داوران، كارگران فوتبال
علي ولياللهي
طبق تعريفي كه بهرام بيضايي از «كارگران نمايش» ارايه ميدهد و طبق آن تكگويي بينظير انتهاي نمايشنامه «خاطرات هنرپيشه نقش دوم» شايد بيراه نباشد كه بگوييم داوران «كارگران فوتبال» هستند. تصور كنيد همه داوران در پايان يك بازي بايستند و رو به تماشاچيان بگويند: ما كارگران فوتباليم/ نشسته در رديف اول تهمت/ از تيره آن مرغ دانهبر كه در عروسي و عزاش هر دو سر ميبرند و الي آخر. آن وقت ميبينيم تكتك جملات چنان بر وضعيت حال حاضر داوران مينشيند كه انگار از ابتدا اين متن براي آنها نوشته شده. البته ميتوان گفت كه بيضايي هم هنگام نگارش متن نمايشنامهاش به تمام اقشار جامعه نگاه ميكرده و زماني كه «موهبت» و «ذوالفقار» را در قالب كاراكترهاي متفاوت قرار ميداده، تلاشش بر اين بوده كه وضعيتي كلي را از نظر بگذراند. چه اين افراد بازيگر باشند، چه كشاورز باشند، چه معلم باشند، چه مادران و پدراني باشند كه نگران فعاليتهاي سياسي فرزندانشان هستند و چه داوران فوتبال در ليگ ايران باشند.
بياييد وقايع همين دو سه روز اخير فوتبال كشورمان را نگاه كنيم. بعد از بازي فولاد خوزستان و پرسپوليس و رخ دادن آن اتفاقاتي كه همه ميدانيم، دوباره هجمهها عليه داور بازي بالا گرفت. رضا كرمانشاهي به شدت از طرف هواداران و باشگاه پرسپوليس تحت فشار قرار گرفت؛ به خاطر اينكه سرخها معتقد بودند كه داور بازي تلاش كرده با سوتهاي اشتباه، مخصوصا در صحنه پنالتي، اولين شكست شاگردان برانكو را رقم بزند. ضمن اينكه تصميمات داور بازي همراه شده بود با ناهماهنگيهاي قبل مسابقه در ورزشگاه غدير اهواز و رختكن تاريك پرسپوليسيها. اتفاقاتي كه موجب شد سوءظنها افزايش پيدا كند. چند ساعت بعد پس از سوت پايان بازي تراكتورسازي و نساجي، نوبت به مهدي سيدعلي رسيد تا مورد عنايت تبريزيها قرار بگيرد. مديرعامل تراكتورسازي مصاحبه كرد و گفت روح پاك فوتبال خدشهدار شده و سرپرست سابق تيتيها گفت ممكن است زنوزي، مالك باشگاه تيم را از ليگ بيرون بكشد و هواداران تيم تبريزي هم متفقالقول اعلام كردند، دستهايي پشت پرده است تا تراكتورسازي قهرمان نشود. همه اعتراضات هم به اين دليل بود كه بازيكنان و كادر فني تراكتورسازي اعتقاد داشتند بايد يك ضربه پنالتي به نفع آنها گرفته ميشد و نشد. البته حمله همه جانبه به داوران اولين بار نيست كه رخ ميدهد. تقريبا در تمام اين 17 هفتهاي كه از ليگ گذشته، شاهد اين ماجرا بودهايم و احتمالا تا آخر فصل و سالهاي بعد هم خواهيم بود. چند روز قبل هم اميرقلعهنويي با حركتي نمادين به جاي پاسخ به سوالات خبرنگاران در كنفرانس خبري بيانيه تقرير كرد و در واكنش به اجحافات داوري گفت: آخرين سنگر سكوت است! گرچه مثلا در همان بازي پرسپوليس و فولاد اگر به روند بازي دقت كنيم، ميبينيم كرمانشاهي اگرچه ممكن است اشتباهاتي را مرتكب شده باشد اما نميتوانسته با قصد قبلي اين كارها را انجام داده باشد چراكه اگر داور بازي اصطلاحا غش كرده بود به سمت يك تيم، تيمي كه پرسپوليسيها معتقدند فولاد بوده، ميتوانست گل بحث برانگيز فولاد را، كه آفسايد اعلام شد، بپذيرد. در آن صورت كار خودش هم راحتتر بود. آخر نميشود يك داور در يك بازي مشخص به سمت هر دو تيم غش كند. در واقع داور كه نميتواند جاسوس دوجانبه باشد. مقصود اين نيست كه از كرمانشاهي يا سيدعلي يا بقيه داوران قديس بسازيم. داوران اگر اشتباه كرده باشند، جريمه و بازخواست ميشوند و اگر پولي اين وسط رد و بدل شده باشد، نهادهاي قضايي ماجرا را پيگيري ميكنند. اما همين داوران كه قديس نيستند، مخصوصا خود كرمانشاهي در چند روز اخير كاملا در قامت يك انسان مظلوم جا گرفتهاند.
مظلوم از اين جهت كه وقتي به صفحات رسانهها و كانالهاي طرفداري و پيجهاي شخصي هواداري سر ميزنيم با يك نكته عجيب مواجه ميشويم. وقتي متوجه ميشويم كه هواداران تيمهاي رقيب پرسپوليس، استقلاليها، تراكتوريها، سپاهانيها و سايرين براي اينكه ثابت بكنند كرمانشاهي در بازي با فولاد طرف تيم ميزبان نبوده، صحنههايي از اشتباهات قديمي او عليه تيمهاي مقابل پرسپوليس را منتشر ميكنند. مثلا مينويسند اين همان داوري است كه در هفته آخر فصل 95 در بازي با راهآهن براي سرخها پنالتي اشتباه گرفت تا شايد اين تيم بتواند قهرمان شود اما نشد! اينجاست كه دل آدم براي داور ميسوزد. تصور كنيد آدمي را براي اينكه از گناه مبري كنند به گناه ديگري متهم كنند! بايد از تمام اتهامزنندگان پرسيد اگر شما كرمانشاهي يا هر كس ديگري را متهم ميكنيد كه زماني خواسته بازي را براي يك تيم دربياورد، آيا منطقي نيست كه الان هواداران پرسپوليس بگويند، داور امروز از شخص ديگري بيشتر پول گرفته؟ و بايد از هواداران سرخ پرسيد كه چطور به خاطر يك اشتباه تمام ليگ را زير سوال ميبريد اما به قهرماني در همين ليگ، همين ليگي كه مدعي هستيد داورانش سكه ميگيرند، افتخار ميكنيد؟
آيا داور امروز فوتبال ما همان مرغ دانهبري نيست كه در عروسي و عزاش هر دو سر ميبرند؟ آيا اين همان آدم نشسته در رديف اول تهمت نيست؟ همان آدمي نيست كه اگر ادعا كند تصوير زمانه خود است، درست گفته؟ اگر داوران بيايند و بگويند: ما اعتراف ميكنيم كه از ما بازيگران بهتري هستند/ با چشمبندي و شعبده/ با اشك و سوز و آه/ با مژده و فريب، خيلي اشتباه نكردهاند. چراكه واقعا بازيگران بهتري هستند كه هميشه كاستيهاي خودشان را با لفاظي بيندازند گردن داور و از احساسات هواداران سوءاستفاده كنند. مديران باشگاهها، مربيان، بازيكنان، مديران فدراسيون و سازمان ليگ. همه كساني كه به قول بيضايي «به نام نامي مردم» حرف ميزنند و ميتوانيم بگوييم «نمايشنامههاشان را بارها خواندهايم با نام جعلي تاريخ.» چند خط بيانيههاي صادر شده در چند وقت اخير را بخوانيد: ما براي احقاق حق هواداران پرشور تيممان كه حقشان خورده شده اين بيانيه را صادر ميكنيم...