شما هميشه ميتوانيد افراد خيلي پولدار را با نامهايي مانند كيف پول، دزد كلهگنده، گربه چاق يا خرپول تحقير كنيد.
ميلياردر كلمهاي است خنثي مبتني بر محاسبات رياضي؛ چنين شخصي ميتواند بهمدت 100 سال، سالي 10 ميليون دلار قبل از آنكه پول انباشت شده او تمام شود، خرج كند.
روزگاري هوارد شولتز يك ميلياردر اصرار داشت كه مردم او را ميلياردر نخوانند و همطبقه «افراد متوسط» ناميده شود اما او هيچوقت موفق نشد و براي اين حرف هم مدتها بهدرستي مورد استهزا قرار گرفت.
ما در دورهاي زندگي ميكنيم كه زبان براي جنايات بزرگ و ظلمهاي كوچك مسلح است اما براي بيان بديهيات خنثي است. دموكراسي ممكن است در تاريكي از بين برود ولي از پوشش حسن تعبير نيز خارج ميشود.
شايد در ابتدا اين بازار مواد غذايي بود كه با زدن برچسب «طبيعي» روي همه مواد ما را در اين مسير قرار داد تا براي طبيعي بودن، برچسبي وجود داشته باشد.
فاحشترين فريب زباني در سياست، همانطور كه جرج اورول در «مقاله اصلي» خود به آن اشاره دارد: «دفاع از غير قابل دفاع است». در اين رابطه سياست اجرايي ترامپ سرچشمه اين زيادهگوييهاي خلافكارانه است.
همه ما از دولت ترامپ درباره «قلب واقعيت»، «حقيقت، حقيقت نيست» و «اخبار جعلي» براي توجيه وقايعي كه او ايجاد كرده زياد شنيدهايم اما همزمان با شنيدن اين كلمات، اهالي دولت درباره قفسهايي كه براي جداسازي كودكان از پدرومادرشان ساختهاند يا وقايع ناخوشايند ديگر، كلمات كمتري به كار بردهاند و توجه كمتري به اين موضوع و كلمات مورد استفاده در آن كردهاند.
آنها بهجاي استفاده از واژههاي واقعي كه معناي واقعي اين فجايع را ميدهد، از واژههايي ساختگي استفاده كردهاند تا حساسيت كمتري هم ايجاد شود.
مثلا براي همين قفسهايي كه كودكان را از پدرومادرشان جدا ميكند و براي دفاع از يك مورد كاملا غيرقابل دفاع از واژه «حفاظتگاه براي سنين حساس» استفاده ميكنند و تا زماني كه شنونده به اصل موضوع دقت كند و فقط همين عبارت «حفاظتگاه براي سنين حساس» را بشنود، از عمق فاجعهاي كه در حال رخ دادن است هم خبردار نميشود.
ترامپ حتي موفق شد «وضعيت اضطراري ملي» را كه همراه خود مفهوم اعلام خطر را نيز دارد در حد تسريع عمل بيارزش سياسي خود تنزل بدهد.
يا اگر دقت كنيد، قبل از رياستجمهوري ترامپ، دروغگو خطاب كردن رييسجمهور براي رسانهها كاري بسيار دشوار و البته خطرناك بود كه ميتوانست عواقب مختلفي داشته باشد اما از زماني كه ترامپ روي كار آمده، اين كلمه بيشترين استفاده را براي توضيح و تشريح رييسجمهور دارد و بهدرستي هم استفاده ميشود.
اما آسيب اصلي اينجاست كه در اثر استفاده مكرر از اين كلمه، ديگر كلمه «دروغگو» هم گزش خود را از دست داده؛ فقط به اين دليل كه براي ترامپ حقيقت هيچ اهميتي ندارد.
اين موضوع آنقدر عجيب است كه اگر الان، من به عنوان روزنامهنگار از واژه «چاق» براي ترامپ استفاده كنم و بگويم رييسجمهور وزن اضافه كرده، بيشتر به دردسر ميافتم تا بگويم ترامپ حقيقت را پنهان ميكند و دروغگو است.
تازگيها هم كلمه «سوسياليست» دوباره مورد توجه قرارگرفته است. در گذشتهها اين واژه نيز داراي گزش بود، اقتدارگرايان جنگ سرد را بر ميانگيخت و باعث خالي شدن قفسه فروشگاهها ميشد. اين موضوع در آن زمان حقيقت داشت.
همانطور كه «پيتر بوتيگيگ» داوطلب جوان رياستجمهوري و شهردار «ساوت بند» ايالت اينديانا ميگويد: «آنچه اكنون حقيقت دارد ايناست كه سوسياليست «معناي خود را از دست داده است»، بهويژه در طول هزارهها. اگر سوسياليست براي رفاه سالمندان، كمكهزينه تحصيلي يا بهداشت عمومي مقرون به صرفه تعريف شود، نمره مثبت ميگيرد اما اگر مفهوم كنترل كامل دولت بدون داشتن حق انتخاب را برساند مردود است.
ما به تازگي تعريفي نو از اين كلمه قدرت-مند را آغاز كردهايم».
مثالهاي ديگري هم براي از دست رفتن ارزش كلمات همزمان با رياستجمهوري ترامپ وجود دارد، مثلا حالا ديگر «زمان كار اجرايي» در كاخ سفيد يك واژه جعلي است براي بيشتر روزهايي كه ترامپ هيچكاري نميكند، فقط «فاكسنيوز» را تماشا ميكند، مهمانهايي را ميبيند كه از او تعريف ميكنند، توييتهايي ارسال ميكند كه توهينآميز و دردسرساز است يا در نهايت بازي گلف مجازي ميكند.
نمونه ديگر هم «ديوار» مرزي است. كلمهاي كه اين روزها حسابي مسالهساز شده اما اين ديوار آنطور كه ترامپ توصيف ميكند، اصلا وجود خارجي ندارد.
ترامپ درباره «ديوار مرزي» طوري حرف ميزند كه فكر ميكنيد يك ديوار عظيم از بتن سخت كه در حال ساخته شدن است، به زودي تمام ميشود اما آيا واقعا اين اتفاق رخ داده؟ حالا درست است كه حاميان ترامپ ديگر از شعار «ديوار را بساز» استفاده نميكنند و بهجاي آن ميگويند: «ديوار» را تمام كن، اما آيا شما ديواري ديدهايد؟
نه تنها ديواري نيست كه تازگيها حاصل كار همكاران من ميگويند ترامپ در ادامه وعده ساخت ديوار، ديگر از كلمه «ديوار» استفاده نميكند و با تغيير كلمه به نرده، مانع و ... به دروغهاي خود ادامه ميدهد.
در اينجا زبان بسيار تعيينكننده است زيرا دروغ محور رياستجمهوري ترامپ است. ترامپ هم مانند شولتز ميخواهد از كاغذ ديواري كلامي براي پوشش حقيقت استفاده كند.