ادامه از صفحه اول
دفاع از حكم كتابخواني
مشكل از تصويري است كه ما از مفهوم مجازات داريم. مجازات در ذهن ما همراه با زجر و عذاب و سختي است در حالي كه معناي مجازات در حال تغيير است هر چند اين تغيير كُند و آهسته است. در جوامع سنتي عدالت پايه تنبيهي دارد در حالي كه در جامعه مدرن ميكوشند كه به عدالت ترميمي نزديك شوند. در عدالت ترميمي مجازاتهاي جايگزين حبس نقش مهمي دارند. بيدليل نيست كه در جوامع جديد با مجازاتهاي بدني مثل شلاق نيز مخالفت ميشود. بنابراين هر گونه الزام به اجراي عملي كه بتواند موجب ترميم، بخشي از عوارض ناشي از ارتكاب فعل مجرمانه شود يا به اصلاح آن كمك كند، مطلوب خواهد بود هر چند زجردهنده نخواهد بود. الزام به خواندن كتاب(و نه رونويسي آن) به هيچوجه امر بدي نيست و بايد استقبال كرد كه چنين احكامي صادر شود. البته چند شرط دارد. اول اينكه آيا كتاب به معناي كلي گفته ميشود يا بهطور خاص كتابي كه مرتبط با جرم محكوم است. مثلا كسي كه مرتكب قتل شده را محكوم كنند كه كتاب جنايت و مكافات داستايوفسكي را بخواند. گاه منظور خاصي در ميان نيست، نفس كتاب خواندن هدف است كه شايد بتوان 10 جلد و بيشتر كتاب معرفي كرد كه بخواند. در مورد اول طبيعي است كه الزاما مشاور بايد تعيين مصداق كند زيرا قاضي كه نميتواند در اين باره كارشناس باشد. در هر دو مورد بهتر است كه تعيين عنوان كتاب به مشاور و كارشناس ارجاع شود. از سوي ديگر خواندن كه به خودي خود قابل سنجش نيست. براي حل مشكل لازم است كه محكوم مجبور به نوشتن نقد و نظرش شود. يعني يا خلاصه كند و يافتههاي مهم كتاب را بگويد و آنها را بپذيرد يا آنها را نقد و رد كند.
اتفاقا در احكام مشابه و منصفانه و حتي در همين حكم اگر نوشته شود كه اين 3 كتاب خوانده و نقد آن به دادگاه داده شود، خيلي هم خوب است. گمان ميكنم كه بايد از چنين شرطي استقبال كرد هر چند نيازمند به شرط هم نيست. زيرا از آنجا كه احتمال ميرود، آقاي قدياني به حكم اعتراض نكند و در نتيجه اين حكم قطعي شود لذا توصيه ميكنم كه در اين صورت به جاي رونويسي، نقدي جدي بر هر 3 كتاب را نوشته و همراه متن اصلي به عنوان اجراي حكم به دادگاه بدهند و براي چاپ نيز در اختيار ناشران قرار دهند. چون خواندن كتاب براي اهل نظر بدون نقد آن، امر مطلوبي نيست. نكته آخر اينكه اگر از اين پس حكمي مشابه داده شد، حداقل خوب است كه محكوم را ميان دو امر مُخيّر كنند. مثلا پرداخت جريمه و تحمل زندان يا خواندن و نقد و توصيف كتاب.
توطئه فاشيسم
راستگرايانه در كشورهاي اروپايي امروز نشاني بر اين ديدگاه است و به اعتباري ميشود گفت كه تكرار توالي اين حوادث تولد دوباره فاشيسم را گواهي ميدهد. از سوي ديگر نتانياهو، نخستوزير اسراييل كه خود را در حمايت بيچون و چراي رييسجمهور امريكا ميداند با سوءاستفاده از فضاي سياسي به خود جرات ميدهد كه نفتكشهاي ايراني را تهديد به تجاوز كند و دولت خود را دولت يهود بنامد...!
افراطيون به ظاهر مسلمان چون داعش و اعمال خشن و ضدبشري آنها تماما نتيجه فرافكنيها و فضاي ملتهب و برتريخواهانه امريكا مخصوصا بعد از حمله به برجهاي تجاري نيويورك در سال 1991 است. قبل از آنكه توطئه تولد دوباره فاشيسم فرصت تحقق پيدا كند و آتش جنگ، اين بار از دل تئوريهاي نژادپرستانه در خارج از مرزهاي امريكا و اروپا شعلهور شود، مردم آگاه و شرافتمند جهان وظيفه دارند به پا خيزند و سرمايهسالاري سلطهگر جهاني را رسوا كنند و جلوي ظهور فاشيسم جديد را بگيرند.