از 15 مارس 2011 اوضاع بشردوستانه در سوريه روز به روز وخيمتر از قبل شد. 5 ميليون و 600 هزار نفر در جستوجوي آرامش و امنيت به لبنان، تركيه و اردن پناه بردند. تازه اين آمار جمعيتي است كه از سوريه خارج شدند. آمار آوارگان داخلي سوريه هم از مرز 6 ميليون گذشت و به 6 ميليون و 600 هزار نفر رسيد. 13 ميليون و 100 هزار نفر در سوريه به كمكهاي بشردوستانه نياز دارند. اين در حالي است كه 2ميليون و 980 هزار نفر در جاهايي محاصره شدهاند كه دسترسي به آنها كار را براي سازمانهاي بشردوستانه كمكرسان سخت كرده است. تركيه، همسايه غربي ايران، بيشترين آمار آوارگان يعني 3 ميليون و 300 هزار نفر را در خود پناه داده است. اكثريت قريب به اتفاق پناهندگان سوري در كشورهاي همسايه در مناطق شهري زندگي ميكنند و تنها حدود 8 درصد در اردوگاههاي پناهندگان اسكان داده شدند.در بحبوحه همين آشفتگيها، پروفسور هلن استوري، استاد مد از دانشگاه هنر لندن و مركز مد پايدار در لندن و همچنين مديرعامل بنياد هلن استوري دست به كاري عجيب زد. او با همكاري دفتر كميسارياي عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان براي زنان و دختران و حتي مردان سوري انگيزهاي براي فعاليت، كارآفريني، هنر و نوعي اقدام بشردوستانه براي رفع نيازهاي آنان فراهم كرد؛ انگيزهاي كه نقطه شروع آن به سال 2015 باز ميگردد. او كارش را تنها با يك چادر بازيافتي كه روزي آوارگان سوري را در خود پناه ميداد، آغاز كرد و آن را به كاخ باكينگهام از بزرگترين كاخهاي سلطنتي فعال دنيا و اقامتگاه اصلي خانواده سلطنتي بريتانيا رساند و اين انگيزه هنوز هم با اقامت او در اردوگاه زعتري اردن ادامه دارد. گفتوگو با پروفسور استوري را در ادامه خواهيد خواند.
شما يك هنرمند هستيد، در عين حال در دانشگاه تدريس ميكنيد. يك پژوهشگر هستيد و البته يك طراح. به من بگوييد پروفسور هلن استوري كيست؟
خب من فعاليتم را از سال 1982 بلافاصله بعد از فارغالتحصيلي در رشته مد در مقطع ليسانس از دانشگاه كينگستون يكي از دانشگاههاي لندن شروع كردم. شروع كار حرفهاي من هم كارآموزي در برندهايي مثل لانستي و ولنتينو بود. بعد از آن مشاغل زيادي را تجربه كردم و تحصيلاتم را هم ادامه دادم و عمدتا كارم تدريس بود. در زمينه هنر و فرهنگ هم پژوهشهاي فراواني انجام دادم. سال 1999 بنياد هلن استوري را تاسيس كردم. بنيادي كه اساسا پروژههايش در لندن اجرايي ميشود و كارهاي مشتركي را در زمينه هنر، مد، علم، طراحي و تكنولوژي براي استفاده اجتماعي، فرهنگي و آموزشي ايجاد ميكند. سال 2014 به امريكا رفتم و در دانشگاه كرنل، يكي از معتبرترين دانشگاههاي امريكا در دانشكده بومشناختي انساني فعاليت كردم و امسال هم افتخار داشتم با سابقهاي كه در اردوگاه پناهندگان در سوريه از خود نشان دادم، عنوان «هنرمند مقيم اردوگاه پناهندگان سوري در اردن» را بگيرم. در حال حاضر هم در مركز مد پايدار، دانشكده مد دانشگاه هنر لندن و البته بنياد خودم، هلن استوري كار ميكنم و شايد باورتان نشود كه من در حال حاضر با حمايت دفتر كميسارياي عالي سازمان ملل در اردوگاه زعتري در اردن اقامت دارم و پروژهها و برنامههاي مختلفي را به اجرا درآوردم.
سال 2016 شما به دفتر كميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان پيوستيد و در ادامه به اردن رفتيد و از اردوگاه زعتري بازديد كرديد. چه شد كه هلن استوري به بازديد از اردوگاه زعتري رفت؟
درست است. من سال 2016 به اردوگاه پناهندگان زعتري در اردن رفتم. با بازديدي كه از اردوگاه داشتم به اين نتيجه رسيدم كه ميتوان به پناهندگان و بخصوص زنان و دختراني كه در اردوگاه زندگي ميكنند، كمك كرد. ميتوان به معيشت، نيازهاي تحصيلي و سرمايهگذاري براي برطرف كردن نيازهاي اوليه آنها كمك كرد. بنابراين همانجا تصميماتي گرفتم كه به پروژههاي كارآفريني من ختم شد.
در بازديدي كه از اردوگاه داشتيد، تنها بوديد يا به همراه يك تيم عازم شديد؟
نه، نخستينبار در سال 2016 با استاد توني رايان از دانشگاه شفيلد كه يك دانشگاه دولتي ممتاز در شهر شفيلد و در جنوب يورك شاير است، به اين بازديد رفتم. هدف ما هم از اين بازديد اين بود كه بتوانيم تمام تجربيات و دانشمان را براي زندگي بهتر مردم به كار ببنديم.
اين اولين باري بود كه از اردوگاه بازديد ميكرديد؟ درست است؟
بله.
هدفي شما را به يك اردوگاه پناهندگان كشيده بود، هدف شما دقيقا چه بود؟ آنجا دقيقا چه كرديد و چه اتفاقاتي افتاد؟
هدف اوليهاي كه من را به اردوگاه كشاند، پروژهاي بود كه در آن با استفاده از يك چادر بازيافتي ميخواستيم آن را به انجام برسانيم. ما ميخواستيم با اين چادر بازيافتي، پيراهني را طراحي كنيم كه ميتوانست در غرب جهان حركت كند و موجي را به وجود آورد كه مردم را به فكر وا دارد و عموم مردم را به افزايش مشاركت و آگاهي در خصوص تغييرات آب و هوايي، مهاجرت و بحرانهايي كه پناهندگان با آن مواجه ميشوند، روبهرو كند.
بعد از آن بازديد شما پروژههاي بسياري را در اردوگاه به راه انداختيد، بخصوص براي زنان و دختران. درباره پروژههايي كه انجام داديد و در حال حاضر هم در حال انجام هستند، برايمان بگوييد؟
از سال 2016 من پروژههاي بسياري را با زنان و دختران پناهنده در اردوگاه به انجام رساندهام. از طريق همكاريهاي مشاركتي و اطلاعاتي كه آنها از نيازهاي مستقيم خود داشتند، استعدادهايي در آنها پرورش داده شد كه در ادامه به دنبال افزايش فرصتهاي شغلي براي آموزش مهارتهاي متخصص و همچنين كشف رويكرد خلاقانه جديد براي افزايش سرمايهگذاري و آموزش بود. جالب است بدانيد تمامي اين پروژهها عمل متقابل دارند. هر چه ما به سوريها ياد ميدهيم، آنها نيز در آموزش به ما نقش دارند.
يكي از اين پروژهها، 4 كاروان (4CARAVANS – 2019) بود كه در سال 2019 ايده آن طراحي شد. هدف از اين پروژه فراهم كردن اقتصاد مستقل از سازمانهاي غيردولتي بود. پروژهاي كه تامين مالي درازمدت براي آنها را به همراه داشت. حدود شش پروژه ديگر براي زنان و دختران طراحي و اجرا شد كه هر يك به دنبال تامين مالي، كشف استعداد، كارآفريني و تقويت روحيه زنان و دختران سوري بود. در تمام اين پروژهها هم سازمانهاي غيردولتي و تجاري بسياري حامي ما بودند.
