• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4353 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۹ ارديبهشت

برخيز و اول بكش (185) فصل هجدهم

سپس بارقه‌اي دميد – زمينه‌چيني براي حمله به تونس

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

هر چند كه آنها اطلاعات لازمه را داشتند اما شيمون پرز و اسحاق شامير كه نخست‌وزيري را در دست داشتند و جابه‌جا مي‌كردند هنوز مثل اسحاق رابين، وزير دفاع، در دادن چراغ سبز به عمليات مردد بودند. مردخاي سعي مي‌كرد رابين را متقاعد كند كه از پيشنهاد حمله زميني- دريايي پشتيباني كند چون «بين تاثير يك حمله هوايي و زماني كه شما با يك اسلحه بالا سر كسي هستيد، تفاوت زيادي است.» اما به گفته مردخاي رابين ترسيده بود كه چيز غيرمنتظره‌اي رخ دهد، «و من نتوانستم به او قول دهم كه چنين چيزي رخ نخواهد داد.» با توجه به اطلاعات دقيقي كه پولارد داده بود، يك حمله هوايي خطرات نسبتا كمي را براي سرنشينان جنگنده‌ها داشت اما اسراييل همان نگراني‌هاي استراتژيك امريكا را داشت. تونس هيچ مرز مشترك و درگيري با اسراييل نداشت. تجاوز زميني يا هوايي به يك كشور بي‌طرف مي‌توانست پيامدهاي جدي بين‌المللي را در پي داشته باشد. همچنين يك عامل بيروني ديگر براي تاخير در حمله وجود داشت. كشتن‌هاي هدفمند به ويژه آن اهداف بالا مثل ابوجهاد، مي‌تواند صرفا يك عمليات نظامي يا اطلاعاتي نباشد. اين عمليات مي‌تواند يك ابزار سياسي باشد و به همان اندازه كه اين عمليات را مي‌توان با نگراني‌هاي سياسي پيش راند به همان اندازه هم مي‌تواند افكار عمومي را متحد يا آرام كند. براي مثال در نظرسنجي عمومي كه در سال 1981 صورت گرفت، پيش‌بيني شده بود كه در انتخابات پيش‌رو اكثريت غالب به نفع حزب چپگراي كار است تا آنكه نخست‌وزير بگين، از جناح دست راست ليكود، دستور بمباران راكتور هسته‌اي نزديك بغداد را داد، جايي كه صدام سعي داشت، سلاح هسته‌اي توليد كند. همين كافي بود كه توازن را به نفع ليكود برگرداند. هرچند كه در آن موقع جو سياسي داخلي پايدار بود. در آن موقع هيچ كمپين انتخاباتي كه نياز به آن داشته باشد كه افكار عمومي را با نظامي‌گري نمايشي تحريك كند وجود نداشت، همچنين افكار عمومي خواهان خونخواهي فوري نبود. به همين خاطر به نظر مي‌آمد كه يك تاخير نامحدود مي‌تواند يك شانس باشد زيرا ريسك‌هاي تاكتيكي و ديپلماتيك عمليات خيلي بالا بود و فرصت‌ها نامطمئن. اما همه اينها در چند ماه بعد تغيير كرد.

در تمام اين دوره، ساف و اسراييل در قبرس و در درياي ميان جزيره و لبنان بسيار فعال بودند . ابوجهاد از قبرس به عنوان مسير اصلي براي انتقال جنگجويانش به لبنان و پايگاه لجستيك براي كل منطقه مديترانه استفاده مي‌كرد. اين جزيره حياط خلوتي براي فعاليت تروريستي، قاچاق، جاسوسي و پس از آن كشتن‌هاي هدفمند شده بود.

موساد از مزيت شورش برخي عناصر فتح كه از جانب سوريه عليه عرفات و رهبري‌اش حمايت مي‌شدند، بهره برد و شروع به اجراي يك عمليات هوشمندانه كرد كه بر اساس آن يكي از ماموران عملياتي‌اش نقش يك فلسطيني را ايفا كرد كه مي‌خواهد از عرفات انتقام بگيرد و حاضر است به اطلاعات سوريه خدمت كند. اين فرد موساد به ايستگاه اطلاعات سوريه در لبنان، قبرس، اطلاعاتي درباره جنگجويان فلسطيني كه به لبنان برمي‌گردند را داد. يوني كورن، افسر وقت آمان گفت: «سوري‌ها كه در آن زمان كنترل دريا و فرودگاه‌هاي لبنان را در اختيار داشتند، منتظر فلسطيني‌ها بودند كه برسند، سپس آنها را برداشتند و ديگر هرگز ديده نشدند. اين يك عمليات بسيار درخشان بود. سوري‌ها كه بهاي آن را مي‌پرداختند براي ما خيلي دوست‌داشتني شده بودند. ما ترتيبي داديم كه از دست 150 مبارز ساف خلاص شويم.»

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون