ناتوي عبري - عربي
ماني محرابي
در تحليلهاي مرتبط با خاورميانه پيش از هر چيز بايد اين نكته را درنظر داشت كه به سه دليل، خاورميانه در ذات خود مستعد بحران است. اين سه دليل عبارتند از: الف - ضديتهاي قومي، مذهبي، ديني و تاريخي كه در بطن اجتماعات غرب آسيا و شمال آفريقا نهادينه شده است. تنوع ايدئولوژيك اين منطقه كه ريشه در تاريخ دارد، مهمترين عامل پيش آمد اين مساله است.ب - تراكم بالاي قدرتهاي منطقهاي در خاورميانه. اين اتفاق موجب در هم تنيده شدن منافع بازيگران قدرتمند در سطح منطقه شده و شرايط تقابلهاي متعدد پاندولي را شكل داده است. اين مساله در ائتلاف ميان كشورها نمود بسياري خواهد داشت به نوعي كه نزديكي هر كشور به كشوري ديگر سبب تضعيف كشور ثالث خواهد شد. ج - اولويت داشتن پارامترهاي امنيتي از سوي حكام كشورهاي خاورميانه بر ساير پارامترها. جنگهاي پي در پي در 60 سال اخير سبب شده تا اولويت كشورها از پارامترهاي سياسي و اجتماعي به اين سمت گرايش پيدا كند.اين عوامل بحرانزاي دايمي، سبب شده تا قدرتهاي منطقهاي خاورميانه، با وجود اختلافهاي اساسي دست به ائتلافهاي امنيتي بزنند كه لزوما در بر دارنده شباهتهاي فرهنگي، سياسي يا ايدئولوژيك نيست، بلكه صرفا تامينكننده منافع بازيگران است.اين ائتلافها بيش از آنكه سبب پيشبرد منافع باشد، ائتلافهايي سلبي هستند، يعني بيشتر از آنكه منافع جديدي براي بازيگران به وجود آورد، از بروز رخدادهايي كه منافع بازيگران را به خطر مياندازد جلوگيري ميكند. ائتلافهاي عربستانسعودي در سالهاي بعد از وقوع بيداري اسلامي تماما از اين قاعده پيروي ميكنند كه بهطور نمونه ميتوان به ائتلاف اين كشور با تركيه و پاكستان، تركيه و مصر و نهايتا امارات و مصر اشاره كرد.
امتيازهاي تقابل با ايران براي عربستانسعودي
تقابل اين دو كشور در سالهاي اخير، از بطن روابط به سطح رسيده و اكنون به شكلي كاملا عيان دنبال ميشود، به نوعي كه مقامات دو كشور ديگر ابايي از بيان عمومي و اشاره مستقيم به آن ندارند. اين تقابل كه با اعدام شيخ نمر روحاني شيعه مخالف حكومت آل سعود وارد مرحله جديدي شده را ميتوان پايه و اساس اكثر اتفاقات ديپلماتيك بعد از خود در سطح منطقه دانست.اين تقابل دو پيامد مهم براي عربستانسعودي داشته است: الف - بهانه قرار دادن اين تقابل براي تغيير در نگاه ژئوپليتيك ايالاتمتحده از شرق آسيا به سمت خاورميانه. ب - ايجاد بحران جهت تغيير سياست بينالملل كشورهاي همسو با خود از موازنه قوا به موازنه تهديد. اين دو رخداد حكام سعودي را به بزرگترين هدف خود نزديك ميكند؛ «ايجاد ائتلاف در مقابل گرانيگاه مخالفان خود يعني ايران.»
تنها بازيگر منطقهاي مشتركالمنافع با سعودي
رياض در همسو كردن تركيه، پاكستان، امارات متحده عربي و مصر در تقابل با ايران از هيچ تلاشي دريغ نكرد اما به دليل گره خوردن منافع منطقهاي تركيه و پاكستان با ايران و تفاوت اولويت در تقابل با ايران ميان مصر، امارات و عربستان، هيچ يك از كشورهاي فوق به همراهي حداكثري با رياض نپرداختند. اهداف منطقهاي رياض عبارتند از: 1- جلوگيري از نفوذ ايران در منطقه خصوصا در حد فاصل مرزهاي غربي ايران تا درياي مديترانه،2- مقابله با گسترش اسلامِ اخواني و 3- تلاش براي جلوگيري از قدرتگيري حداكثري روسيه در خاورميانه. هدف اول مستقيما در تقابل با تهران است، هدف دوم نيز با ايران در ارتباط است زيرا حماس، تركيه و قطر به عنوان سه پايگاه منطقهاي اسلامِ اخواني مورد حمايت ايران هستند و در هدف سوم نيز مجددا شاهد نقش پررنگ ايران هستيم زيرا تهران مهمترين شريك نظامي و سياسي مسكو در منطقه است.تنها بازيگر منطقهاي كه در اين سه هدف با سعوديها هم مسير است، رژيم اسراييل بوده به همين دليل اين دو دشمن سابق، با پيگيري سياست واقعگرايي تهاجمي دست به ائتلافي ساختارشكنانه زدهاند كه با اضافه شدن ابوظبي به يك مثلث ديپلماتيك، نظامي و اقتصادي تبديل شده است. بنيامين نتانياهو فاش كرده كه به چهار كشور عربي كه داراي روابط ديپلماتيك با رژيم اسراييل نيستند سفر كرده، عمان يكي از مقاصد وي بوده اما سه كشور ديگر را بايد در ميان عربستانسعودي، كويت، بحرين و امارات متحده عربي جستوجو كرد. نتانياهو عنوان كرده در آينده به كشورهاي عربي بيشتري نيز سفر خواهد داشت كه از اين سفرها دو هدف بزرگ را پي ميگيرد: 1- ايجاد جبههاي از كشورهاي عربي مخالف ايران، 2- شكستن تابوي روابط ميان صهيونيستها و اعراب مسلمان. كنفرانس ورشو يكي از مهمترين ابتكارات ايالاتمتحده در تحقق اين دو هدف بزرگ بود. اين كنفرانس كه ابتدا قرار بود يك كنفرانس ضدايراني باشد، با عدم حضور كشورهاي تاثيرگذار منطقه مانند لبنان، تركيه و عراق، به نمايش عاديسازي روابط ميان رژيم اسراييل و اعراب تبديل شد.وزير امور خارجه امارات، به صهيونيستها حق داد تا در برابر تهديدهاي ايران از خود دفاع كنند و خالد اليماني نيز به شكلي باور نكردني دقيقا در كنار نتانياهو نشست تا بهطور غيرمستقيم از حمايت رژيم اسراييل از دولت غيرقانوني يمن پرده بردارد! دو اتفاق مهمي كه جهت سنجش واكنش مردم كشورهاي عربي صورت پذيرفت. بزرگترين اهداف سعودي از تشكيل ناتوي عربي عبارتند از: 1 - شكلگيري تهديد نظامي عليه ايران، 2 – مرتفعسازي ضعفهاي ديپلماتيك و امنيتي عربستان در عرصه بينالملل و بزرگترين اهداف رژيم اسراييل از ايجاد تسهيل در شكلگيري ناتوي عربي؛ 1 - شكلگيري تهديد نظامي عليه ايران، 2 - نفوذ به كشورهاي عربي. جبههگيري نظامي عليه ايران هدف مشترك رژيم اسراييل و عربستانسعودي است كه يكي از اهداف بلندمدت ايالاتمتحده در خاورميانه نيز محسوب ميشود. هدفي كه با نام «تغيير رژيم» بارها از سوي مسوولان واشنگتن در 40 سال اخير شنيده شده است.از اين رو بايد اذعان داشت آنچه امروز به نام ناتوي عربي ميشناسيم در واقع چيزي جز ائتلاف رژيمهاي اسراييل و سعودي نيست و مهمترين هدف آن نيز مقابله با ايران است. حال ممكن است هيچگاه درگيري نظامي ميان ايران و
هيچ يك از بازيگران منطقهاي رخ ندهد اما هدف ناتوي عبري-عربي تحت فشار قرار دادن ايران است تا از مواضع خود در خاورميانه عقبنشيني كند.