• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4341 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۴ فروردين

نگاهي به رمان «ارتشِ تك نفره»

دژِ مستحكمِ تنهايي گوينزبيرگ

ساسان فقيه

 

 

موآسير اسكلير (۲۰۱۱-۱۹۳۷) نويسنده‌ معروف و معاصر برزيلي است كه به واسطه‌ ترجمه‌هاي ناصر غياثي از دو اثر «پلنگ‌هاي كافكا» و «ارتش تك نفره» در ايران شناخته شده است. اسكلير پزشكي بود كه به نويسندگي روي آورد. او از خانواده‌اي يهودي بود كه به برزيل مهاجرت كردند و از همين روي در بيشتر آثارش مساله هويت يهودي و دورافتادگي از موطن اصلي نقش مهمي بازي مي‌كند و اين دقيقا همان مساله‌اي است كه بن‌مايه اصلي رمان «ارتش تك‌نفره» را مي‌سازد.

«ارتش تك نفره» در كنار زبان طنزآلودش از ساختار داستاني محكمي برخوردار است كه به واسطه‌ تعليقش در همان ابتداي داستان، مخاطب را مجاب به ادامه دادن تا انتها مي‌كند. مخاطبان ادبيات مسلما با آثار زيادي مواجه شده‌اند كه در ابتداي اثر با واقعه‌اي روبه‌رو مي‌شوند و در ادامه‌ داستان تنها به دنبالِ فهميدن اين مساله هستند كه آن واقعه چرا و چگونه اتفاق افتاده است. اين روشِ تعليق تنها مختص به اسكلير نمي‌شود اما چيزي كه او را در به كارگيري از اين روشِ تعليق در رمان «ارتش تك‌نفره» خاص مي‌كند، استفاده از ابهامِ شخصيت اصلي داستانش است: فرمانده بيروبيجان يا ماير گوينزبيرگ. شروعِ داستان توصيف صحنه‌ مرگِ شخصيتي است كه گاهي از آن با عنوان فرمانده بيروبيجان و گاهي ماير گوينزبيرگ ياد مي‌شود و ابهامِ چگونگي استحاله‌ اين دو نام براي يك شخصيت، تنها تعليقي است كه مخاطب را به خواندن ادامه‌ اثر مجاب مي‌كند. اما هنرِ اسكلير در اين اثر استفاده از تخيل نابي است كه با استفاده از زبان طنزش در ساختن جهاني ديگر به كار مي‌برد؛ جهاني كه در آن شخصيت اصلي‌ تحت تاثير عقايد و باورهاي ماركسيستي‌اش سعي در ساختن جامعه‌اي نوين دارد و مدام اين جمله را در طول داستان از زبان شخصيت اصلي مي‌شنويم كه «اينك مي‌آغازيم به ساختن جامعه‌اي نوين».

«ارتش تك نفره» به‌ شدت وابسته وقايع تاريخي و سياسي مهمي است كه در قرن بيستم روي داده‌اند؛ شايد روايت تاريخ مساله‌ اصلي اسكلير نباشد ولي او به بردن شخصيت اصلي داستانش در بستر اين اتفاقات به نوعي تاريخ قرن بيستم را دست مي‌اندازد و به خوبي نشان مي‌دهد كه يك فرد چگونه مي‌تواند تحت تاثير عقايدي كه به اين وقايع تاريخي دامن زده‌اند به جنون برسد. شخصيت اصلي داستان، ماير گوينزبيرگ تحت تاثير عقايد ماركسيستي و دوگانگي‌هاي مذهبي(يهودي) كه با خانواده‌اش داشته به مرور دچار انزوا مي‌شود و اين انزوا ناشي از تصميم او براي ساختن جهان آرماني‌اش است. طنزِ اسكلير درست همين جا خودش را نشان مي‌دهد كه گونيزبيرگ در پيكار بي‌امانش با ساختار قدرت مثل ارتش تك‌نفره‌اي است كه خودش هيچ‌وقت نسبت به تنهايي‌اش آگاهي پيدا نمي‌كند چون رفيق خوك، رفيق بز و رفيق مرغ را همراه خودش دارد. گوينزبيرگ حتي در آخرين لحظه‌هاي عمرش نيز تنهايي‌اش را باور نكرده چون اميدش هنوز به خلق است، به ساختن جامعه‌اي نوين در دژِ مستحكمِ تنهايي‌اش.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون