• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4382 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۳ خرداد

مرتضي كلانتريان در سن 87 سالگي درگذشت

خودكشي يا مرگ تدريجي؟

رسول ‌آباديان

 

 

يكي از نگراني‌هاي اهالي قلم در ميان انبوه نگراني‌هاي ديگر، رسيدن به مرزي از سن ‌و سال است كه حال و روز آدم ديگر آن حال و روز جواني و ميانسالي نيست. يعني آن كسي كه براي امرار معاش يا انگيزه‌اي براي ادامه زندگي كاري به جز نوشتن و ترجمه كردن بلد نيست به روزهايي فكر مي‌كند كه كه جسمش ديگر مانند هر آدم ديگر به استراحت نياز دارد. تلخ‌ است حال و روز نويسنده‌ يا شاعر يا مترجمي كه عمري را در وحشت از فراموش‌شدگي كار كند اما با وجود آگاهي از عاقبت كار نتواند دانش خود را از همنوعانش دريغ كند. سال‌ها پيش يكي از نويسندگان پيشكسوت را ديدم كه در به در دنبال دريافت وامي با مبلغ اندك بود. نويسنده‌اي كه بالاخره در فقر و فاقه از دنيا رفت و از اين دست‌ اتفاق‌ها به وفور پيرامون ما رخ مي‌دهد اما ظاهرا كسي ككش هم نمي‌گزد و اتخاذ تدبيري در اين زمينه سال‌هاست كه در كوچه‌اي بن‌بست گير كرده. وضعيت ‌نابسامان معيشتي به همراه موج‌هاي ديگر از بي‌مهري‌هايي كه نصيب اهل قلم شده و مي‌شود، موضوعي نيست كه بتوان تاريخي معين برايش نوشت اما بي‌سر و ساماني يك نويسنده و مترجم و شاعر در كشوري كه يكي از سرمايه‌دارترين كشورهاي دنياست خود به خود به موضوعي دردآور مبدل مي‌شود. بايد از خود پرسيد كه چهره‌اي درخشان در عالم تاريخ شعر اين كشور و يكي از ماندگارترين شاعران عصر معاصر چرا بايد در اواخر عمر درگير مسائلي پيش‌پا افتاده باشد و مدام از نداري بگويد و هم ‌و غمش اين باشد كه ناشرش در تجديد چاپ چند كتاب از او پايين‌ترين دستمزد را در نظر گرفته و حق و حقوقش را پايمال كرده است. منظورم «مهدي اخوان‌ثالث‌» است. شما برويد و حرف‌هاي اخوان را در واپسين ماه‌هاي زندگي بخوانيد. آدمي با آن قدرت مثال‌زدني در شعر و نظريه‌هاي ادبي به جاي آنكه در پيري به عنوان يك گنجينه از دانش مورد حمايت قرار بگيرد مدام از دست‌تنگ و شرمندگي نسبت به خانواده مي‌سرايد كه: «پيري و نداري ‌است كنون حاصل عمرم/ تا عبرت من پند شود نسل ‌جوان را...» و دردا كه اين مشكل هيچگاه رفع نمي‌شود بلكه از شخصي به شخص ديگر منتقل مي‌شود و سال‌ها بعد گريبان «محمد ايوبي‌ها و نصرت ‌رحماني‌ها و...» را هم مي‌گيرد. تا آنجايي كه من اطلاع دارم در برخي از كشورهاي نه‌چندان سرمايه‌دار دنيا، سازوكاري وجود دارد كه هدفش زدودن نياز مالي نويسندگان و شاعران و مترجمان در دوران كهولت است. سازوكاري كه به راحتي مي‌توان با صرف كمترين هزينه در هر كشوري ديگر عملي‌اش كرد و نتيجه‌اش را هم ديد. به نظر مي‌رسد كه برخورد با خبرهاي تلخي چون مرگ دلخراش مرتضي كلانتريان به عنوان مترجمي زيرك و كاردان، خود به خود و به مرور زمان تاثير منفي خود را بر پيكر ادبيات كشور خواهد گذاشت و سمت و سوي راه كساني كه درصدد انتخاب امرار معاش از راه قلم و انتخاب ديگر راه‌ها را سبك ‌سنگين مي‌كنند، به جبر مشخص خواهد كرد. آه‌ سرد شاعري چون «سيد‌علي ‌صالحي» در صفحه اول همين روزنامه حكايت اهالي قلمي ‌است كه در همه عمر بذر محبت كاشته‌اند و هم‌اكنون به اين نتيجه رسيده‌اند كه به فرموده سعدي «به يادگار كسي دامن نسيم صبا/ گرفته‌ايم و دريغا كه باد در چنگست...»، نتيجه‌اي تلخ
و غير‌قابل بازگشت و احساس هدر رفتگي و
فراموش‌شدگي و...

همان‌گونه كه يكي از نويسندگان كشور هم گفته، خبر آكنده از دردي جانكاه است: «مرتضي كلانتريان، مترجم و حقوقدان 87 ساله امروز با پرتاب خود از طبقه دوازدهم خانه‌اش، به زندگي‌اش پايان داد. اين مدل انتخاب مرگ خودخواسته و داوطلبانه او فارغ از تحليل‌ها از هرگونه قضاوت و ارزش‌گذاري به دور است. مساله مهم، ساليان زندگي اين بزرگان و انديشمندان اين جامعه است كه اين گونه در بي‌خبري طي شده. كساني كه دغدغه اجتماع، حقوق، ادبيات، هنر و... را داشتند در اين همه بي‌حقوقي و بي‌هنري مسلط! خوشبختي جامعه ادبي يك كشور در اين است كه به جاي خواندن مطلبي با اين شرح كه: «مرتضي كلانتريان حقوقدان و مترجم ادبي امروز در سن ۸۷ سالگي با سقوط از پنجره آپارتمان مسكوني‌اش در طبقه دوازدهم، به زندگي خود پايان داد» بخواند كه چنين چهره‌اي به خاطر يك عمر فعاليت و وقف زندگي‌اش به نفع ادبيات و هنر كشور مورد تشويق يك نهاد فرهنگي قرار گرفته و كتاب‌هايش با لحاظ قوانين واقعي نشر تجديد چاپ مي‌شوند و...

به هر شكل آنچه نبايد اتفاق مي‌افتاد، افتاده و كاري ‌هم از دست كسي بر‌نمي‌آيد. اما مي‌توان فكري براي مرتضي كلانتري‌ها كرد تا ديگر شاهد وقوع چنين اتفاقات جانفرسايي نباشيم. مرتضي كلانتريان (متولد ۱۳۱۱، تنكابن) يكي از مترجمان خوب كشور بود كه از ميان آثارش مي‌توان به آثاري چون: «وجدان زنو» از ايتالو اسووو، انتشارات آگاه، «سيماي زني در ميان جمع» نوشته هاينريش بل، نشر آگه، «نقطه ضعف» نوشته آنتونيس ساماراكيس، انتشارات آگاه، «ظرافت جوجه‌تيغي» نوشته موريل باربري، انتشارات
كند و كاو، «ديدار به قيامت» اثر پي‌ير لومتر، نشر آگاه، «ادبيات و حقوق» اثر فليپ مالوري، «افسانه‌ پدران ما» نوشته سورژ شالاندن، «انديشه‌هاي حقوقي» اثر فليپ مالوري، «بازگشت به كيلي‌بگز» نوشته سورژ شالاندن، «بررسي يك پرونده قتل» اثر ميشل فوكو، «بشريت و حاكميت‌ها» اثر مونيك ‌شميليه ژاندرو، «رسال‌هاي كوچك در باب فضيلت‌هاي بزرگ» نوشته آندره كنت اسپونويل، «رويا و تاريخ (امريكا در ۲ قرن)» كلود ژولين و «قرارداد اجتماعي» (متن و در زمينه متن) از ژان ‌ژاك‌ روسو اشاره كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون