پاسخ اتفاقي به پيشنهاد كيهان
اين روزها به انحاء مختلف از سوي رسانههاي اصولگرا پيشنهاد ميشود اقتصاد و نظارت بر آن را به دست نيروهاي نظامي بسپاريد. در فاصله دو هفته، اين دومين بار است كه روزنامه اصولگراي كيهان ايده هميشگي خود را در تيتر يك اين روزنامه به نمايش عموم ميگذارد. روز يكشنبه اين روزنامه در تيتر يك خود تحت عنوان «گراني راهحل دارد؛ قدم اول نظارت و برخورد جدي است» پيشنهاد داد كه دولت از ظرفيت گسترده بسيج براي نظارت بهره بگيرد. خبرنگار اقتصادي اين روزنامه در اين گزارش اقتصادي- سياسي مرثيهاي بلند بالا براي شرايط اقتصادي نوشته كه شايد بتوان گفت با نگاهي به مجموعه آشفتگيهاي اخير اقتصادي پر بيراه نگفته است. اما آنچه اين گزارش را قابل تامل كرده، طرح مساله يا به عبارتي تشريح شرايط اقتصادي نيست بلكه چرايي اين رخدادها و البته راهحل ارايه شده است. نويسنده اين گزارش معتقد است كه همه مشكلات اقتصادي به دليل نگاه دولت مستقر به «خارج» و نظارت ضعيفي است كه به ناكارآمدي انجاميده. پيشنهاد نويسنده هم «استفاده از ظرفيت بسيج است» كه طي آن توضيح داده اگر تجربه موفق حضور بسيج در واكسيناسيون فلج اطفال و سازندگي مناطق محروم را در نظر بگيريم، متوجه خواهيم شد كه از اين «ظرفيت گرانقدر» ميتوان براي رفع مشكلات اقتصادي و نظارت جدي بر بازار بهره برد. اين روزنامه در چاپ روز 16 بهمن نيز گزارشي با عنوان «اگر ميدان بدهند، سازندگان موشك و ماهواره اقتصاد را هم ميسازند» منتشر كرد. گزارشي كه با كنايه به حضور نيروهاي نظامي در اقتصاد يا گروهها و نهادهايي با كاركردهاي غيراقتصادي در اين حوزه اشاره داشت.فارغ از اينكه كاركرد بسيج چيست يا قانون در مورد نيروهاي نظامي و نسبت آنها با اقتصاد چه گفته- روز گذشته و همزمان با اين تيتر مورد اشاره، خبرگزاري ايسنا گفتوگويي تفصيلي با محمدعلي رحماني داشت كه اين روزها تنها عنواني كه ميتوان براي او نوشت «عضو مجمع روحانيون مبارز» است. گرچه رحماني يكي از نيروهاي مهم و تاثيرگذار در سالهاي پس از انقلاب بوده كه «بسيج مستضعفين»، «رياست ستاد جذب و هدايت كمكهاي مردمي به جبههها» و «عضويت دفتر امام» را برعهده داشته و 16 سال(70 تا 86) هم نماينده مقام معظم رهبري در نيروي انتظامي بوده است. او در اين مصاحبه در مورد چگونگي تاسيس بسيج و كاركردهايي در روزهاي آغازين انقلاب براي اين نهاد در نظر گرفته شده بود، صحبت كرده است. آنچه بيش از هر چيز در سخنان رحماني جالب توجه است، تفاوت اهداف و كاركرد تعيين شده براي بسيج در اوايل انقلاب با خوانش جديد گروهي از روزنامهنگاران اصولگرا از اهداف و كاركردهاي اين نهاد است. رحماني چگونگي شكلگيري ايده بسيج را اينگونه تعريف كرده است:«شهيد منتظري و احمد آقا كه در سال ۵۱ به نجف آمدند، انسجام جديدي در نيروهاي انقلاب شكل گرفت و بحثهاي تازهاي با حضور آنان در عراق انجام ميشد از جمله يكي از چيزهايي كه در بحثهاي آنجا مطرح شد، اين بود كه شيخ محمد منتظري گفت در آينده چگونه بايد گروههاي مبارز را در كنار هم نگاه داشت و انقلاب را حفظ كرد. بعد از طرح اين بحث ما رفتيم و نوشتههاي چپ و راست را در اين زمينه خوانديم و جمعآوري كرديم و توسط شهيد منتظري به امام ارايه كرديم، امام هم در جمعبندي خود گفتند كه ما بسيج را راهاندازي خواهيم كرد. كلمه بسيج را ما اولين بار از ايشان شنيديم. البته كسي الان نگويد اين تشكيلات بسيج كه حالا هست، مدنظر ايشان بوده، نه!»رحماني در بخش ديگري به اين سوال پاسخ داده كه برنامههاي اوليه بسيج چه بوده و گفته «آموزش آمادگي عمومي شامل اسلحهشناسي، تاكتيك و تخريب قدمهاي نخست بودند.» سپس به تعيين بودجه براي اين تشكيلات اشاره كرده كه «از ابتدا وقتي حكم تشكيل بسيج داده شد، برايش در دولت، رديف بودجه خاصي در نظر گرفته نشد و با همياري مردمي اداره ميشد اما كمكم كه تشكيلات توسعه پيدا كرد، رديف بودجهاي به خود اختصاص داد و وقتي بسيج در سپاه ادغام شد برايش در ذيل سپاه بودجه در نظر گرفته ميشد...»رحماني ايده شكلگيري پايگاههاي بسيج در مساجد را برگرفته از اين كلام امام خميني ميداند كه «مساجد سنگر است... و پيشنهاد تشكيلات گروههاي مقاومت در بسيج و ستاد نواحي بسيج هم پس از پيشنهادهاي زياد با تأييد آيتالله خامنهاي است.»اما شايد بخش جالبتر اين گفتوگو همان بخشي باشد كه به كاركرد بسيج اشاره دارد. جايي كه خبرنگار از رحماني ميپرسد، كاركرد بسيج صرفا به حمايت از جبهه محدود بود يا به مسائل امنيت شهري نيز ارتباط داشت، رحماني هم پاسخ داده كه «كاركرد بسيج صرفا حمايت از جبههها نبود. اولا در آن وقت امنيت داخلي مرهون حضور بسيج به شكلي سازمان يافته بود اما هر ناحيهاي اختيارات محدود خود را داشت. ...اما اين طور نبود كه هر كسي بيايد و وارد بسيج شود. ما قبلا دربارهشان تحقيق ميكرديم؛ هر كسي را قبول نميكرديم....ما اصلا از بسيج براي برخورد با گروههاي سياسي محض استفاده نميكرديم. ما به دلايلي سعي ميكرديم از آنجا كه بسيج زير نظر سپاه است، يك كادر منظمي داشته باشيم مانند خود سپاه و اين فرماندهي سپاه بود كه در آن زمان گشتهايي به نام «ثارالله» داشت كه البته اعضايش از عناصر صالح پايگاههاي مقاومت بسيج هم انتخاب ميشدند كه براي مقابله با ضدانقلاب و احيانا جنگ شهري آموزش ديده بودند.»رحماني در بخش ديگري تاكيد دارد كه تشكيل اطلاعات 20 ميليوني براي مقابله با اقدامات تروريستي گروهكها به كمك سپاه و كميته بود بنابراين بسيج و حتي سپاه طبق قانون اساسي تنها در زمينه برخورد با جريانات و گروههايي كه دست به سلاح برده بودند و پشتيباني نظامي ميشدند، وارد عمل ميشدند.او در مورد تشكيل گشتهاي ثارالله نيز توضيح داد كه مستقل از بسيج بوده اما از اطلاعات پايگاههاي بسيج هم براي گشتزني استفاده ميكرده... اما آن روزها اصلا اجازه داده نميشد كه بسيج وارد موضوعاتي مثل برخورد با منكرات شود و كارويژه آن فقط و فقط مبارزه با ضدانقلاب مسلح بوده است.امروز بايد بسيج هماني باشد كه بعد از قطعنامه گفته شد. به اين معنا كه بعد از پايان جنگ قرار شد، پايگاههاي مقاومت بسيج در بُعد امنيتي اگر چنانچه ضدانقلاب تحركاتي داشته باشند به مراكز مربوطه اطلاع دهند يا اگر هم كار تروريستي بود در برابر اينگونه اخلالگران امنيتي با نهادهاي مربوطه همكاري كنند. دومين وظيفه هم آموزش نيروها و سومين نيز پرداختن به مسائل فرهنگي بود يعني بيايند و در كار سينما و تئاتر و رسانه حضور داشته باشند. »