جايي كه روزگاري هم «خرم» بود و هم «شهر»
به بهانه نمايشگاه عكس
«خرم شهر +30»
فريدون فربود
اينجا صحبت از شهري است كه روزي عروس شهرهاي ايران نام داشت و زندگي در آن جاري بود؛ بازماندهاي از آباديهاي دوره تمدن عيلام. منطقه و شهري كه از ناژيتو، آگينس و كرخينيا و خاراكس گرفته تا بياننهر، مهرزي و مُحمّره بر آن نام نهادهاند. سرزميني كه در كنار تنوع قومي، مذاهب مسيحي، كليمي و صابئي در كنار اكثريت مسلمانش ميزيستند. شهري كه با آن مرز خاكي ايران به پايان ميرسد و خليج هميشگي فارس آغاز ميشود.
بندري كه در دهه چهل شمسي رونق بسيار داشت و روزگاري در اسكلههاي بزرگش در اروندرود، كشتيهاي غولپيكر بازرگاني پهلو ميگرفتند و بهدليل دارا بودن موقعيت ممتاز بازرگاني، در كنار پالايشگاه آبادان، جمعيت زيادي از شهرهاي مختلف براي زندگي به آن مهاجرت ميكردند و تا سال 1359 اولين و بزرگترين بندر ايران و خاورميانه بود.
شهري كه چون موقعيت استراتژيك داشت، در ۱۸۵۷ انگليسيها و در ۱۸۸۳ عثمانيها به آن حمله كردند و در ۱۳۵۹ هم باز به آن تجاوز شد و طي جنگ بسياري از بناهاي تاريخي و قديمياش از بين رفتند و قصر فيليه كه يكي از بناهاي تاريخي باقيمانده و ثبت ملي شدهاش بود را هم در سال ۱۳۸۹ به دست خودمان تخريب كرديم؛ شهري كه در سال ۱۳۱۶ بهخاطر نخلستانهاي بسيار اطرافش «خرمشهر» نام گرفت.
خرم شهري كه شايد خيلي از ما تنها نامش را،
به خاطر آنكه ما را به ياد ايستادگي مردماني مياندازد كه در مقابل دشمن ايستادند و از وطن دفاع كردند، شنيدهايم يا شايد هم به خاطر جمله معروف «خرمشهر را خدا آزاد كرد» يا تيتر «خرمشهر آزاد شد» در روزنامهها، آن را به ياد داريم و ميشناسيم.
سوم خرداد 1361، روز آزادسازي «خرم شهري» است كه ۵۷۸ روز در اشغال بود و با عمليات بيتالمقدس آزاد شد و بهخاطر مقاومت قهرمانانه مردم در مقابل نيروهاي عراقي، به عنوان نماد مقاومت و ايستادگي در برابر دشمن از آن ياد ميشود، اما از اين مقاومت تنها چيزي كه نصيبش شد نامِ «خونينشهر» بود كه بر آن نقش بست و نامي ديگر را به نامهاي آن اضافه كرد.
بندري كه ديگر در اسكلههايش كشتيهاي بازرگاني پهلو نميگيرند و مردم به جاي آنكه به آنجا مهاجرت كنند از آنجا بار سفر ميبندند؛ شهري كه با گذشت بيش از 30 سال از پايان جنگ، هنوز از زير بار ويرانيها قد راست نكرده و شايد تنها، وجود ذخاير نفتي و اهميت اقتصادي و موقعيت استراتژيكش و دسترسي آن به خليجفارس، باعث شده تا اين عروس نيمهجان ايران، هنوز زنده باشد و قلبش بتپد.
نمايشگاه «خرم شهر +30» تصوير بخشي از تاريخ خرمشهري است كه روزگاري هم «خرم» بود و هم «شهر.»
اين نمايشگاه تصاويري از خرمشهر، آزادسازي آن، ساكنانش و آنچه اين شهر پيش از انقلاب تاكنون پشتسر گذاشته را به بهانه سيوهفتمين سالگرد آزادسازي خرمشهر، به نمايش درآورده و وضعيت شهري كه تنها به نمادي از مقاومت براي مردم تبديل شده ، براي مخاطبش روايت ميكند.
«خرمشهر + 30» داستان شهري است كه هنوز مردم زيادي در خانههايي با جاي گلوله بر ديوار آن زندگي ميكنند و روايتي از تاريخ اين شهر و زندگي مردم آن در چند دهه اخير است. در اين نمايشگاه كيوريتور و هنرمندان همگي از دغدغهاي مشابه نسبت به خرمشهر صحبت ميكنند و هنرمنداني از نسلهاي مختلف، با رويكردهاي متفاوت نسبت به عكاسي حضور دارند كه با نمايش عكسهايي مفهومي، چيدمان شده، مستند و خبري از زندگي مردم، آزادسازي خرمشهر، سالهاي جنگ و پس از آن، نگاهي مفهومي به آنچه بر خرمشهر گذشته را بازنمايي ميكنند.
اين نمايشگاه سعي داشته تا بخشي از تاريخ خرمشهر را با 36 عكس روي ديوار و يك موسيقي از 13 هنرمند، به گونهاي كه بر مخاطب تاثير بگذارد، روايت كند و بهانهاي ميشود تا به ياد بياوريم، مردم مهرباني كه سرهاشان را روي طلاي سياه ايران ميگذارند، استحقاق ديده شدني بهتر دارند و خونهايي كه بر آن خاك جاري شدند و آنهايي كه بر آن خاك غلتيدند و خود را فدا كردند، هرگز نميخواستند «ايران» ويران شود و با گذشت بيش از 30 سال، «خرمشهر» همچنان ويرانه باقي بماند.
اين نمايشگاه تا 10 خرداد در گالري فرمانفرما برپاست.