از سال 2012 بين شما، حاميان و آنهايي كه با شما مشاركت ميكردند، از جمله دفتر سازمان ملل متحد در انگلستان، دانشگاه شفيلد، دانشگاه اكستر، دانشگاه كينگستون، شركت هوليشن، شركت يونيليور و بسياري ديگر از شركتهاي تجاري ديگر كه همگي زمينههاي فعاليت متفاوت علمي، تجاري، تحصيلي، تكنولوژي، مد و فعاليتهاي بشردوستانه دارند، گفتوگوهاي بسياري انجام شده بود كه همگي سعي بر اين داشت كه راههايي براي برگزاري مناظرات در زمينه چالشهاي بحراني سال 2015 در بيست و يكمين كنفرانس تغييرات آب و هوايي شركاي سازمان ملل متحد را ايجاد كند. يكي از اين پروژهها «جامهاي براي زمان ما» بود. هدف شما از طراحي و اجراي اين پروژه چه بود؟ كمي از اين پروژه برايمان بگوييد.
ببينيد همانطور كه گفتم، ايده طراحي اين پيراهن از همان چادر بازيافتي از سال 2014 آغاز شد. رابطه بين اين پيراهن و تغييرات آب و هوايي و مهاجرت اين است كه از آنجا كه اين چادر، يك چادر كميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان است، (UNHCR) است كه روزگاري يك خانواده در آن زندگي ميكردند، نماد سرنوشت انسانهايي است كه مجبور به فرار ميشوند، چه از جنگ و آزار و اذيت و چه زماني كه تغييرات آب و هوايي حفظ زندگي را براي مردم غيرممكن ميكند. اين پيراهن ميتوانست در خود تمامي اين غيرممكنها را به همه نشان دهد.
پست دياچال رسيد. يك جعبه از دفتر كميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان. جعبهاي كه محتوايش يك چادر بود كه از اين به بعد بهتر است به آن پيراهن بگوييم. پيراهني كه پيش از اين سرپناه يك خانواده سوري بود. بعضي جاها نوشته شده كه شما از قدرت مد براي برقراري ارتباط و به چالش كشيدن بعضي از پيچيدهترين مسائل روز خصوصا تغييرات آب و هوايي و جابهجايي و آوارگي مردم استفاده ميكنيد. كليديترين پيامهايي كه ميخواستيد با اين پيراهن به مردم منتقل كنيد، چه هستند؟
ميدانيد پشت هر داستاني كه ما در مورد جابهجايي و مهاجرت مردم ميگوييم، بحث انكار ناشدني انسانيت وجود دارد. من ميخواستم از هر چيزي با علامتهاي واقعي استفاده كنم؛ براي اينكه فرار مردم از زندگي را نشان دهم تا به دنبال رويكردهاي ديگري براي مشاركت عموم مردم سواي چيزي كه در روزنامهها مشاهده ميشود، باشيم. من فكر ميكنم هنرمندان هم بايد از استعداد خود براي كمك به شيوههاي جديد اينچنيني استفاده كنند.
زنان و دختران سوري چادري را كه حالا تبديل به پيراهن شده ديدهاند؟
حقيقت اين است كه من عمدا به اينكه اين پيراهن در خود اردوگاه مورد استقبال قرار بگيرد يا نه، توجه نكردهام. استنباط من اينطور بوده است كه قسمتهاي مختلف جهان به اشكال مختلف فرهنگ و هنر واكنشهاي خاصي نشان ميدهند. اين لباس براي غرب طراحي شده است. حتي نياز به اينكه اين لباس به جايي برگردد كه از آن آمده هم ابدا احساس نشده است.
شما مسلما براي طراحي و دوخت شركايي هم داشتهايد. شركاي شما چه كساني بودند؟
بله، خود من و همكاري طولانيمدت من با برشكارم به نام مارك تاربارد. ما خيلي با هم كار كرديم، خصوصا زماني كه من در دهه 80 و 90 طراح تجاري بودم. كالج مد لندن هم در كمك فني به من نقش بزرگي داشت.
در تمام نوشتههايتان در فضاي مجازي و صفحات شخصيتان به پيراهني كه طراحي كرديد، او (مونث) ميگوييد. چرا؟
من خودم يك زنم. پس هر خلاقيتي كه از من متولد ميشود، از اين جنس زنانه مستثني نيست.
پيراهن را به خيلي از مكانها بردهايد، به موزه علم در لندن، موزه صلح و حتي كنفرانس بينالمللي كمكهاي بشردوستانه و توسعه در دوبي.
من لباس را به هر جا كه فرصتي براي دسترسي به يك مخاطب جديد وجود داشته باشد، آن هم براي درك شيوههاي تازه و به ياد ماندني براي چگونه معني كردن واژه پناهنده و يادآوري نتايج عدم مبارزه براي تغييرات آب و هوا، ميبرم.
ميتوانيد حدس بزنيد كه چند نفر تا به حال پيراهنتان را از نزديك ديدهاند؟ از پيراهن در افتتاحيه جشنوارهها هم استفاده شده است؟
آمار دقيقي نداريم، اما من فكر ميكنم كه اين تعداد در حال حاضر به ميليون هم رسيده باشد. فيلمهايي كه ساختيم و پايگاه اينترنتي هم كه داريم بر افزايش اين تعداد بيتاثير نيست. پيراهن من به يكي از جشنوارههاي موسيقي بزرگ بريتانيا (جشنواره موسيقي گلاستون بري لندن) هم دعوت شده بود.
حالا كه در اردن در پناهگاه سوري هستيد، ميتوانيد بگوييد كه هنر از ديدگاه مردمي كه در آنجا اقامت دارند، چطور است؟
حالا كه زمان بيشتري است، اينجا هستم تازه ميفهمم كه هنر در اردوگاه چطور نمايش داده ميشود و مردم هنر را عميقا درك ميكنند. اين بخشي از تجربه سال ماست. من دارم چيزهاي تازهاي ياد ميگيرم، اينكه چه كسي خودش را يك هنرمند ميداند و چرا.
در حال حاضر در اردوگاه چه برنامههايي داريد؟
اگر بخواهم خلاصه كنم، بايد اينطور شروع كنم كه اولويت ما نخست پروژههايي است كه پيش از اين انجام ميداديم و در ادامه خلق پروژههاي جديد. پروژه كليدي امسال ما (4 كاروان) است. اين مساله هم مهم است كه ما فضا و زمان لازم را براي پاسخ به پروژههايي كه افتتاح كردهايم داشته باشيم، آن وقت ميتوانيم بفهميم كه هنر چه كمكي ميتواند به راههايي كه حقيقت در پي آنهاست، بكند.
از بودن در يك اردوگاه و زندگي با كساني كه با چالش و مشكلات بشردوستانه از كشور خود به يك پناهگاه آمدهاند، خسته نيستيد؟
من در طول 2 سال گذشته، 14 بار از اردوگاه بازديد كردهام. در اين 14 ماه همكاري و دوستي بسيار عميقي با افرادي كه در اردوگاه كار ميكنند، داشتم. اين پروژهها كار ميكنند و جريان دارند، زيرا كه ما همه آنها را با يكديگر خلق و هماهنگ كردهايم و همه آنها بر اساس نيازها و آرزوهاي واقعي هستند، بنابراين ما همچنان اميدواريم كه ارزش اين پروژهها همچنان ادامه پيدا كند و به روزي برسيم كه زن و دختر پناهجوي فقيري در اردوگاه نداشته باشيم.