هياهو و تلنگر
مونا اميدي
اين روزها شبكههاي اجتماعي پر شده است از ويديوهاي مختلفي كه در آنها دختر و پسر در پوشش مدرسه و فضاي آموزشي آهنگي خاص را از حفظ و با شور و حرارت كودكانه يك صدا ميخوانند و متاثر از آن دفاتر مدارس در ساعات استراحت معلمين شاهد تاسف خوردنهاي بسيار و سر تكان دادنهاي زياد است كه ناشي از وضعيت كنوني مدارس است و آنقدر اين موضع انعكاس داشته كه بحث داغ محافل خانوادگي و دوستانه نيز بحث همين پايكوبي در مدارس و هياهويي به راه افتاده است.
ميدانيم كه اين هياهو در مدارس موجب برخورد قهري ارگانهاي فرهنگي و آموزشي شد و پيامدهاي اين انفجار در حياط مدرسه با اين يك صدايي سوالبرانگيز و پرحرارت موجب شد كه بيشتر اولياي مدرسه بر مرور فيلمهاي مربوط به جشنها و مراسمها در آرشيوها متمركز شوند تا مبادا چيزي از مدرسه به بيرون درز كند اما آيا موجب اين شد كه انديشه كنيم چرا اين فرهنگ نهايتا اين چنين در مدارس جلوهگر شده است؟
چرا با آبروي بسياري از معلمان بازي شد؟ چرا بچهها ترانهاي كه به وضوح اروتيك است را حفظ ميكنند؟ در حالي كه عمدتا معني كلماتش را هم نميدانند؟
بيترديد بيمحتوايي ترانه مذكور كاملا آشكار است اما چيزي كه موجب شادي و اجراي حركات موزون در اين بچهها به همراه مربيانشان شده است نه محتواي ناسالم ترانه بلكه ريتم شاد آن است كه ما متوليان آموزش محتواي فرهنگي ، يعني محتوايي مناسب و ريتميك كه در خور ذهن دانشآموزان باشد را كماهميت جلوه داديم، همان طور كه همه نيازهاي آنها اعم از خوراك و پوشاك و ساير نيازها متناسب با سن آنها تعريف ميشود، آيا در جامعهاي كه بچهها در كنار پدرانشان در صفوف طولاني گوشت ميايستند و خسته ميشوند آيا در جامعهاي كه بچهها در كنار مادرانشان از گرانيها و نداريها غصه ميخورند ما همه آنچه مناسب سن آنها هست را ارايه كردهايم و فقط محتواي فرهنگي مانده كه ارايه نكرديم؟
بد نيست كمي به فكر راهحلها و راهكارهاي منطقيتر باشيم و به جاي ايجاد ذهنيت بوتاكسي و عمل زيبايي در دختران بيشتر بپردازيم به ايجاد ذهنيت خلاق با خوراك فرهنگي و آموزشي مناسب. چقدر كمبود دانايي و آگاهي احساس ميشود؟ در لحظاتي كه آهنگ جنتلمن را در اتومبيلهايمان براي كودكانمان پخش ميكنيم چقدر به مناسب بودن يا نبودن آن فكر ميكنيم؟ آيا دانشآموزان نميپرسند اين آهنگ چرا در خانه و ماشين مجاز است اما در مدرسه ممنوع؟
دكتراي مديريت آموزشي و مدير مدرسه