميگذرد؛ اما شهر شب بيروني شهري است كه فعاليت در فضاي بيروني شهر و خيابان اتفاق ميافتد. چنين شهر شبي خيلي متاخرتر است، چراكه چنين چيزي هر جايي امكان تحقق نداشته و حتي همين الان هم امكان ندارد و هر قدر شهر كوچكتر باشد، امكان تحقق شهر شب بيروني كمتر ميشود. حتي در اروپاي امروز و بخصوص امريكا شهر شب بيروني خيلي كم وجود دارد. بيشتر شهر شب دروني است؛ اما هر چه به سمت كلانشهرها ميرويم، شهر شب بيروني را بيشتر ميبينيم.»
به گفته نويسنده كتاب «انسانشناسي شهري»، «ما تقريبا كلانشهري در جهان نميبينيم كه شهر شب نداشته باشد. يكي از تصورات غلطي كه در مورد تهران وجود دارد، اين است كه تهران شهر شب ندارد؛ اما اين تصور غلط است. ما شهر شب در تهران داريم اما كنترل نشده است، وحشي است، به دليل مشروعيت ندادن و مديريت غيرمعقول آن كيفيت خوبي ندارد و حتي خطرناك است؛ اما اگر شهر شب آزاد باشد و به رسميت شناخته شده را جايگزين شهر شب ممنوعه كنيم، ميتوانيم امنيت و كيفيت را در شهر شب داشته باشيم. ما با طرد كردن و غيرمشروع دانستن شهر شب آن را به فضايي جرمزا تبديل كردهايم. چون به هر حال ما نميتوانيم اصل زندگي شبانه را تعطيل كنيم.»
به فكر گردشگران هم باشيم
يكي از نكاتي كه ما را در موضوع گردشگري به چالش ميكشاند، موضوع وقت محدود گردشگران و تعطيلي شبانه است. به عبارت ديگر ما عملا شبها گردشگران را از شهرها و امكاناتمان محروم ميكنيم. دكتر فكوهي درباره اين موضوع توضيح ميدهد كه شنيدني است: در كشور ما توسعه گردشگري يك سياست رسمي و تاكيد شده است. توريست در واقع يك نوع «اقتصاد زمان» دارد و اين به اين معني است كه توريستي كه مثلا ۳ هزار كيلومتر به جاي ديگر سفر ميكند حتي يك ساعت از زمان سفرش برايش مهم است. هيچ آدم عاقلي هزاران كيلومتر سفر نميكند كه در مقصد فقط بخوابد. بنابراين توريست ترجيح ميدهد به جاي اينكه شب را در هتل بخوابد (كاري كه در خانهاش حتي با آسايش بيشتري ميتوانست، انجام دهد) به گردش شبانه بپردازد.» به اين ترتيب ما شاهد هستيم در خوزستان و اهواز علاوه بر آنكه تابستانهاي گرم سبب استفاده بيشتر از ساعات شب شده است، گردشگري كه به اهواز رفته است، عملا ميتواند بخشي از تجربه سفر خود را شامگاهان تا بعد از نيمه شب استمرار ببخشد. بنابراين شاهد هستيم مسافري كه در اهواز مستقر ميشود، روزها به شوشتر و دزفول و چغازنبيل و امثالهم ميرود و شب كه به اهواز بازميگردد، ميتواند غذاي جنوبي را در جايي نظير لشگرآباد تجربه كند.
كمك به درآمدهاي پايدار شهري
تهران به عنوان يك ابرشهر گرفتاري بسيار بزرگي دارد كه در سالهاي گذشته به دليل نداشتنش به «شهرفروشي» از طريق تراكم روي آورده بودند. نداشتن درآمد پايدار مناسب اداره تهران را پيچيده و سخت كرده است. دكتر كيومرث حبيبي ميگويد: شهر تهران درآمدهاي ناپايداري دارد كه غالبا از كنار ساختوساز، تراكمفروشي و تغيير بيرويه كاربري اراضي و به زبان سادهتر شهرفروشي است كه اين امر در دو دهه اخير به اوج خود رسيده است. درصورتي كه گردشگردي در تهران يكي از حلقههاي مفقوده در بحث درآمدزايي است و توجه به آن ميتواند به عنوان منبع مهم درآمدزايي براي شهر تهران تلقي شود. در حقيقت مناطق ۱۲، ۱ و ۲۲ تهران جاذبههاي طبيعي مانند (رود درهها، تفرجگاهها، ارتفاعات شمالي و عناصر مصنوعي همچون ميدان مشق، شمسالعماره، دارالفنون، مسجد جامع، ميدان بهارستان، توپخانه، سپهسالار و بازار تاريخي) دارد كه پتانسيلهاي توليد ثروت از طريق جذب گردشگر شهري بومي و غير بومي را دارا هستند، بنابراين بهتر است مديريت شهري بر ثروتهاي دروني ماندگار خود تمركز و سرمايهگذاري كند.»
اين عضو هيات علمي دانشگاه علم و صنعت و پژوهشگر حوزه شهري ميافزايد: بايد توجه داشته باشيم كه در حقيقت شهر تهران شهري براي گذر بوده و هيچ نقطهاي از آن براي توقف شهروندان آماده نشده است. حتي ميدان امام خميني (توپخانه) يا پيادهراه ۱۵ خرداد و... نقش هدايتگري افراد براي گذر از يك مسير و نهايتا تامين خدمات را دارند. اين در حالي است كه كافههاي سيار در خيابان سيتير امكان توقف و حضورپذيري را براي افراد فراهم كرده و همين امر در سرزندگي و پويايي منطقه نقش بسزايي دارد.
از آسيبهاي اجتماعي شبمردگي غافليم
همانطور كه حميدرضا تحصيلي در مثالي به ميدان دوم نازيآباد اشاره كرده كه با وجود هزينههاي انجام شده در جهت بازسازي، محل تجمع معتادان شده و مردم تمايلي به تردد از آن محل ندارند و در توصيف آن ميگويد: گروهي از مردم هستند كه دوست دارند، شبها براي تفريح و گذران اوقات فراغت در شهر تردد كنند و ما بايد اين شرايط را براي آنها فراهم كنيم. در همين رابطه «كيومرث حبيبي» عضو هيات علمي دانشگاه علم و صنعت و پژوهشگر حوزه شهري درباره پديده خلوتي و شبمردگي كه به پاتوق شدن در محلههايي چون ميدان شوش، هرندي، عودلاجان و پامنار منجر ميشود، ميگويد: حال آنكه بافتهاي قديمي و تاريخي از قديم به دليل وجود مساجد، تكايا، حسينيهها، گذرها، كاروانسراها و… شاهد بالاترين درجه سرمايههاي اجتماعي همچون تعامل، صداقت، اعتماد، شبكههاي محلي بودند كه متاسفانه با حذف فيزيكي و يا كاهش عملكرد اين عناصر چنين تعاملاتي كمرنگتر شده و هنر يك شهرساز و معمار در اين است كه بتواند آن فضاها را باززندهسازي و در اصطلاح امروزي بازآفريني كند. به گفته وي از۱۹۲۰ ميلادي در امريكا و ۱۹۶۰ در اروپاي رها شده از جنگ، زندگي شبانه و شهرهاي ۲۴ ساعته در ادبيات شهرسازي مفهوم جديدي پيدا كرد، زيرا قبل از اين تاريخ الكتريسته و نورمصنوعي كمتر در دسترس بود و از آن مقطع به بعد با ورود سيستمهاي روشنايي مصنوعي به فضاهاي شهري تا عصر حاضر فرصت تقويت زندگي شبانه براي انسانها به وجود آمد و هر چه شهر از بافت قديم و باارزش بهرهمندتر باشد، زيستپذيري شهري و ارتقاي كيفيت از طريق گسترش تفريح و سرگرمي، خريد و ساير فعاليتهاي اوقات فراغت در ساعات بيشتري از شبانهروز فراهم است.
ناصر فكوهي : دو نوع شهر شب وجود دارد. شهر شب دروني زندگي شبانهاي است كه تكهتكه شده است؛ يعني در داخل خانهها و فضاهاي بسته محدود مانند كافهها، نمايشگاهها و... ميگذرد؛ اما شهر شب بيروني شهري است كه فعاليت در فضاي بيروني شهر و خيابان اتفاق ميافتد. چنين شهر شبي خيلي متاخرتر است، چراكه چنين چيزي هر جايي امكان تحقق نداشته و حتي همين الان هم امكان ندارد و هر قدر شهر كوچكتر باشد، امكان تحقق شهر شب بيروني كمتر ميشود.
حميدرضا تحصيلي: ما لايحهاي را در دست تهيه داريم كه بر اساس آن اداره بهداشت، محيطزيست، پليس راهور، اداره اماكن، اتاق اصناف و كليه بخشهايي كه ذينفع بوده، با موضوع درگير هستند. اميدواريم اين طرح زودتر به شوراي شهر رفته و با تصويب و ابلاغ آن طرح زيست شبانه را در سطح شهر ساماندهي كنيم تا مردم بتوانند شبها با امنيت خاطر از خانه بيرون آمده و از فضاي فراهم شده در شهر استفاده كنند.
كيومرث حبيبي: در حقيقت شهر تهران شهري براي گذر بوده و هيچ نقطهاي از آن براي توقف شهروندان آماده نشده است. حتي ميدان امام خميني (توپخانه) يا پيادهراه ۱۵ خرداد و... نقش هدايتگري افراد براي گذر از يك مسير و نهايتا تامين خدمات را دارند. اين در حالي است كه كافههاي سيار در خيابان سيتير امكان توقف و حضورپذيري را براي افراد فراهم كرده و همين امر در سرزندگي و پويايي منطقه نقش بسزايي دارد.