كوتاه و مختصر درباره تعدادي از سريالهاي شبكه نمايش خانگي
حكايت جيراني و مديري و باقي رفقا
سعيد رجبيفروتن
هفته آينده با توزيع قسمتهاي پاياني سريالهاي «هشتك خاله سوسكه» و «رقص روي شيشه» مخاطبان با اين دو مجموعه خداحافظي ميكنند تا شمار سريالهاي نمايش خانگي كه در بهار امسال به نقطه پاياني رسيدند به ۴ عنوان محدود شود. پيش از اين پخش دو سريال «احضار» و «ممنوعه» به اتمام رسيده بود؛ با اين تفاوت كه روايت داستان «احضار» به تهيهكنندگي و كارگرداني «رامين عباسيزاده» در قسمت هشتم متوقف شد و سريالي كه ادعاي نخستين سريال ترسناك نمايش خانگي را با خود يدك ميكشيد، به فرجام نرسيد تا تعداد سريالهاي ناتمام نمايش خانگي به 6 عنوان برسد. به همين سادگي!
«ممنوعه» با اينكه در قسمت اول به دليل نمايش سكانسي از يك دورهمي جوانانه با حاشيههاي زيادي همراه شد و پس از قسمت سوم، چند هفتهاي به بهانه بازنگري از سوي مرجع نظارتي، به تعطيلات ناخواسته رفت، در ادامه توانست گليمش را از آب بيرون بكشد و تا ۲۶ قسمت علاقهمندانش را به دنبال خود بكشاند.
«علياكبر قاينينجفي» تهيهكننده و «امير پوركيان» كارگردان «ممنوعه» در برابر منتقدان به سريالي كه قدري مرزهاي ممنوعه را پشت سر گذاشته بود، ميگفتند به دليل عاقبت تلخي كه جوانان هنجارشكن با آن مواجه ميشوند، ناگزير بودهاند كه دستوپا زدنهاي آنها را در منجلاب فساد نشان دهند. ميپرسيد عاقبت تلخ مورد اشاره چه بود؟ در آخرين قسمت از سريال، شخصيتهاي هنجارستيز به دام قانون ميافتند و ناچار به كشيدن حبس ميشوند. در حالي كه معلوم نيست، عبرت لازم در شخصيتهايي كه در كوران حوادث زنده ماندهاند و الان دربند گرفتار آمدهاند، پديد آمده است يا اينكه اين عده بعد از گذراندن حبس به كارهاي خلاف گذشته ادامه ميدهند. ضمن اينكه دلايل و زمينههاي فردي و اجتماعي گرايش انحرافي جوانها به اعمال مجرمانه در اين اثر تحليل نميشود.
سريال «هشتك خاله سوسكه» برخلاف نامش، براي كودكان مناسب تشخيص داده نشده است و وقتي رده سني به علاوه ۹ براي اين مجموعه تعيين شده است، لابد نوجوانان بايد پاي قصه خاله سوسكه بنشينند! در واقعيت ديويدي اين مجموعه بيش از نسخه اينترنتي و آنلاين آن فروش ميرود. براي فعالان بازار نمايش خانگي اين دستاورد نشانه آن است كه عمده خريداران سريال كسي جز كودكان نبوده است. به اين ترتيب معلوم شد در برهوت فيلم و سريالهاي مناسب براي كودكان ايرانزمين مجموعهاي مثل «هشتك خاله سوسكه» با وجود مناسبات و تداعي معاني بزرگ سالانه در بسياري از بخشهاي داستان، كالاي مغتنمي براي كودكان ما بوده است. در خصوص ردهبندي سني اين مجموعه و ساير محصولات اين نكته را نبايد از ياد برد كه به دليل رشد و آگاهي رو به تزايد كودكان و دامنه اطلاعات و واژگان آنها در قياس با گذشته، ضروري است كه نظام ردهبندي سني آثار نمايشي هر چند سال يكبار مورد بازنگري قرار گيرد تا محصولات سينمايي بتوانند با مخاطبان واقعي خود ارتباط برقرار كنند.
حكايت سريال «رقص روي شيشه» به تهيهكنندگي «پيمان جعفري» و كارگرداني «مهدي گلستانه» قدري سوزناك است! اين سريال هفته آينده در شرايطي به پايان ميرسد كه در چند قسمت اخير و در غياب شخصيتها و بازيگران اصلي از جمله «بهرام رادان» و «امير آقايي»، شخصيتهاي فرعي در آن ميدانداري ميكنند و بيننده ناظر منفعل خرده پيرنگهاي سريال است! طي ماههاي گذشته تلاشها براي صلح و سازش و آشتي بين طرفهاي درگير اختلاف متاسفانه به نتيجه نرسيد و در اين ميان جز سرمايهگذار كه مغبون از مشاركت داوطلبانه خويش است، بينندگان زيادي هم كه براي نخستينبار بازيگران محبوب خود را در قاب يك سريال نمايش خانگي ميديدند، سرخورده از اعتمادي شدهاند كه براي اين سريال هزينه كردهاند و رضايتي از آن ندارند.
در چنين شرايطي بايد اميدوار بود كه امضاي دو كارگردان كاربلد پاي مجموعههاي «نهنگ آبي» و «هيولا»ست و هر دو سريال آبرو و اعتبار ويژهاي به نمايش خانگي بخشيدهاند؛ گيرم كه «فريدون جيراني» در ۱۴ قسمت از «نهنگ آبي» توفيقي به اندازه «مهران مديري» در ۴ قسمت از مجموعه كمدي «هيولا» كه تاكنون پخش شده است، كسب نكرده است. جدايي «ليلا حاتمي» از «نهنگ آبي» به هر دليل كه باشد به نظر لطمه اساسي به سريال نزده است و آنچه مجموعه از آن رنج ميبرد، پيشاز اينها نمودار شده بود و آن فقر و خلأ اطلاعاتي است كه به ملموس شدن و باورپذيري داستان كمك كند. به عنوان مثال بيننده هنوز نفهميده است كار اصلي شركتي كه اعضاي هياتمديره آن مرتب به يكديگر ركب ميزنند و براي هم پاپوش درست ميكنند، دقيقا چيست و فعاليت آن در چه زمينهاي است؟ شركت جز اعضاي هياتمديره كاركنان ديگري ندارد و همه امور آن در يك واحد كوچك آپارتماني قابل انجام است؟ اگر وسوسه سود بيشتر، علت اصلي مناقشات در بين گردانندگان شركت است، ميزان اين سود چقدر است و از چه طريق مشروع يا نامشروعي تحصيل ميشود؟ افرادي با گرايشهاي مختلف فكري و اخلاقي چگونه زير يك سقف گرد آمدهاند و عقد شراكت و همكاري بين خود خواندهاند؟ از سوي ديگر «جيراني» شايد در محاسبه خود براي امتيازدهي به تواناييهاي «ساعد سهيلي» و سپردن نقش «آرمين» به وي اشتباه كرده است و حالا دريافته باشد كه اين بازيگر جوان راه زيادي دارد تا بهتنهايي قادر باشد پيشران يك سريال باشد و دستاندازها و خلل و فرجهاي داستاني آن را بهتنهايي از پيش پا بردارد و پركند.
سريال «هيولا» به اعتبار آنكه توانستهام قسمتهاي بيشتري از آن را ببينم در ادامه اين شانس را دارد كه بيشتر ديده شود، زيرا سكانسهاي جذاب و زيادي در راه است. با اين حال همانند انبوه طنزهاي آيتيمكي كه «مديري» توليد و اجرا كرده است، «هيولا» نيز از همان قاعده پيروي ميكند و اگر تشتت و پراكندگي و كشدار بودن بعضي از قسمتها را ناديده بگيريم، اثر از لحظات و موقعيتهاي خندهدار بينصيب نيست. يكي از دلايل اقبال مردم به مديري جز محبوبيت او، دست گذاشتن وي بر موضوعي است كه انتظار ميرفت رسانه ملي در طرح هنرمندانه آن پيشگام باشد و به تاراج رفتن سرمايههاي مادي و معنوي مردم را در لواي موسسات اعتباري به تصوير بكشد و در انبان پر از درامهاي عاشقانه و تكراري خود جايي را هم را به اين قسم توليدات بدهد. مردم در «هيولا» از اينكه ميبينند كلاهبرداران ظاهرالصلاح چگونه به سخره گرفته ميشوند، لذت ميبرند و شايد بيش از اخبار و گزارش دادگاههاي اخلالگران در امور اقتصادي كه در اين ماهها صفحات روزنامهها و برنامههاي خبري صداوسيما را پر كردهاند، تشفي خاطر پيدا ميكنند.
در پايان سازندگان مجموعه عامهپسند «سالهاي دور از خانه» به تهيهكنندگي «محمدحسين قاسمي» و كارگرداني «مجيد صالحي» كه اينك به ايستگاه پنجم رسيده است، به همين مقدار از نگارنده راضي باشند كه نامي از آن در بين سريالهاي در حال پخش نمايش خانگي برده شد. انتظار ميرود تهيهكنندهاي كه اعتبارش را از فيلمهاي تحسينبرانگيز همسرش (نرگس آبيار) دارد، وسواس بيشتري را چاشني انتخابهاي بعدي خود كند.
مديركل حوزه رياست سازمان سينمايي