• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4321 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۱۳ اسفند

سه سال خوب!

شهرام ركوعي

 

 

اركستر سمفونيك تهران در چند دهه عمر خود فراز و فرودهاي بسياري را تجربه كرده است، روزگار نه چندان دوري را به ياد مي‌آورم كه همكاران و دوستانم در اركستر به محل كار خود «اداره» مي‌گفتند و اين نشانه دردناكي بود از اينكه يكنواختي و روزمرّگي محيط كار آنها را تسخير كرده و ديگر آنجا شوق و ذوق و لذت ساز زدن و زندگي كردن با ساز و نت و موسيقي، آنچنان كه بايد در ميان نيست.

اين وضع و روزگار اهالي اصلي موسيقي

از سوي ديگر شنيدن موسيقي و ديدن كنسرت (آن هم از نوع موسيقي كلاسيك) آنگونه كه بايد ميان مردمان مطلوب و مرسوم نبود و تنها عده‌اي خاص در كنسرت‌ها شركت مي‌كردند... . در آن دوران معمولا در انتهاي هر فصل دو يا سه شب كنسرت برگزار مي‌شد كه به سختي بليت‌هاي شب اول و دوم به فروش مي‌رسيد و سالن معمولا خلوت بود و كنسرت‌ها كم جمعيت برگزار مي‌شد.دوره‌اي نزديك‌تر را به ياد مي‌آورم كه بنا به رسم مرسوم‌شده‌اي، هنر دوستاني شيك‌پوش، پشت در گيشه تالار منتظر مي‌ايستادند تا به خاطر فروش نرفتن بليت‌هاي كنسرت و براي خالي نماندن سالن، درهاي ورودي به روي‌شان باز شود تا دقايقي قبل از شروع برنامه مجانا ميهمان جشن ساز و صدا باشند!

چه رسم نامباركي

دوره‌اي را به ياد مي‌آورم كه نوازندگان اركستر معمولا از وضعيت پرداخت‌هاي مالي خود گله‌مند بودند، گاهي حقوق‌شان با چند ماه تاخير پرداخت مي‌شد و همچنين خبري از بيمه وعيدي و پاداش و غيره نبود. حتي عده‌اي از آنها بعد از پيگيري قانوني هم نتوانستند تمام و كمال حق و حقوق خود را به دست بياورند.

اما در همين دوره كساني را به ياد مي‌آورم كه قطعا و حتما با نيتي پاك) (!)، حقوق نه چندان ناچيز خود را به پول رايج خارجي دريافت مي‌كردند و اين در حالي بود كه تعدادي از همكارانم بعد از گذشت چند سال هنوز در پي استيفاي حق و حقوق خود از همان دوران هستند! در اين همين دوره، متاسفانه شاهد افول اخلاقيات نيز بودم، روزگاري كه به بهانه حرفه‌اي‌گري و با بي‌شرمي تمام، مي‌شد در رسانه و جرايد، به بهترين نوازندگان سرزمينم، به بدترين شكل توهين كرد، انگ زد و برچسب چسباند... . برخي از اينها نوازندگاني بودند كه سال‌ها و در سخت‌ترين شرايط اقتصادي و اجتماعي، حتي در زمان جنگ و بمباران، با تمام وجود از موسيقي و هنر پاسداري كردند و چراغ كم سوي محفل موسيقي و اركستر را روشن نگه داشتند، اما حالا و به خاطر واقع‌بين نبودن عده‌اي، ‌بايد متحمل فشار روحي رواني همان‌هايي مي‌شدند كه در روزگار سختي آنها، در گوشه‌اي از دنياي امن، به راحتي روزگار مي‌گذراندند! اينان تنها سرمايه‌ها و داشته‌هاي موسيقي اين مملكت بودند؛ فارغ از هر سطح و درجه‌اي كه داشتند و دارند... . روزي همين‌ها به اميد بهبود وضعيت موسيقي و اركستر سمفونيك دور هم جمع شدند تا به كسي ياري دهند كه مي‌پنداشتند ناجي افسانه‌اي آنها خواهد بود، اما دريغ و افسوس كه بعد از گذشت تنها يك ماه و بعد از اجراي اولين كنسرت، به خاطر جو سنگين و متشنج و همچنين توهين‌ها و فشارهاي روحي - رواني وارده از سوي هم او كه قرار بود ناجي‌شان باشد مجبور به ترك اركستر افسانه‌اي كه در ذهن خود ساخته بودند شدند. نتيجه اينكه در طول يك سال و نيم حدود يكصد و چند نفر از نوازندگان قديمي و جديد آمدند و دوام نياوردند و فراري شدند.

دوراني را به ياد مي‌آورم كه كساني براي تعريف و تبليغ غير مستقيم از خود، اركستر سمفونيك تهران را يكي از بهترين اركسترها مي‌ناميدند و نوازندگان آن را در زمره بهترين‌ها، اما حالا با پايان دوره تصدي‌شان و جايگزيني شخصي ديگر، به ناگاه تغيير موضع و نظر دادند و ناگهان همان اركستر و همان نوازندگان به درجه‌اي بسيار نازل نايل شدند...!

هم اينان هر روزه و از گوشه و كناري نقد و نظري ابراز مي‌دارند كه اين اركستر ضعيف است و شرايط آن نامناسب و نوازندگان آن نيز ضعيف و يكي مي‌گويد سي سال زمان لازم است تا نوازنده لازم تربيت شود! جالب‌تر از اين، ديگري دست بالاتر را گرفته و مي‌گويد سي سال نه! پنجاه سال لازم است تا نوازنده لازم تربيت شود! يا اينكه آن يكي مي‌گويد تنها راه‌حل واردات نوازنده خارجي است، البته جالب اينكه اين خارج جاي دور و عجيب و غريبي نيست، همين نزديكي‌هاست، موطن نظر‌دهنده است، قبلا هم از آن خارج آمده بودند، اما با رزومه و شغل اصلي كمك آشپز و لوله كش و غيره! قرار بود ترتيبي اتخاذ شود كه به بهانه نوازندگي در اركستر و تدريس در موسسه خصوصي هم او ماندگار شوند، اما نشد...! مخارج سنگيني تحميل كردند و اتفاق خاصي نيفتاد و رفتند... .جالب‌تر اينكه اين دو كه گوي سبقت در تخريب ديگران را از هم مي‌ربايند تا قبل از اين منتقد و نافي يكديگر بودند اما حالا كه مسير تخريب اوضاع، موافق مي‌نمايد به تاييد يكديگر مي‌پردازند.

واقعا چه به سر وجدان و فرهنگ و اخلاقيات آمده؟!

چه بر سر شما آمده كه بر خلاف ادعاهاي دلسوزانه و به جاي كمك‌رساني، كمر به تخريب ديگران بسته‌ايد؟ به نظر مي‌رسد اگر به واقع دغدغه پيشرفت و تعالي موسيقي اين مملكت را داشتيد و به فكر ارتقاي سطح اركستر بوديد، ‌بايد به جاي تخريب و بي‌ارزش و نادرست جلوه دادن تلاش‌هاي آنهايي كه جايگزين شما شده‌اند، روشي دوستانه و مشفقانه در پيش مي‌گرفتيد و آستين همت و كمك بالا مي‌زديد و در حد توان خود ياري‌رسان مي‌بوديد و با پيشنهادات كارساز موجب پيشرفت اوضاع مي‌شديد.انتقاد طبيعي‌ترين و ساده‌ترين كاري‌ است كه مي‌توان انجام داد، اما به شرط رعايت انصاف و اخلاق، تنها انتقاد منصفانه موجب پيشرفت امور مي‌شود و بديهي است نقد مخرب و مغرضانه عملي است كه از انسان اخلاقمند بر نمي‌آيد... .اما بعد از تمام اين تلاطم‌ها و (كمي) فراز‌ها و (بيشتر) فرودها، سه سالي است كه اركستر سمفونيك تهران دوره‌اي آرام و كم‌فشار و كم‌دغدغه‌تري را تجربه مي‌كند؛ دوره‌اي كه اوضاع و شرايط، از بسياري جهات رو به بهبود است.

سه سال پيش «شهرداد روحاني» تصدي مديريت هنري و رهبري اركستر سمفونيك تهران را بر عهده گرفت؛ مردي از جنس ادب، هنر، فرهنگ و موسيقي، با پيشينه و سابقه و جايگاه بالا و مشخص هنري. ادب و فرهنگ او از «خانواده» مي‌آمد نه از فرنگ‌نشيني، چه بسيار فرنگ‌نشيناني كه فرنگ‌نشيني‌شان كوچك‌ترين تاثير و اثري در رفتار و كردارشان نداشته و ندارد... جو آرام و به دور از تشنج و هياهو و همچنين رفتاري سرشار از احترام و همچنين اعتقاد قلبي او به نوازندگان، باعث شد تا در عين جديت و وجود فشار كاري، رفاقتي كارساز و انساني ميان نوازندگان و ايشان پديدار شود و اركستر در كمال آرامش، به دور از جنجال و هياهو، به نكات حرفه‌اي و ظرايف موسيقي كه اجرا مي‌كند بپردازد، در نتيجه روز به روز و اجرا به اجرا شاهد بهبود كيفيت صدادهي و بالا رفتن سطح كيفي و تكنيك اركستر بوديم و هستيم.

از سويي ديگر و با صرف نظر از اينكه نام «شهرداد روحاني» خود به عنوان يك «برند» تاثير بسزايي در جذب مخاطب دارد، مديريت هنري و شناخت و توجه او به سليقه شنونده، موجب شد تا با انتخاب و اجراي قطعاتي مناسب، رفته رفته هم مردم موسيقي دوست را با كنسرت كلاسيك و شنيدن اركستر سمفونيك آشتي دهد و هم كم‌كم سطح و تكنيك اركستر را ارتقا بخشد و مردم هنردوست و موسيقي‌دوست را ترغيب كند كه با وجود سختي معيشت و با وجود اوضاع سخت اقتصادي، حاضر به خريد بليت كنسرت و حمايت از اركستر سمفونيك باشند.

حالا دوره‌اي است كه هزاران نفر در اهواز و آبادان و بوشهر و شيراز و تبريز به تماشاي كنسرت اركستر سمفونيك مي‌نشينند، به ياد دارم در آبادان حدود پنج هزار نفر در يك شب به تماشاي كنسرت آمدند و همچنين در تبريز طي دو شب حدود سه هزار نفر به ديدن كنسرت آمدند و اين در حالي بود كه بليت اجراي شب دوم، بدون تبليغ و تنها ظرف چند ساعت به فروش رسيد!

طي اين سه سال وضعيت قرارداد و حقوق و مزاياي نوازندگان نيز تغيير و بهبود چشم‌گيري داشته است و پرداخت‌هاي آنان به موقع و منظم صورت مي‌گيرد و جز اينها از بيمه و خدمات بيمه تكميلي نيز بهره‌مندند و خوشبختانه براي اركسترهاي تحت پوشش بنياد رودكي رديف بودجه نيز در نظر گرفته شده است.حالا اگر از نوازندگان آن بپرسيد كجا كار مي‌كنيد خواهند گفت: «اركستر سمفونيك تهران» نه «اداره»، آنها در روزهاي تمرين با شوق و رغبت دروني و با آرامش فكري و روحي حاضر مي‌شوند و به جرات مي‌توان گفت اين دوره بي‌حاشيه‌ترين دوره اركستر سمفونيك تهران است. چرا كه از شخص رهبر تا تك‌تك نوازندگان اركستر، كمترين توجه و عكس‌العملي نسبت به حاشيه‌ها و گفته‌هاي مغرضانه گوشه و كنار ديده نمي‌شود و تنها با رفاقت و همدلي و تلاش، در پي بالا بردن سطح تكنيك و كيفيت اجرا و صدادهي اركستر هستند. گواه محكم اين مدعا، محصولات ديداري و شنيداري توليد شده از اجراهاي زنده اركستر در اين دوره سه‌ساله است كه در اختيار هنردوستان قرار گرفته و خواهد گرفت. صرف‌نظر از آشتي دوباره مخاطبان، در اين دوره، موسيقي كلاسيك ايران شاهد اتفاقاتي بزرگ، تاريخي و غرورآفرين نيز بود. حضور رهبر بزرگ و نام‌آشنا مايسترو «ريكاردو موتي» در ايران و اجراي مشترك با حضور نوازندگان و خوانندگان اركستر فستيوال راونا در تهران و ايتاليا از اتفاقات به ياد ماندني اين دوره است، كار كردن با اسطوره بزرگي همچون ريكاردو موتي، آرزوي بسياري از نوازندگان دنياست كه براي نوازندگان اركستر سمفونيك تهران به تحقق رسيد.

در زماني ديگر، اجراي چند كنسرت در روسيه و در هنگام بازي‌هاي جام جهاني فوتبال و ازجمله آنها كنسرت در سالن كنسرواتوار چايكفسكي مسكو از اتفاقات تاريخي اين دوره اركستر سمفونيك تهران است، چرا كه صدوپنجاه سال طول كشيد تا پاي موسيقي كلاسيك ايران و اركستر سمفونيك ايراني به اين كنسرواتوار باز شود.

حضور هارپيست‌هاي نوجوان با ميانگين سني ده تا چهارده سال! در اركستر، اجراي كنسرتو هارپ، كنسرتو ويلن، كنسرتو پيانو، كنسرتو ابوا همراه با اركستر از ديگر اتفاقات مباركي بود كه در نتيجه اعتماد و اعتقاد رهبر اركستر به نوازندگان نوجوان و جوان و با استعداد ايراني به ‌وقوع پيوست؛ امري كه همواره مورد تاكيد ايشان بوده و هست... . اجراي بسياري از آثار آهنگسازان ايراني از نامداران تا جوانان ايراني و برگزاري كنسرت‌هايي با عنوان «شب ايراني اركستر سمفونيك» از ديگر اتفاقات خوب اين دوره سه ساله است. از سوي ديگر اجراي قطعاتي مخصوص كودكان از جمله: اجرا و ضبط قطعه «پيتر و گرگ» ساخته سرگِئي پروكفيف و قطعه «كارناوال حيوانات» ساخته كاميل سن-سانس، موجب راه يافتن هزاران كودك و نوجوان ايراني به سالن كنسرت شد كه خود از ديگر اتفاقات زيبا و دلنشين اين دوره سه ساله بود؛ اتفاقي تاثيرگذار كه موجب آشنايي كودكان سرزمينم با اركستر و سازها و موسيقي شد. مدت سه سال است كه شهرداد روحاني به جز مشكلات كاري با مشكلاتي همچون تنهايي و دوري از خانه و خانواده و... دست و پنجه نرم مي‌كند، اما تاكنون هيچ‌يك از اين مشكلات نتوانسته‌اند دست‌هاي او را از حركت مقابل اركستر و هدايت آن باز دارند.نوازندگان اركستر نيز قدر اين روزهاي خوب را مي‌دانند، چرا كه در مقايسه با قبل، هم شأن و منزلت‌شان توسط رهبر اركستر و مجموعه مديريتي حفظ مي‌شود و هم وضعيت كاري و حقوق مادي و معنوي شان به طرز چشمگيري بهبود يافته است. اميدوارم مديران مجموعه بنياد رودكي نيز همچون قبل قدردان وجود و حضور «شهرداد روحاني» در سمت مديريت هنري و رهبري اركستر سمفونيك تهران باشند و همچنين بيش از پيش در بهبود هرچه بيشتر وضعيت نوازندگان بكوشند. اين روزها اركستر سمفونيك تهران روزهاي پاياني دوره سه ساله‌اي آرام و پر بار و پر كار را پشت سر مي‌گذارد و خود را براي آخرين اجراهاي سال آماده مي‌كند و اميدوار است سال آينده، باانگيزه‌تر، اميدوارتر، پويا‌تر و با كيفيت‌تر از امسال باشد و «سالِ خوب» ديگري را آغاز كند.

نوازندگان اركستر سمفونيك تهران

82 بهمن 1397

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون