• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4350 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۵ ارديبهشت

امپرياليسم مذاقي

محسن آزموده

اين روزها اگر به هر يك از شهرهاي كوچك و بزرگ و بلكه روستاهاي كشور سفر كنيد، به رستوران برويد يا به خانه دوست و آشنايي، به اطعمه و اشربه كمابيش يكساني برمي‎خوريد. در منوي غذاي اكثر رستوران‎ها، خواه در شمال كشور باشد يا جنوب يا شرق يا مركز، گزينه‎هاي موجود عبارتند از: انواعي از كباب (برگ، كوبيده، سلطاني، شيشليك، بختياري و ...)، اقسامي از خورش (قيمه، قرمه‎سبزي، قيمه‌بادنجان و احيانا فسنجان)، جوجه‌كباب، زرشك‌پلو با مرغ به عنوان غذا،‌ آش و سوپ به عنوان پيش‎غذا، انواعي از نوشابه‎هاي گازدار يا ماءالشعير يا دوغ به عنوان نوشيدني و مخلفاتي چون سالاد شيرازي و ماست و ماست‌موسير و سالاد كاهو و ... آشنايان و فاميل هم معمولا اغذيه مشابهي را در سفره پيش روي ميهمان مي‎گذارند. به ندرت خبري از غذاهاي موسوم به محلي و در نتيجه نامتعارف غير از آنچه آمد، هست. البته در همه جا رستوران‎هايي هست كه غذاهاي محلي سرو مي‎كنند كه آن هم به دليل كم بودن، معمولا گران تمام مي‎شود.

نكته جالب آنكه عموما اين غذاهاي محلي رستوران‎ها هم براي خوشايند و پسند مشتري، چنان از رنگ و بو و طعم اصلي‌‎شان دور مي‎شوند كه اگر يك به اصطلاح محلي آن را بخورد يا بياشامد، بعيد است اصالت آن را تاييد كند. در خانه دوست و آشنا هم به ندرت ميزبان جرات مي‎كند جلوي ميهمان غذاي محلي بگذارد و معمولا اگر بخواهد چنين كند، از قبل با او هماهنگ مي‎كند، چون همواره اين نگراني هست كه نكند به مذاق ميهمان خوشايند نباشد و غذاي محلي را دوست نداشته باشد.

واقعيت اين است كه فراگيري سخت‎افزاري (تمدني) و نرم‎افزاري (فرهنگي) تجدد نه فقط در ايده‎ها و انديشه‎ها و ارزش‎ها، بلكه در طعم‎ها و ذائقه‎هاي ما نيز اثر مي‎گذارد. اين تنها دسترسي‎پذيري امكانات و مواد اوليه نيست كه سبب شده همه كس در همه جا پلومرغ و چلوكباب بخورد، بلكه اين اثرگذاري خرده‎فرهنگ مسلط (تجدد ايراني) نيز هست كه ترجيحات و انتخاب‌‎هاي ما را متاثر مي‎كند. بنابراين نگراني از فراگيري و استيلاي تجدد، تنها در سطح انديشه‌ها و باورها نيست و همه ابعاد زندگي و به طور كلي آنچه سبك زندگي خوانده مي‎شود را تحت ‎تاثير قرار مي‎دهد.

تا جايي كه به بحث كنوني يعني خورد و خوراك برمي‎گردد، اين يكسان‎سازي و يك‎ شكل شدن (كنفورميسم) به لحاظ اقتصادي اين وضعيت ناگزير هم هست. اما مشكلي كه اين امپرياليسم ذائقه‌ها را ناپسند مي‎كند، اجتناب و پرهيز مردمان از تجربه امر نو و جديد و ترجيح غذاها و نوشيدني‎هاي آشناست. به بيان ديگر عموم ما در زمانه‎اي كه به دليل امكانات و شرايط، سفر كردن و رفتن به اين طرف و آن طرف و در نتيجه تجربه امر نو مهيا شده است، كماكان ترجيح مي‎دهيم، در سفر هم سراغ همان غذاهايي را بگيريم كه در خانه مي‎خوريم و اگر طعم و رنگ و بوي غذايي، اندكي با مذاق‎مان سازگار نباشد، اعتراض مي‎كنيم و حتي آن غذا را بدمزه يا بي‎مزه مي‎خوانيم. بدون توجه به اين نكته كه ذائقه (taste) امري فرهنگي و پرورشي و در نتيجه نسبي است و نمي‎توان يك غذا را به‌طور مطلق خوشمزه يا بدمزه خواند. نتيجه مهم‌تر اين مفروض (تربيت‎پذير بودن ذائقه) بازنگري در خورد و خوراك‎، دست‌كم در سفر است. ما به سفر نمي‎رويم كه بار ديگر عينا زندگي در خانه را تكرار كنيم، ما به سفر مي‎رويم تا با آدم‎هاي ديگر و سبك زندگي‎هاي ديگر و فرهنگ‎هاي ديگر آشنا شويم. خورد و خوراك نيز يكي از اصلي‎ترين عناصر يك فرهنگ است بنابراين اگر مي‏خواهيم به راستي زندگي يك مسافر را تجربه كنيم، بايد از انتخاب مجدد چلوكباب كوبيده و قرمه‌سبزي و آبگوشت دست بكشيم و مذاق‌مان را به تجربه طعم‎ها و مزه‎هاي جديد آموزش دهيم. اين طور شايد از سيطره امپرياليسم مزه‎هاي يكسان نيز خلاصي يابيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون