حدود مالكيت معنوي شهر
عباس عبدي
در اين وضعيت سيل و نيز ناپايداري روابط خارجي و مشكلات اقتصادي، نوشتن از مسالهاي به نسبت فرعي، شايد به مذاق بسياري خوش نيايد. ولي از آنجا كه به نظر بنده اگر نقدي كه در اين يادداشت مينويسم قابل قبول باشد، در اين صورت بايد مورد توجه قرار گيرد، زيرا اين ايراد بيش از آنكه موردي باشد، ناشي از وجود يك نگاه نادرست است. شوراي شهر تهران در آخرين جلسه خود مصوب كرد كه برخي خيابانهاي موجود را به نام هنرمندان درگذشته و در قيد حيات كشور از جمله استاد شجريان، آقاي كشاورز، نصيريان، مشايخي، انتظامي و... تغيير دهد. مساله بنده با اصل نامگذاري خيابان يا اماكن شهر به نام بزرگان فرهنگ و ادب و سياست و دين و... و بهطور كلي شخصيتهاي مورد احترام جامعه نيست. اين كار بسيار پسنديده است و نه فقط به منزله ارج گذاشتن به چنين اشخاص، بلكه مهمتر از آن ايجاد ارتباط ميان تاريخ و فرهنگ و سياست كشور با گذشته و امروز و آينده است. هنوز هم از نامهاي خيابانهاي خيام، حافظ، سعدي، فردوسي، رودكي، مولوي و ميرداماد و ملاصدرا و... روي خيابانهاي شهر لذت ميبريم و اتفاقا يكي از علل پيوستگي فرهنگي ما با تاريخ و گذشتگان كاربرد روزانه اين اسامي است. بنابراين در اصل چنين سياستي خدشهاي وارد نيست. ولي شيوه اجراي آن جاي بحث دارد. پرسش اساسي اين است كه حق تعيين نام يا تغيير نام يا واگذاري نام يك خيابان يا مكان در اختيار كيست؟ آيا شوراي شهر حق دارد كه براي يك خيابان تازهساز، نامي را تعيين كند؟ به ظاهر براي خيابانهاي جديد چنين حقي را دارد، چون شوراي شهر نماينده مردم است. آيا حق دارد كه نام يك خيابان اصلي و بزرگراه را تغيير دهد؟ (فقط فرض ميكنيم)، ولي آيا در فلان خيابان فرعي، همچنين حقي را دارد؟ نمونهاش براي خود بنده به وجود آمده است. چند سال پيش يك روز صبح ديديم كه خيابان ما كه طي 40 سال نامش پيروزي بود، تغيير كرده و به نام شهيد محترمي كردهاند كه هيچكس از اهالي خيابان ايشان را نميشناخت و جالبتر اينكه تلفظ آن نام، اهالي را براي آدرس دادن با مشكل مواجه ميكند. نمونه ديگر، تغيير پلاك بود كه بخش بزرگي از پلاكهاي مردم را تغيير دادند، در حالي كه همه اسناد و مدارك و شناسايي آنان با پلاك قبلي بود و هيچ دليل موجهي هم براي اين تغيير پرهزينه و زيانبار نبود. جز اينكه ميلياردها تومان در شهرداري قبلي براي اجراي اين طرح نابخردانه هزينه شد و تاكنون نيز هيچ توضيحي براي انجام آن داده نشده است. اين مساله و پرسش نه فقط در مورد خيابانها و اماكن، بلكه براي مدارس و نام شهرها و... نيز وجود دارد.
سياست تغيير نامها چه در دوران پهلوي و چه بعد از انقلاب يكي از ابزار سياستهاي فرهنگي بوده و اكنون نيز چنين است. ولي بدون ورود به مصاديق اين سياست، لازم است كه شوراي شهر يا هر مرجع ديگري كه اقدام به تغيير نام ميكند، ابتدا حق مالكيت معنوي خود را بر اين فرآيند اثبات كند و سپس بر اساس اين حق ما لكيت تصميم بگيرد كه نام خيابان يا مكاني را تغيير دهد. اينكه شوراي شهر به صورت پيشفرض چنين حقي را براي خود قائل باشد، درست نيست. حداقل بايد درباره آن بحث كرد. من به عنوان يك شهروند تغيير نام بخشي از خيابانها و اماكن را در صلاحيت شوراي شهر نميدانم. اين حق در اختيار مردم همان خيابان يا محله است. اينكه صبح بلند شويم و ببينيم نام خيابان يا محله ما را تغيير دادهاند، بدون اينكه نظر ما را بخواهند، بسيار نااميدكننده است. شهروند احساس بيقدرتي ميكند و حس ميكند كه ديگران به حوزه اختيارات و حقوق او تعرض كردهاند و اين حس بدي است. اگر ميخواهيم مشاركت را عمق دهيم از همين موارد بايد آغاز كرد. گذاشتن نام مفاخر فرهنگي و... روي خيابانها و اماكن خوب و عالي است ولي نه به قيمت فوق. حتي اگر مردم از تغيير نام خوشحال هم شوند چون بدون نظر آنان انجام شده اين را تعرض به حقوق خود تلقي خواهند كرد. نكته ديگر آنكه براي پيشبرد يك اقدام و سياست، همواره پاي يك ارزش به ميان ميآيد مثلا در اينجا ارزش احترام به شخصيتهاي هنري. ولي اينجا دو ارزش در مقابل هم قرار گرفتهاند: حق مردم نسبت به شهرشان و ارزشهاي فرهنگي. اساسا سياست شورا از جهت اينكه مردم را در برابر اين دوگانگي قرار داده و يك ارزش را قرباني ارزش ديگري كند يك اقدام فرهنگي نيست. ضمن اينكه در شوراي شهر جديد مرتبا درباره حق به شهر تاكيد كردهاند ولي به نظر ميرسد اين تاكيد در حد شعار باقي مانده است. شهر از آن مردم است و حتي شعار شهردار جديد هم برگرداندن شهر به مردم بود ولي چنين اقدامي ميتواند به منزله گرفتن شهر از مردم باشد. بنابراين پيشنهاد ميكنم كه دوستان شوراي شهر به ويژه آنان كه بيش از ديگران در پي اجراي اين سياست هستند و بهطور مشخص آقاي مسجدجامعي و حقشناس، يك بار و براي هميشه پيش از هر تغيير نامي، اصل و حيطه حق ما لكيت شورا را بر امور معنوي شهر و حدود آن تعيين كنند و سپس پيشنهاد تغيير نام را در دستور كار قرار دهند.