• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4358 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۱۵ ارديبهشت

نگاهي به كليساي نوتردام

شاهد تاريخ

فريد مرجايي

روزي كه خطر آتش، كليساي نوتردام را تهديد كرد، اضطراب اروپاييان و جهانيان نمايانگر آن بود كه گويي پيكره «شاهد تاريخ» در خطر است. سركشيدن زبانه‌هاي آتش در كليساي نوتردام، به طور تصادفي همزمان شده بود با عيد پاك مسيحيان- (يكشنبه گذشته، 14 آپريل، معروف به «يكشنبه نخل» است، روزي كه حضرت مسيح به بيت‌المقدس بازگشته و مردم با نوازش شاخه‌هاي نخل در دست، به استقبال وي رفتند. پنجشنبه 18 آوريل، مصادف بود با «شام آخر» مسيح با حواريون، و جمعه و يكشنبه كه به شهادت و عروج مسيح مي‌انجامد.) از اين جهت به تعبير اهل محل، مظلوميت مسيح (هنگام شهادت) به طور هرچند رقيق، امروز منعكس شد به تجربه جمعي و نگاه معصوم و ناتوان خيره گران پاريس كه از جلوگيري فاجعه، «ناتوانمندي» را از فاصله‌اي لمس مي‌كردند.

تحولاتي همچون اعتراض همگاني جليقه زرد‌ها، بحران ركود اقتصادي چند سال پيش، برگزيت و خطر ازهم‌پاشيدگي اتحاديه اروپا، رشد پوپوليسم راست، مهاجرستيزي، ديگر- هراسي بين طبقه كارگر سفيدپوست در اروپا و امريكا، هويت-محوري قومي، همه عارضه‌هاي اضطراب ناشي از اين نابساماني‌هاي زمان‌اند. از همين رو، يك بناي تاريخي عمده با ميراث معنوي، جايگاه خاصي در جغرافياي ذهني افراد جامعه پيدا مي‌كند، كه در ضمن، يك سكوي اعتماد روحي و هويتي نيز است.

از نظر فرهنگي، در فرانسه مقوله‌اي مطرح بوده تحت عنوان Exception Francaise . به عبارت ديگر، آنها بر اين باورند كه چون فرهنگ (فرانسه) منحصر به فرد بوده، نمي‌توان مقوله «فرهنگ» را به عنوان هر كالايي ديگر در بازار، قلمداد كرد. كليساي قدمت‌دار نوتردام، يكي از استوانه‌هايي است كه فرهنگ اروپا را تعريف مي‌نمايد. به همين جهت، در عرض 24 ساعت بعد از آتش سوزي، رييس‌جمهور فرانسه مكرون اعلان كرد كه به هر قيمتي كليساي نوتردام را به شكل سابق‌اش باز سازي خواهيم كرد. دولتمردان احساس مي‌كنند كه بازسازي نوتردام به وحت ملي كمكي خواهد كرد.

اين كليسا در طول تاريخ چندين بار بازسازي شده بود. تير و سقف چوبي كه در آتش اخير سوخته شد، در حقيقت ساخته قرن 19 بود. در قرن شانزدهم (پاييز سال 1572) هزاران پروتستان فرانسوي «هوگانات» در پاريس و شهر‌هاي ديگر، بوسيله كاتوليك‌ها قتل عام شدند. در آن دوره، در شورشي هوگانات‌ها به كليساي نوتردام حمله ور شده و چند مجسمه را شكستند (بر خلاف كاتوليك‌ها، در ديد پروتستان مجسمه در كليسا انحراف محسوب مي‌شود) .

در زمان انقلاب فرانسه، بناي نوتردام براي چند سالي كاربرد رسمي كليسا را نداشت. مجسمه حضرت مريم را با مجسمه «بانوي آزادي» جايگزين كرده و بناي كليسا را «تالار خردگرايي» ناميدند. اين مكان ميزبان مراسمي در 1804 بود كه ناپلئون امپراتورشناخته شد. در 1944، ژنرال دوگل، آزادي فرانسه از اشغال نيرو‌هاي آلمان را جشن گرفت. بنابر يك ديد هرمنوتيك، اين بنا در عصر‌هاي مختلف، جايگاه متفاوتي داشته است.

بناي كليساي نوتردام در قرن 12 ميلادي به سبك معماري «گوتيك» ساخته شد، و در قرن 13 به پايان رسيد-- كه نيمه دوم دوره قرون وسطي محسوب مي‌شد. تا آن زمان ساختمان كليسا‌ها به سبك معماري «رومانسك» (رومي-شكل) ساخته مي‌شدند. ديوار‌ها و ستون‌هاي ضخيم، چهره‌اي قلعه مانند (و درونگرا) به بنا‌هاي رومانسك مي‌دادند. شكل طاق سقف گرد-مانند (نيم دايره) نيز شاخصه ديگر سبك رومانسك بود.

