• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4348 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۳ ارديبهشت

خوانشي بر مجموعه شعر عليرضا عامري

گواهي بر گيومه‌هاي گيراي شعر

روجا چمنكار

 

 

«گيومه‌هاي سرگردان» دومين مجموعه شعر عليرضا عامري ا‌ست كه به تازگي توسط نشرِ رازگو منتشر شده است. عامري پژوهشگرِ آموزش و ترجمه زبان انگليسي و استاديار دانشگاه است و ابزارِ حرفه و نبضِ زندگي‌اش كلمات هستند. او كه مسلط بر فراز و فرودهاي زبان است، خود مقدمه‌اي كوتاه بر شعرهاي اين مجموعه نوشته و در آن گونه شعري پيشنهاد خود را با نام ترامفهومي (Transconseptual) توضيح داده است. هرچند با نوشتن مقدمه بر مجموع شعر موافق نيستم اما مقدمه «گيومه‌هاي سرگردان» مخاطب را آماده مي‌كند كه با پذيرفتن منطقِ منحصر به شعرهاي اين كتاب، با آنها روبه‌رو شود. عامري شعر ترامفهومي را در جايي از مقدمه اين‌طور تعريف مي‌كند: «شعر ترامفهومي شعري است كه از تعبيرهاي بسامديافته شعر كهن و حتي شعر نو (كه البته هنوز زاينده اما درون‌شعري است) عبور مي‌كند و با ايجاد وحدت ميان تصاوير شعري شخصي شده و تعابير علوم و پيشه‌هاي گوناگون و گرته‌برداري از دانش‌واژه‌هاي تخصصي آنها كه آنك در زيست‌بوم هر شعر استحاله مي‌يابند مناظر تازه‌اي به شعرخوانان و شعرپويان تقديم مي‌كند.» براي مثال مي‌توان به اين سطرها اشاره كرد: كارمزد عشق من/ روزشمار نگاه توست/ من سپرده بلندمدت توام/ تا تو در من جاري هستي... ص36. بر اين اساس در اشعار اين مجموعه، آگاهانه با انبوهي از تركيبات، استعاره‌ها و كلاژهاي نوشتاري روبه‌رو مي‌شويم كه هر چند گاهي خواندن شعرها را دشوار مي‌كنند اما جهانِ خلق‌شده عامري را از بي‌شمار مجموعه شعرهاي شبيه به هم در بازارِ نشر متمايز مي‌كند و راه تازه‌اي را در برابر چشمان خواننده شعر امروز مي‌گشايد. اين تمايز گاه مخاطب را با جهاني بديع آكنده از هنجارگريزي‌هاي واژگاني مواجه مي‌كند كه بسيار لذت‌بخش است. مثلا در اين سطر‌ از كتاب: ما خرابه‌اي ساخته‌ايم/ از ستونپاره‌هاي خلوتخواه/ متروك از كاهگل‌هاي خاطره/... ص90

از اين نوع هنجارگريزي‌ها در نامِ برخي شعرها نيز ديده مي‌شود؛ مثلا شعري با نام دلفنگ ص52.

شاملو از شاعراني ا‌ست كه از اين هنجارگريزي‌هاي واژگاني بسيار در شعرهايش استفاده مي‌كند كه شايد بهترين نمونه آن همين سطر معروفِ شعر ابراهيم در آتش باشد «دريغا شيرآهن‌كوه‌مردا/ كه تو بودي...» (1)

از ديگر هنجارگريزي‌هاي لذت‌بخش در «گيومه‌هاي سرگردان» مي‌توان به هنجارگريزي‌هاي زماني اشاره كرد. مثلا در اين سطر: من روانه مي‌شوم/ چونان نبيره نسيان ص18. ماندگارترين نمونه‌هاي هنجارگريزي زماني را نيز مي‌توان در شعر شاملو يافت؛ به اين معنا كه «شاعر مي‌تواند از گونه زماني زبان هنجار بگريزد و صورت‌هايي را به كار ببرد كه پيش‌تر در زبان متداول بوده‌اند و امروز ديگر واژگان يا ساخت‌هاي نحوي مرده‌اند: غبارآلوده، از جهان/ تصويري باژگونه در آبگينه بيقرار... (شاملو) » (2) علاوه بر اين، استفاده از انواعِ آرايه‌هاي ادبي كلاسيك در شعرهاي سپيد عليرضا عامري، آنجا كه به اندازه و هوشمندانه استفاده مي‌شوند به زيبايي در شعر مي‌نشينند و خواننده را با خود همراه مي‌كنند مثلا در اين شعر: چقدر بيقرارم كه بيقرار ببينمت/ در كوچه‌ها و كافه‌هايي/ كه پرسه‌گاه روح‌هاي ماست/ تا كه دوره كنم/ اين وصل منفصل/ اين كوچ ساكن را. ص 56

يا: شب را شباني مي‌كني/ و ثانيه را رام/ و اينگونه دقايقم را مي‌سازي/ ساعتِ تو بر مچ من چه مي‌كند؟ ص64. و يا در اين شعر كه از موسيقي هم برخوردار است: جيوه روي ماه/ ميوه دست باد/ گيوه پاي او/ بيوه قلبِ من ص27. شاعر در اين كار چيره‌دست است و با انتخاب درست واژگان و چينش موجزشان در كنار هم دست به خلق لحظاتي يگانه مي‌زند. اما زماني كه انواع آرايه‌هاي ادبي كلاسيك و مدرن مانند واج‌آرايي، سجع، ترصيع، جناس و انواع كلمات هم‌قافيه و هم‌وزن و انواع هنجارگريزي‌هاي زماني و واژگاني در يك شعر كنار هم قرار مي‌گيرند، فرصت نفس‌كشيدن و رهايي را از خواننده مي‌گيرند و همين، شعر را با تمام شگردهايش ناخوانا و يا سخت‌خوان مي‌كند. براي مثال مي‌توان به اين سطرها اشاره كرد: خوابيدار/ در خاكريز خودسوز خود/ خو كرده به خوشه‌هاي خشم/ و خروش خروس خسته/ خاكسپار خرافه‌اي خيس و خوش‌خيم/ خرسند از خطابه خفاش/ خمس‌خمس خاطرات را خرج خلوت خويش كرده‌ام/ تا خمپاره خيال در خلال من بخلد ص22. اما اگر از اين نمونه‌ها و همچنين گاهي استفاده بيش از اندازه و اغراق‌شده از اضافه‌هاي تشبيهي و استعاري مثل «خاكريزِ مهرِ تو»، «ارابه تنت» و يا «قابِ گرانِ نگاهت» بگذريم، با نمونه‌هايي درخشان در اين مجموعه مواجه مي‌شويم كه گواهي ا‌ست بر دلي كه در شعر مي‌تپد و قلمي كه آفريننده است؛ مانند همين شعرِ تناسخ كه امضاي شاعري پرتوان و پرجوش را بر خود دارد: حس مي‌كنم گاهي/ صدايم/ از گلوي گربه‌ساني مي‌غرّد/ از زفاف دو ابر مي‌رمبد/ در ناي چند زنداني مي‌تپد/ من تناسخ كيستم؟ ص13

1. احمد شاملو، مجموعه آثار (دفتر يكم: شعرها 1378-1323) به كوشش نياز يعقوبشاهي، تهران: انتشارات زمانه- موسسه انتشارات نگاه1380، ص729

2. كورش صفوي، از زبانشناسي به ادبيات (جلد اول: نظم) تهران: انتشارات حوزه هنري1380، ص50

منبع: عليرضا عامري، گيومه‌هاي سرگردان تهران: انتشارات رازگو1397

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون