ادامه از صفحه اول
ما، برجام و روسيه
سوالي كه اكنون مطرح است اين است كه آيا بين مسكو و واشنگتن در مورد ايران تفاهمي حاصل شده است يا خير؛ ضمن اينكه بايد اميدوار باشيم كه چنين نباشد اما نظر به نقش مهم روسيه و اينكه چين نيز معمولا در مسائل ژئوپليتيك دنبالهرو روسيه است، ضروري است كه حداكثر هشياري را در اين رابطه داشته باشيم. به ويژه بعد از اينكه طي چند هفته گذشته تماسهاي تلفني طولاني بين پوتين و ترامپ انجام شده و پمپئو بارها لاووروف را ملاقات كرده و روز قبل از مصاحبه پوتين نيز در سوچي مهمان روسها بوده است. همزمان، سخنان پوتين مجددا توجه ناظران را به بهرهمندي مسكو از مشكل بين ايران و امريكا جلب كرده است. در اين رابطه، از جمله فرض بر اين است كه با توافق برجام ايران توانست به ضرر روسيه جايگاه معمول خود در بازار نفت را باز يابد. اين امر و نيز رفع بحران در منطقه خليج فارس امكان تعديل قيمت نفت را فراهم كرد. به علاوه، اروپا با دسترسي به نفت ايران، امكان يافت تا قدري وابستگي خود به انرژي روسيه را تعديل كرده و به موازات تحريمهاي امريكا كه در پي بحران اوكراين و كريمه روي داده بود، در برابر روسيه مقاومت بيشتري كند؛ ضمن اينكه اين تحول موجب تعديل قيمت نفت نيز شد. بيترديد، دور جديد بحران تا اينجا توانسته قيمت نفت را بالا نگه دارد و اروپا را نيز از نفت ايران بيبهره كند؛ لذا، ادامه اين بحران ممكن است بتواند هم از نظر استراتژيك و هم اقتصادي (به خاطر كسب بازارهاي بيشتر و افزايش قيمت نفت) به سود روسيه باشد. در اين رابطه، همكاري مسكو و رياض براي مديريت بازار و قيمت نفت نيز قابل توجه است. اين روند ميتواند براي اقتصاد روسيه كه از تحريمها آسيب ديده، تحول مثبتي باشد، يعني به مسكو امكان دهد تا بدون نگراني از تحريمها يا درگيري با رياض توليد و صادرات نفت خود را افزايش دهد. بحران در خليج فارس همچنين ميتواند باعث جذابيت مسير درياي شمال باشد كه طي دوره اخير مورد تاكيد پوتين قرار داشته است. ناتواني اروپا در كمك به ايران و درگير شدن امريكا در يك بحران ديگر در خاورميانه نيز ميتواند از يك سو ايران را به همكاري بيشتر با روسيه متمايل و از سوي ديگر دست مسكو را براي پيشبرد سياستهايش در مورد اوكراين و اروپاي شرقي باز كند. نكته مهم ديگر حساسيت بالاي رابطه بين پوتين و ترامپ است. ترامپ تقريبا تنها نقطه روشن براي روسيه در سياست داخلي امريكا و تنها اميد پوتين براي رفع تحريمهاي امريكا است. در حاليكه همه بدنه سياسي امريكا خواستار تقابل با روسيه هستند، اين تنها ترامپ است كه موجب قدري تعادل در اين حوزه است. به علاوه، روسها ميدانند كه مساله ايران براي ترامپ با سياست داخلي و پايگاه انتخاباتي او گره خورده و ناتواني در پيشبرد سياستهايش در مورد ايران يك نقطه ضعف بزرگ براي ترامپ در انتخابات آتي خواهد بود؛ با اين حال در اين مقطع حساس، ما به پشتيباني همه كشورها، به ويژه روسيه و چين، نياز داريم. روسيه تاكنون نقش مهمي در دفاع سياسي از برجام داشته و حفظ و توسعه رابطه با مسكو بايد همچنان يكي از اولويتهاي ايران باشد.