سبك معماري «گوتيك»، نوعي رهايي جستن از سبك كلاسيك «رومانسك»، قلمداد مي‌شد. با الهام مستقيم از معماري اسلامي، آرشيتكت‌هاي گوتيك متوجه شدند وقتي كه طاق سقف از شكل نيم-گرد خارج شده، و نقطه راس داشته باشد، مقاومت بسيار بيشتري در تحمل وزن ساختمان دارد. بدين طريق، معماران مي‌توانستند كه بنا‌هاي بلند‌تري بسازند. اين ارتفاع عمودي، باعث ابهت و ارتقاء روحيه مي‌شد. نوآوري ديگر سبك گوتيك اين بود كه ستون‌هاي (حمال) اريب پيوسته به ستون‌هاي عمودي، وزن ديوار‌ها و سقف را به بيرون از بنا منتقل مي‌كرد. در نتيجه، از طرفي تعداد كمتري ستون (حمال) در فضاي داخلي ساختمان لازم بود. از طرف ديگر، ستون‌هاي باريك‌اندام، جايگزين ستون‌هاي ضخيم و فضاگير مي‌شدند. اين طرح، فضا را در درون بنا وسيع‌تر و باز مي‌نمود. اين تكنيك ساختماني مسووليت تحمل بار در ديوار را كمتر كرده، و اجازه قرار دادن پنجره‌هاي بزرگ در ديوارها را مي‌داد. ساختمان‌هاي گوتيك، پنجره‌هاي بزرگ و زيبايي دارند كه تابش نور را به فضاي داخل منتقل مي‌كند.

در تفكر دوران قرون وسطي، جواهر، فقط سنگ زيباي صرف نبوده، بلكه لعل و گوهري شفا‌دهنده و معنوي محسوب مي‌شد. بنابراين، پنجره‌هاي عظيم ويتراي با تركيبي از شيشه‌هاي رنگارنگ و پرتوي نور از آن، نوعي لعل تلقي شده و به شكل دادن فضاي روحاني در بناي كليسا كمك مي‌كرد. پنجره دايره مانند ويتراي در كليساي نوتردام به‌نام رز، به قطر 9.6 متر است، كه در آتش‌سوزي اخير صدمه نديد.

بعد از بناي كليساي نوتردام، سبك «گوتيك» در نقاط مختلف اروپا با جلوه محلي تكرار شد. به عنوان مثال، در انگليس بناهاي گوتيك افقي‌تر بوده و يا در ايتاليا از دكور رنگارنگ برخوردار بودند. نويسنده آلماني گوته، در نوشته هايش، كليساي شهر استراسبورگ- به سبك گوتيك- را ستوده، و آن را در هويت فولك آلماني با اهميت مي‌شمرد. در همين راستا، در مقايسه با سبك گوتيك، گوته دكوراسيون‌هاي نئوكلاسيك را در چارچوب بورژوازي نوظهور وقت مي‌پنداشت.

قرائت جامعه فرانسه از «جمهوريت»، توأم است با يك نوع نگاه شديد لاييك-- كه مردم فرانسه يكشنبه‌ها به كليسا نمي‌روند. اين نكته بازگوي يك واقعيت است، ولي بستري كلي را تحويل نمي‌دهد. در كشور آلمان، به طور تاريخي جمعيت كاتوليك‌ها بيشتر در قسمت غربي و پروتستان‌ها بيشتر در بخش شرقي سكونت داشتند. در زمان جنگ سرد، تبليغات غربي، بر محور سه‌گانه كاتوليك (آلمان، فرانسه و ايتاليا) اشاره داشت. تجربه احساس ناتوانمندي، اضطرابي در روان انسان عصر ما ايجاد مي‌نمايد. قطعا آيكان‌هاي تاريخي/معنوي با ابعاد و حجم فزيكي چشم گير، نقش قابل ملاحظه‌اي در درمان اضطراب عصر دارند. بناي تاريخي كه قرن‌ها پا برجا مانده و به احتمال زياد قرن‌ها خواهد ماند، عاملي است كه استمرار دارد. اين پديده طاقت تاريخي را به نمايش گذاشته، و به عنوان سنگ زير بنا رواني جمعي قابل اتكا است. شهر پاريس سهم مهمي در ميراث فرهنگ شهريت در اروپا دارد. در ادبيات نقد فرهنگي پاريس، واژه‌اي استفاده مي‌شود، به اين مضمون «the Gaze» كه به معني «خيره شدن»، در فضاي شهري، خيابان، محله، صندلي كافه، به تماشاي اوبژه آشنا/نا آشنا پرداختن است. بناي كليساي نوتردام قبل از برج ايفل، بلند‌ترين بنا در پاريس محسوب مي‌شد. در جزيره‌اي در رودخانه سن در مركز پاريس، به همه فرصت مي‌دهد كه به آيكان خود گهگاه «خيره» شده، و در ضمير جمعي به هويت/ميراث چنگ اندازند .

در ژوئيه 1798، ناپلئون با 400 كشتي، به كشور مصر حمله‌ور شد. در اين كمپين ناپلئون 150 دانشمند، مهندس و شرق‌شناس فرانسوي را همراه خود كرد. چرا كه وي اقدام خود را نه يك تسخير نظامي، بلكه براي تصرف تاريخ و فرهنگ مصر قديم، و عملي «فرهنگي» معرفي كرده بود. در اين حركت، ناپلئون قطعه‌هاي باستاني را به فرانسه منتقل كرد. كشور سوريه از نظر تاريخي بسيار غني بوده، و بنا‌هايي ماندگار از عهد باستاني دارد. اين بنا‌هاي باستاني ثروت فرهنگي و معنوي براي جوامع محسوب مي‌شوند. در 8 سال گذشته دولت‌هاي فرانسه و انگليس با سياست مداخله جويانه و استعماري خود در كشور‌هاي ليبي و سوريه (بطور مستقيم و غير مستقيم) زمينه رشد داعش را فراهم نمودند. داعش در فرصت‌هايي بنا‌هاي مهم باستاني را نابود كرد. متاسفانه عتيقه‌هاي تاريخي نابود شده بر نمي‌گردند، دولتمردان اروپايي كه اهميتي زيادي براي «آيكان نوتردام» قائل‌اند، مي‌بايست تجديدنظري در سياست‌هاي دخالت‌جويانه و بحران‌آميز خود بنمايند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون