ادامه از صفحه اول
تندروها و ناكارآمدي دولت
ناكارآمديهاي داخلي هم ميزان نارضايتي را افزايش داد. اما آنچه نبايد از آن غافل ماند تندرويهايي است كه در ناكارآمد كردن دولت و حتي ناكارآمدتر نشان دادن دولت نقش بسزايي داشتند. رقباي دولت روحاني بعد از پشت سر گذاشتن فراز و نشيبهاي برجام شروع به بزرگنمايي ضعفها كردند و در بسياري از موارد سياهنمايي كرده و باعث تقويت سرخوردگي و نااميدي شدند. در واقع آنها با بزرگنمايي بيش از حد مشكلات انفجار انتظارات ايجاد كردند. بعد از ايجاد اين تصور هم وقتي جامعه ديد كه تصوراتش با واقعيت منطبق نيست به سمت سرخوردگي و نااميدي رفت. در واقع بايد در نظر داشت كه رقباي دولت با برخي تندرويها و بزرگتر نشان دادن زخمهاي دولت با جريانات مخالف حاكميت در خارج از ايران همراهي كرده و هجمههاي سختي عليه دولت شكل دادند. بنابراين نميتوان نقش اين تندرويها را در شرايط امروز دولت ناديده گرفت. به هر حال انتظار ميرفت كه دولت با تجربياتي كه از دوره يازدهم كسب كرده و با بهرهگيري از نقدهاي مشفقانه، ناهماهنگيها در عرصه برنامهريزي و سياستگذاري را برطرف كند و با انرژي بيشتري وارد ميدان شود كه اين اتفاق نيفتاد ضمن اينكه در عرصه بينالمللي نيز با بدشانسيهاي بسياري روبرو شد. مجموعه اين اتفاقات بر معيشت مردم تاثير گذاشت. در همين زمان جريان رقيب هم با نقدهاي ناجوانمردانه تلاش كرد تا كارنامه دولت قبل را با بزرگ كردن ضعفهاي دولت روحاني كمرنگ كند. همين موضوع هم بار سنگيني بر دوش دولت گذاشت. در واقع تندروها ميخواهند آينده خودشان را با پاك كردن گذشته از ذهن جامعه بسازند و در اين راه به هر راه و روشي دست ميزنند كه همين كار هم در ناكارآمدي دولت تاثيرگذار است.
رسيدگي به مطالبات زنان
آييننامه اجرايي ماده 101 قانون برنامه ششم توسعه تنظيم و ابلاغ شد. در اين آييننامه راهاندازي سامانهاي براي ارزيابي و رصد وضعيت زنان و خانواده و پايش مستمر شاخصها در نظر گرفته شد به نحوي كه اطلاعات مربوط به وضعيت موجود ساختار و تشكيلات امور زنان و خانواده شناسايي و در سامانه ثبت خواهد شد و بر اساس اطلاعات شفاف و طبقهبندي شده و مستدل طرح بازآفريني ساختار امور زنان و خانواده متناسب با شرح وظايف سازماني اجرايي خواهد شد. نكته حايز اهميت براي تضمين مشاركت كامل و موثر زنان در سطوح تصميمگيري سازماني و مديريتي، دارا بودن اطلاعات و دانش مديريتي و تصميمسازي و تصميمگيري در ميان زنان است كه در اين آييننامه موضوع برگزاري دورههاي آموزشي ارتقاي دانش مديريتي زنان با هدف بهرهمندي جامعه از سرمايه انساني زنان در فرآيند توسعه و تضمين مشاركت كامل و موثر آنان در نظر گرفته شده است. انتظار داريم با راهاندازي و عملياتي شدن هر چه سريعتر اين سامانه، آنچه مطالبه بر حق جامعه زنان و در راستاي عدالت اجتماعي است به شايستهترين شكل ممكن فراهم شود و زنان و مردان جامعه دوشادوش يكديگر در راستاي عمران، آباداني و توسعه و بالندگي اين مرز و بوم حركت كنند.
زنان و حمل و نقل پاك
واقعيت اين است كه دوچرخهسواري با وجود نقشي كه ميتواند در حمل و نقل «پاك» در شهرها داشته باشد، تا امروز مغفول مانده است. اين در حالي است كه امروزه در بسياري از كشورهاي دنيا دوچرخه رسما يكي از مهمترين وسايل حمل و نقل درون شهري محسوب ميشود و در كنار پيادهروي از جايگاه ويژهاي برخوردار است و اتفاقا درست به همين دليل كشورهاي پيشرفته سرمايهگذاريهاي عظيمي براي فراهم كردن و آمادهسازي زيرساختهاي دوچرخهسواري در شهرهاي خود انجام دادهاند. حالا در چنين شرايطي ما نهتنها تاكنون اقدام درخور و مناسبي براي تشويق و ترويج دوچرخهسواري انجام ندادهايم بلكه در عمل مانع از استفاده بانوان -يعني نيمي از جمعيت جامعه- از اين وسيله ساده و ارزشمند و مفيد براي سلامت روح و جسم انسان، شدهايم. متاسفانه به نظر ميرسد بسياري از تصميمات مديريتي در اين زمينه غيرتخصصي و سليقهاي گرفته شده است و همين امر موجب شده تا حضور بانوان در خيابانهاي شهر همچنان از مسائل بسيار مهم و از مطالبات جوانان كشورمان باشد كه ما پاسخي براي آن نداريم و البته تلاشي هم براي حل آن نكردهايم! در صورتي كه معتقدم همان طور كه شهردار تهران نيز گفت با كمي تعامل و فرهنگسازي و تشريح برخي حساسيتها و رعايت بعضي ملاحظات ميتوان اين حساسيتها را به حداقل رساند. ضمن آنكه معتقدم اصولا هر آنچه در محيطهاي اجتماعي مفسده ايجاد كند، جايز نيست. در طول اين 40 سال ما نتوانستهايم الگوهاي تربيتي و عمومي مناسبي براي مردممان عرضه كنيم و بنابر همين كمكاريها نتوانستهايم به آنها اجازه دهيم كه چگونه زندگي كردن را خودشان انتخاب كنند. لذا در حل معضلات اجتماعي و اشتغالزايي هم همواره اين زنان بودهاند كه از قافله عقب ماندهاند. در حالي كه اگر بودجههاي فرهنگي دولتي را به درستي صرف پرورش شهروندانمان و اصلاح فرهنگ ميكرديم، مسلما امروز با بسياري از اين مشكلات فرهنگي و اجتماعي كنوني مواجه نبوديم و بر سر راهمان گرههايي نبود كه مجبور باشيم به سختي بازشان كنيم. چه بسا اگر درستتر فرهنگسازي ميكرديم امروز مجبور نبوديم همچنان براي دوچرخهسواري نيمي از جمعيت جامعه مانعتراشي كنيم. اميدواريم مديران ما در فرصتي كه هم اينك پيش آمده با همفكري و همدلي خود، يكبار براي هميشه در مورد موضوع دوچرخهسواري بانوان و اصولا نحوه حضور خانمها در جامعه و شهر و ورزش كردن و.... آنها تصميم درست بگيرند و با ارايه راهكارهايي مناسب زمينه را براي حضور زنان در همه بخشهاي جامعه و تضمين سلامت آنها فراهم آورند.