شهرداري و آموزش و پرورش
همچنين فعاليتهاي تجهيزاتي (20درصد اعتبار) و عمراني (40درصد اعتبار) را در سايه احترام متقابل بايستي به ثمر برسد كه محقق شدن آن با اعتبارات تخصيصي از سوي شهرداري قابليت اجرايي دارد. البته اهداف زيباي تفاهمنامه در سه زمينه صدرالاشاره صرفا روي كاغذ جلوهگري ميكند و از 100درصد اعتبار تخصيصي تا 50درصد آن هم محقق نميشود و آن هم با چند برابر كردن فاكتورهاي هزينهاي (بعضا تا 5برابر نرخ روز) به بهانه نبود پيمانكار لازم و... ميسر ميشود.عدم نظارت كافي بر نحوه هزينهها از سوي دستگاههاي ذيربط باعث به فنا رفتن بودجه تخصيصي مربوطه ميشود و عايدي خاصي نصيب آموزش و پرورش نميشود.با توجه به اينكه مساعدت آموزش و پرورش احتياج به عزم و تلاش ملي دارد و اين تلاش نيازمند مشاركت نهادها و سازمانها و مردم است و شهرداري ميتواند در اين زمينه تاثيرگزار باشد. مساعدتهايي كه شهرداري ميتواند به آموزش و پرورش مناطق داشته باشد:
بر اساس بند (ه) تبصره (9) قانون بودجه به وزارت آموزش و پرورش اجازه داده شده است تا به منظور ساماندهي و بهينهسازي كاربري بخشي از املاك و فضاهاي آموزشي، ورزشي و تربيتي خود و با رعايت ملاحظات آموزشي و تربيتي، نسبت به احداث، بازسازي و بهرهبرداري از آنها اقدام كند. تغيير كاربري موضوع اين بند به پيشنهاد شوراي آموزش و پرورش استان يا شهرستان و تصويب كميسيون ماده (5) قانون تاسيس شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران صورت ميگيرد و از پرداخت كليه عوارض شامل تغيير كاربري، نقل و انتقال املاك، اخذ گواهي بهرهبرداري، احداث، تخريب و بازسازي و ساير عوارض شهرداري معاف است.
بر اساس بند 3 ماده 13 قانون تشكيل شوراهاي آموزش و پرورش، شهرداريها بايد 5 درصد عوارض صدور پروانههاي ساختماني، تفكيك زمين، پذيره و نوسازي را به عنوان سهم اين نهاد از مردم اخذ و مستقيما به حساب آموزش و پرورش استان واريز كنند كه متاسفانه اين امر تاكنون به درستي محقق نشده و شفافسازي و گزارش عملكرد مالي به مديركل آموزش و پرورش استانها و به تبع آن به روساي مناطق صورت نگرفته است.
حذف عوارض پسماند و دفع فاضلاب مدارس كه با مصوبه شوراي شهر- چون ساليان گذشته- قابليت اجرايي دارد و هرساله طي نامههاي تهديدآميزي توسط ادارات درآمد شهرداري در اختيار مديران مدارس قرار ميگيرد.
تسهيل در اخذ مجوز بر و كف جهت تخريب و نوسازي مدارسي كه بافت فرسوده دارند كه توسط خيرين محترم مدرسهساز در حال يا در دست اجراست و همكاري، همراهي و مشاوره در پيشبرد و اجراي پروژههاي در دست اجرا.
مساعدت در ساخت و ساز و بازسازي مدارس فرسوده و با قدمت بالا كه هر لحظه احتمال خطرآفريني براي دانشآموزان دارد.
تشكيل كارگروه يا كميته مشترك بين شهرداري و آموزش و پرورش جهت احصا و به دست آوردن نيازهاي واقعي بر اساس اولويتبندي كه آموزش و پرورش آن را تعيين ميكند در اين شرايط سخت اقتصادي مديريت هزينه و هماهنگي لازم ميتواند تا حدودي به رفع مشكلات و پيشبرد اهداف ذكرشده در تفاهمنامهها كمك كند. همكاري و مشاركت تنگاتنگ شهرداري و آموزش و پرورش امري اجتنابناپذير است و بدون ارتقاي فرهنگ شهروندي توسعه و پيشرفت شهرها امري ناممكن است.