آنسامبل آتلاس پنجشنبه 25 بهمنماه در تالار وحدت روي صحنه رفت تا ضمن اجراي آثاري از شاهين و هرمز فرهت و اميرمهيار تفرشيپور، اثري از كارل نيلسن-آهنگساز شهير اهل دانمارك- را درباره ايران اجرا كند. اين قطعه كه حدود 100 سال پيش توسط نيلسن نوشته شده از بازار اصفهان الهام گرفته شده است. نوازندههاي آنسامبل آتلاس براساس بيوگرافيشان در سايت اين آنسامبل منابع موسيقي مهمي در كپنهاگ دانمارك هستند كه با شوق فراوان تا امروز تلاش كردهاند در سراسر دنيا منادي و پيشرو موسيقي هنري خصوصا در زمينه سازهاي بادي باشند. آنها از طريق پروژههاي نوآورانه در تلاشند تا مرزهاي زيباييشناختي و فيزيكي را بردارند و به موسيقي پويايي دست پيدا كنند. با آنكه در بيوگرافي آنها آمده كه نوازندههاي اين آنسامبل از بهترين سوليستهاي دنيا هستند اما براساس آنچه از اجراي آنها در وحدت ديديم به جرات ميتوان گفت در ايران نوازندههاي بهتري نسبت به آنها داريم. در گفتوگوي پيش رو با مدير هنري اين آنسامبل به تشريح اجرايشان در جشنواره فجر پرداختهايم و از امير مهيار تفرشيپور براي تدارك اين گفتوگو و ترجمه آن از زبان دانماركي به فارسي سپاسگزاريم.
براي شروع بد نيست به دلايل حضور شما در فستيوال موسيقي فجر بپردازيم. چطور شد كه قبول كرديد در اين جشنواره شركت كنيد و پيش از سفر به ايران چه ذهنيتي داشتيد؟
من يك سال پيش براي كارهاي آلبوم خودم و معرفي آن به ايران آمده بودم و خيلي به اين كشور علاقه پيدا كردم. شما ايرانيان مردمان خوش قلبي هستيد؛ غير از آن همكاري هنري با اميرمهيار تفرشيپور داشتم و روي برخي قطعات موسيقي كار ميكرديم كه نتيجهاش اجراي يكي از قطعات او در كپنهاگ بود. بعد از آن براي بزرگداشت يك آهنگساز دانماركي به او سفارش يك كار جديد داديم و برنامه داريم با اپراي سلطنتي كپنهاگ اپراي اميرمهيار تفرشيپور را در سال 2020 در دانمارك اجرا كنيم. ما مدتها است كه فكر ميكنيم بايد بتوانيم بين غرب و شرق رابطه فرهنگي و هنري ايجاد كنيم. من به عنوان يك دانماركي ميدانم در اروپا كشورهايي هستند كه ديد خوبي نسبت به ايران ندارند اما ما ميخواهيم اين رابطه حسنه را برقرار كنيم تا معرف روابط انساني بين مردم دو سرزمين يا كشور باشيم. به عقيده من موسيقي بهترين ابزار براي ايجاد حال خوش و روابط انساني بين آدمها است. با موسيقي ميتوانيم انسانها را به خنده درآوريم، به رقص درآوريم و به احساساتشان نزديك شويم. علاوه بر اين ما هم حس مثبتي را كه از ايران و ايرانيان ميگيريم، با خودمان به اروپا برميگردانيم؛ اين مساله بسيار اهميت دارد. به عنوان مثال در رسانههاي دانماركي مينويسيم گروه آتلاس در ايران كنسرت برگزار كرده است، درست زماني كه وزير خارجه دانمارك از تحريمهاي امريكا عليه ايران حمايت ميكند، ما در رسانههايمان مينويسيم كه ايران بوديم و برنامه اجرا كرديم. اين يك توضيح كوتاه براي حضورمان در ايران است.
درباره قطعاتي كه قرار است در اين كنسرت اجرا كنيد كمي توضيح دهيد. شما ميخواهيد آثاري از شاهين فرهت و هرمز فرهت اجرا كنيد كه از آهنگسازان خوب ايراني هستند. نظرتان درباره آنها چيست و با چه حسي روي صحنه خواهيد آمد؟
اين قطعات، قطعات خوبي هستند چون براي ما اين موسيقي ناشناخته است. موسيقيدانان ما دوست دارند آهنگسازان ايراني را ببينند و درباره موسيقيشان با آنها صحبت كنند. اين تبادل هنري، روابط هنري خوبي را هم به همراه دارد. علاوه بر اين براي ما جالب است آثاري را كه در ايران اجرا ميكنيم، در دانمارك هم اجرا كنيم چون مخاطباني كه در كشورهاي اروپايي به تماشاي كنسرتهاي ما مينشينند به دنبال آثار تازه و موسيقي جديد هستند. به همين دليل ما هرچه موسيقيهاي سرزمينهاي ديگر (در اينجا منظورم ايران است) را بشناسيم، ميتوانيم آنها را به نقاط مختلف دنيا صادر كنيم. وقتي كاري از اميرمهيار تفرشيپور اجرا ميكنيم، ماهيت موسيقياش به ما نزديكتر است چون زبان هنري او به موسيقياي كه ما اجرا ميكنيم، شباهتهاي زيادي دارد. اما خوب است كه آثار ديگر آهنگسازان معاصر ايراني را هم گوش كنيم، آن وقت متوجه ميشويم همه آهنگهاي ايراني هم مثل قطعات او نيستند! (ميخندد). بنابراين در هر سفري كه براي برگزاري كنسرت ميرويم، آثار آهنگسازان ايراني را هم اجرا ميكنيم. براي كنسرت در تهران و در اين فستيوال نيز ما آثار يكي از قديميترين آهنگسازان اهل دانمارك را انتخاب كردهايم كه بسيار هم معروف است و ديگري اثري از فرانسيس پولانك است كه آهنگسازي فرانسوي است و ما فكر كرديم با توجه به روابط فرهنگي كه بين ايران و فرانسه وجود داشته، بد نيست اثري از او نيز اجرا كنيم. علاوه بر اين قرار است در اين فستيوال كاري را انجام دهيم كه تا به امروز در هيچكجا انجام ندادهايم. كارل نيلسن اثري را نوشته كه ايدهاش از ايران، شهر اصفهان و ميداني در اين شهر گرفته شده است. اين اثر براي 4 قسمت متفاوت در اركستر نوشته شده كه هركدام يك موسيقي را اجرا ميكنند و فضاي آن شباهت زيادي به فضاي بازار دارد. ما از يك آهنگساز دانماركي تقاضا كرديم تا روي اين قطعه تنظيمي بنويسد كه بتوانيم آن را در ايران با 6 نوازنده دانماركي و 3 نوازنده خانم ايراني، اجرا كنيم. نوازندههاي ايراني شامل بهاره صفايي (ويولن)، آسو كهزادي (ويولن) و نازنين احمدزاده (ابوا) ميشوند. اين يك اثر ويژه در انتهاي كنسرت ما در ايران است كه تا به امروز در كشور شما اجرا نشده و كسي هم نميدانسته كه اين قطعه وجود دارد. كارل نيلسن 100 سال پيش درگذشته اما آنچنان ديدگاه وسيعي در موسيقي داشته كه همان زمان به چند بخش كردن اركستر رسيده است؛ چيزي كه چارلز آيوز (آهنگساز اتريشي) بعدها به آن رسيد. جالب است كه در آن سالها اين نگاه به ايران و اين تفكر نسبت به موسيقي و تلفيق آن در ايجاد قطعهاي براي تداعي صداي بازار وجود داشته و نكته مهمتر اينكه اين قطعه كاملا صداي موسيقي ايراني ميدهد و اصلا تن عربي ندارد.
اگر امكان دارد كمي بيشتر درباره اركستر آتلاس صحبت كنيم. در وضعيت امروز موسيقي دنيا كه اكثر هنرمندان به هنر پاپيولار توجه ميكنند، اركستر آتلاس چطور توانسته تا اين حد پويا باشد و مخاطب خودش را پيدا كند.
موسيقي پاپ در حال حاضر مشكل بزرگ تمام دنيا است و در روزهاي سياه آدم تصور ميكند اين موسيقي همه جهان را برگرفته است و ما بايد بيخيال شويم. اما ما آثاري را اجرا ميكنيم كه مربوط به آهنگسازان زنده و معاصر دنيا است. اين كمك ميكند كه آهنگسازان هنوز هم براي اركستر بنويسند و اين امكان را به آنها ميدهيم تا مجالي براي ارايه آثارشان داشته باشند. ما در كپنهاگ كه پايگاه اصلي گروه آتلاس است، حدود 15 كنسرت در سال اجرا ميكنيم كه گاهي اوقات مخاطبانمان به 500 نفر هم ميرسد كه در قياس با جمعيت محدود اين شهر (5 ميليون نفر) رقم قابل توجهي است. اما اين مشكل ديگري هم دارد؛ ما بايد هم بتوانيم مخاطبان بيشتري را پيدا كنيم و هم براي اجراي آثار آهنگسازان جوان آماده باشيم كه متأسفانه آن مخاطبها اين آهنگسازان را نميشناسند. ما معمولا وقتي يك موسيقي آهنگسازي شده را معرفي ميكنيم به عنوان يك ريشه تحقيقي به آن نگاه ميكنيم و آن چيزي كه در موسيقي ما اتفاق ميافتد، آرام آرام باعث الهام موسيقيهاي ديگر ميشود، از جمله موسيقي فيلم. علاوه بر اين موسيقيدانان جز، راك و پاپ تجربهگرا نيز ميتوانند با آثار ما نگاه مدرنتري به موسيقيشان داشته باشند. طبيعي است هيچوقت آن چيزي كه ما ارايه ميدهيم به اندازه فيل كالينز در دنيا مطرح نميشود اما در دانمارك ما بسيار خوشبخت هستيم چون دولتي داريم كه در سطح بسيار خوبي به اين فعاليتها كمك ميكند و ما هم به دليل تفكري كه در هنر داريم، مقداري از بودجه دولتي را دريافت ميكنيم. علاوه بر اين بنيادهاي ثروتمندي در دانمارك داريم كه هدفشان كمك به موسيقي هنري است و در نهايت سنت موسيقي ما، در زمان ما و با موسيقي ما ادامه پيدا ميكند. ما آهنگسازاني را در حال حاضر در دانمارك داريم كه در تمام دنيا شناخته شدهاند، جوايز زيادي دريافت كردهاند و آثارشان را اركسترهاي مطرحي چون فيلارمونيك برلين و نيويورك اجرا ميكنند. بعضي از اين آهنگسازان در دانمارك همانقدر معروف هستند كه موسيقيدانان پاپ. مثلا ما اگر از هانس ابراهمسن اثري را اجرا كنيم، كاملا سالن كنسرت پر خواهد شد. علاوه بر اين از سوليستهاي مطرح هم در اجراهايمان استفاده ميكنيم. منظورم اين است كه آن قدر آهنگسازان در جامعه ما حمايت ميشوند كه فرصت آن را پيدا ميكنند تا شهرت جهاني داشته باشند. وقتي در سطح جهاني معروف باشيد سايرين نيز با شما همكاري ميكنند. بسيار مهم است كه وقتي مخاطب ما به سالن ميآيد، بتوانيم يك گردهمايي از انسانهاي مختلف داشته باشيم تا در نهايت يك حس اين هماني ايجاد شود. ما معمولا بعد از كنسرت هم فضايي را به وجود ميآوريم كه مردم بتوانند با هنرمندان و آهنگسازان گفتوگو و تبادل نظر داشته باشند. با اين تبادل نظرها كه بين مردم و موسيقيدانان از سبكهاي مختلف اتفاق ميافتد، ديوار بين ژانرها برداشته ميشود و گاهي اوقات موسيقياي خلق ميشود كه به هيچ سبك و دستهاي وابستگي ندارد. اين واقعا حس خوبي است و ميتواند مخاطب را هم به شنيدن موسيقي معاصر هنري جذب كند.
البته در ايران ما تا حدودي با اين نگاه مشكل داريم. به عنوان مثال موسيقيدانان كلاسيك اين طور فكر نميكنند...
بله، تا حدودي در جريان هستم ما هم حدود 50 سال پيش در دانمارك با نگاه تعصبآميز بعضي موسيقيدانان مواجه بوديم كه مدام تأكيد داشتند اركستر سمفونيك بايد ساختار تعريف شده خودش را داشته باشد. به عنوان مثال كارل نيلسن وقتي راديو آمد بسيار ناراحت شد چون ميدانست ممكن است اين پديده سليقه شنيداري مردم را تغيير دهد.
درباره آينده همكاريتان با اميرمهيار تفرشيپور به عنوان يكي از آهنگسازان ايراني بيشتر برايمان توضيح دهيد. چه برنامههايي در آينده داريد؟
ما اثري را براي صد سالگي نيلسن به او سفارش دادهايم كه در ماه اكتبر سال آينده اجرا خواهد شد و يك اپرا كه در سال 2020 اجرا ميكنيم با عنوان «عروسك پشت پرده» روي داستاني از صادق هدايت كه دو سال پيش در لندن اجرا شده بود و قرار است ما نيز آن را اجرا كنيم و بعد از آن در پاريس روي صحنه خواهد رفت. واقعا براي من خوشحالكننده بود كه توانستم دوباره به ايران سفر كنم و خيلي دوست داشتم كه موسيقيهاي ديگر را هم در اين فستيوال ميشنيدم ولي اميدوارم اين آخرين بار نباشد كه به كشور شما ميآيم. اميدوارم اين ديداري براي درازمدت باشد بين مردم خوب ايران و دانمارك چون به نظرم خوب است كه انسانهاي خوب ايراني با انسانهاي خوب دنيا در ارتباط باشند.
ما در رسانههاي دانماركي مينويسيم گروه آتلاس در ايران كنسرت برگزار كرده است، درست زماني كه وزير خارجه دانمارك از تحريمهاي امريكا عليه ايران حمايت ميكند، ما در رسانههايمان مينويسيم كه ايران بوديم و برنامه اجرا كرديم. اين يك توضيح كوتاه براي حضورمان در ايران است.
كارل نيلسن اثري را نوشته كه ايدهاش از ايران، شهر اصفهان و ميداني در اين شهر گرفته شده است. اين اثر براي 4 قسمت متفاوت در اركستر نوشته شده كه هركدام يك موسيقي را اجرا ميكنند و فضاي آن شباهت زيادي به فضاي بازار دارد.