واكنش كارگزارانيها، مصداق گل به خودي
اسماعيل گراميمقدم
1- اغلب تيترهايي كه از سوي جريان رقيب براي ماجراي آقاي نجفي انتخاب شد، سياسي بود. تيتر شليك به قلب اصلاحات نيز در همين دسته قرار ميگيرد كه در راستاي تخريب جريان اصلاحات بود. همه بر اين امر واقف هستيم كه نهتنها رسانههاي رقيب بلكه صداوسيما هم از هر فرصتي استفاده ميكند تا اصلاحات را تخريب كند و به آن شليك كند. اتفاقا بيشتر از اينكه ماجرا آقاي نجفي شليك به اصلاحات باشد بيشتر شليكها از سوي جريان اصولگرا صورت ميگيرد.
هر كس هر تخلفي دارد بايد به تمام ابعاد آن جنايت، خيانت يا كلاهبرداري رسيدگي شود. در داستان جعل مدرك تحصيلي آقاي كردان، جريان اصلاحطلب سكوت اختيار كرد و فقط از مجلس انتظار داشت كه اقدامي حقوقي و قانوني در راستاي عزل ايشان انجام دهد. اما اينكه در ماجراي آقاي نجفي، صداوسيما در شادكامي كامل با آقاي نجفي مصاحبهاي ترتيب ميدهد بدون اينكه گردش كاري جرم جنايي طي شده باشد، تخلف است. در واقع گويي صداوسيما منتظر زماني براي شليك بود كه اصلاحطلبان را از پا در بياورد. اما اين اقدام نسنجيده صداوسيما باعث شد كه بار ديگر افكار عمومي عليه صداوسيما قرار بگيرد.
فارغ از اينكه چرا اين قتل اتفاق افتاده، فارغ از اينكه آيا موضوع صرفا خانوادگي بوده يا دستگاههاي امنيتي نيز در آن نقشآفريني كردهاند، فارغ از اينكه مسير پرونده چگونه رسيدگي ميشود و چه نتايجي خواهد داشت؛ صداوسيما حق پخش تصويري يك متهم را قبل از اثبات جرم نداشت، بنابراين به دنبال تخريب اصلاحات بود.
دهها قتل در كشور اتفاق ميافتد، صداوسيما در جريان كدام يك از اين قتلها است؟ به دليل اينكه نجفي چهرهاي اصلاحطلب است به سرعت سراغ او رفته است با اينكه ميدانيم بسياري از تخلفات در ميان چهرههاي اصولگرا رخ ميدهد كه به اين سرعت و با اين دقت پيگيري نميشود. براي نمونه ما كه ماجراي آقاي سعيد طوسي را فراموش نكرديم. چرا صداوسيما با او مصاحبه نميكرد؟ چرا روند پرونده را پيگيري نميكرد؟ چرا صحبتهاي شاكيان پرونده را پخش نميكند؟ و... پس نشان ميدهد كه صداوسيما پيگيري يكطرفه دارد.
متاسفانه صداوسيما با اين اقدامات تيري به نظام زد. بالاخره هر چه باشد آقاي نجفي جزو وزراي جمهوري اسلامي بوده است. بنابراين صداوسيما بايد پاسخ دهد كه چرا بدون گردش كاري قضايي، صداوسيما اجازه مييابد كه خبرنگارش آلت قتاله را در دست بگيرد و گزارش كند؟
اما ممكن است اين سوال ايجاد شده باشد كه آيا اين قتل فارغ از بحثهاي امنيتي و سياسي ميتواند به جريان اصلاحات ضربه بزند يا كاملا قابل تفكيك است؟ به نظر من اين دو موضوع كاملا قابل تفكيك است. مردم ما بسيار هوشمند هستند. اگر تخلفي يا قتلي رخ داده بايد دستگاه قضايي به صورت دقيق موضوع را مورد بررسي قرار داده و عاملان آن را مجازات كند كه گردش كاري قانونمندي تعريف شده و بايد مراحل آن طي شود. اصلاحطلبان زماني ضربه خواهند خورد كه پيگير نيازها و مطالبات مردم نباشند. ما اگر پيگير نيازها و مطالبات مردم نباشيم، آنها هم از ما نااميد ميشوند. جبهه اصلاحات، جبهه وسيعي است و آقاي نجفي هم درون اين جبهه به عنوان يك عضو فعاليت داشته است. ما به تندروها نقد داريم، طرفدار حفظ منافع ملي هستيم، طرفدار قانونمند شدن همه امور هستيم و ميخواهيم مطالبات قانوني مردم را پيگيري كنيم. در واقع وجهه اصلاحطلبي با اين تخفيفها و تشديدها آسيب نميبيند. بنابراين نميپذيريم كه اصولگرايان تلاش كنند، اين موضوع را لكه ننگي بر دامان اصلاحات بدانند. لكه ننگ روي جرياني است كه مواجههشان با مطالبات مردم عليه مردم است.
2- تصورم اين است كه رويكرد كارگزارانيها به ماجراي قتل رخ داده از سوي آقاي نجفي، هيجاني بود براي اينكه اين حزب را از مشكل پيش آمده براي نجفي جدا كند. به هر حال آقاي نجفي از اعضاي كارگزاران بوده است و رويكرد كارگزاران با او قابل نقد است. ضمن اينكه صحبتهايي كه آقاي كرباسچي امروز مطرح ميكند ديروز نميگفت. من در جريان روند انتخاب شهردار بودم. طيف كارگزاران آقاي نجفي را پيشنهاد دادند و رايزنيها را شروع كردند. حالا هم اتفاقي براي آقاي نجفي رخ داده كه ممكن است براي هر كس ديگري اتفاق افتد. قرار نيست كه بعد از اين اتفاق يك جريان دست به فرافكني زند و هزينه انتخاب نجفي به عنوان شهردار را بر گرده 21 نفر شوراي شهر بگذارد. كارگزاران پيشنهاددهنده اصلي حضور نجفي در شهرداري تهران بود در صورتي كه اين حزب ميتوانست اساسا وارد ماجرا نشود. كاري كه كارگزاران انجام داد مصداق گل به خودي زدن است.
3- در هر چيزي افراط و تفريط باشد حتما آسيبزاست. آقاي نجفي فعلا به قتل اعتراف كرده است اما بايد بخش جنايي قوه قضاييه بررسيهاي لازم را انجام دهد كه اين ادعا چقدر درست است؟ آيا قتل عمدي بوده يا غيرعمدي؟ بسياري از ابعاد اين پرونده هنوز روشن نيست كه بايد با طي مسير حقوقي روشن شده و پيچيدگيها برطرف شود.
همچنين بايد در اين موضوع نقش نهادهاي ديگر هم ديده شود. زماني با آقاي نجفي در دوران شهرداري تهران ملاقاتي داشتم، ايشان به صراحت اعلام كردند كه به شدت تحت فشار هستم و گاهي از حضور در اين مسند به شدت پشيمان ميشوم. همچنين روشن بود كه فشارها از چه ناحيهاي است.
اما به هر حال نميتوان شناختي كه همگي از آقاي نجفي داريم را ناديده بگيريم. وقتي قتلي رخ ميدهد حتما پيشينه فردي كه اين جرم را مرتكب شده، مرور ميشود. از همينرو افرادي كه نجفي را از دوران دانشجويي، فعاليت در عرصه سياست، وزارت، شورا، شهرداري و.... ميشناسند، اظهارنظر ميكنند و نميتوان به راحتي اين شوون را ناديده گرفت و به يك باره يك نفر را به شكل يك قاتل ببينيم. من آقاي نجفي را شخص اخلاقمدار ميدانم و نميتوانم خاطراتي كه از ايشان دارم را فراموش كنم.
سخنگوي حزب اعتماد ملي