• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4382 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۳ خرداد

بخشي از تازه‌ترين گفت‌وگوي فرانسيس فورد كاپولا با رولينگ استون

شكستي كه حالا شاهكاري كلاسيك است

ترجمه: بهار سرلك

 

 

فرانسيس فورد كاپولا پس از هشت سال غيبت از سينما و فيلمسازي گفته است بالاخره كار روي پروژه‌ ساخت «مگالاپليس» را كه سال‌ها پيش طرح‌ريزي كرده و با دردسرهاي مالي مواجه شده بود، شروع خواهد كرد. او اين خبر را پس از اكران «اينك آخرالزمان: تدوين نهايي» در جشنواره فيلم ترايبكا كه آوريل برگزار شد، اعلام كرد؛ اين كارگردان 80 ساله برخي صحنه‌ها را از نسخه طولاني «اينك آخرالزمان احياشده» حذف و برخي عناصر «نامتعارف‌تري» را كه در تدويني كه سال 1979 براي اكران در سالن‌هاي سينما در نظر گرفته شده بود، به اثر اضافه كرده است. «اينك آخرالزمان» و آنچه اين فيلم درباره دگرگوني اثري هنري هم در فرم و هم در اذهان بينندگان و منتقدان، بيان مي‌كند، بهانه‌اي به ديويد في‌ير، خبرنگار رولينگ استون داد تا با كاپولا به مصاحبه بنشيند. پرسش و پاسخ‌هاي اين گفت‌وگو يادآور اين نكته است كه فيلمساز «پدرخوانده» چه متفكر پيشرويي است؛ او سال‌ها پيش از استيو جابز، انقلاب گوشي‌هاي هوشمند را رقم زد. فيلم «اينك آخرالزمان» در سال 1979 وقتي روي پرده رفت با جو بدي روبه‌رو شد و حتي به هنگام اكرانش بسياري اين اثر را يك شكست بزرگ مي‌دانستند اما حالا اين اثر را فيلمي كلاسيك تلقي مي‌كنيم. كاپولا درباره واكنش‌هاي منفي به فيلم حماسي‌اش درباره جنگ ويتنام (كه در بخش اصلي جشنواره كن حضور داشت و نامزد بهترين فيلم آكادمي اسكار شد) گفته است: «آثار آوانگارد ديروز، طرح پيش‌زمينه امروز محسوب مي‌شوند. برخي هنرمندان در زمانه خودشان شناخته‌شده هستند اما ممكن است ما نامي از آنها نشنويم. اما براي داشتن نقاشي‌هاي «شكست‌خورده‌هايي» مانند ون گوگ و روسو كه مجبور بودند تابلوهاي‌شان را با چرخ‌دستي اين طرف و آن طرف ببرند، سر و دست مي‌شكنيد.» كاپولا در ادامه گفته است: «چيزهايي كه به خاطرشان در جواني مورد حمله قرار مي‌گيريد همان چيزهايي هستند كه در پيري به خاطرشان جايزه يك عمر دستاورد هنري دريافت مي‌كنيد.» اين كارگردان در زمان ساخت «پدرخوانده» با مديران اجرايي كمپاني پارامونت درگير شده بود؛ تجربه‌اي منفي كه مي‌گويد باعث شد تقريبا ساخت دنباله‌ اين اثر، «پدرخوانده قسمت دوم»، را رد كند اما وقتي متوجه شد فيلم مي‌تواند ابزاري براي انتقال ايده‌اي ديگر باشد، دوباره روي صندلي كارگرداني اين پروژه تكيه زد. «فارغ از روايتي كه در نخستين فيلم «پدرخوانده» گذشت، ايده ساخت فيلمي درباره يك مرد و پسرش را در ذهنم داشتم و سعي مي‌كردم ماجراهاي آنها را وقتي هر دو يك سن را مي‌گذرانند، مقايسه كنم. فقط اين ايده را در سر داشتم اما فكر مي‌كردم قسمت دوم با اين ايده جواب بدهد كه داد.» دنباله فيلم با دشواري‌هايي روبه‌رو شد: آل پاچينو آنقدر از پيش‌نويس اوليه فيلم بدش آمد كه حاضر به نقش‌آفريني دوباره شخصيت مايكل كورلئونه نشد، ريچارد اس. كاستلانو كه نقش كلمنزا را در قسمت نخست ايفا كرده بود، با اين شرط حاضر به بازگشت بود كه خودش ديالوگ‌هايش را بنويسد- در نتيجه شخصيت كلمنزا پيش از «پدرخوانده قسمت دوم» از دنيا رفت و مايكل وي. گازو نقش مشابه كلمنزا، فرانك پنتانگلي را ايفا كرد و البته مارلون براندو از حضور در آخرين صحنه «پدرخوانده قسمت دوم» امتناع كرد. براندو در نقش كلنل كورتز در «اينك آخرالزمان» ظاهر شد اما همانطور كه در ساخت مستند «دل تاريكي» مي‌بينيم، تحمل حضورش در صحنه فيلمبرداري سخت بود. حتي با وجود اين، طبق مصاحبه رولينگ استون، كاپولا هنوز هم براندو را قهرمان حقيقي‌اش مي‌داند. «براندو مي‌توانست ساعت‌ها درباره موريانه حرف بزند، يا درباره نخستين مهاجران چيني امريكا، يا اينكه موج‌هاي كوتاه راديو چطور كار مي‌كنند. او ميل بي‌نظيري براي درك مسائل داشت.» در نهايت، دردسرهايي كه كاپولا با آنها درگير شد، نتيجه‌بخش بود: هر دو قسمت «پدرخوانده» جايزه اسكار بهترين فيلم را به دست آوردند و «اينك آخرالزمان» را حالا يكي از بهترين فيلم‌هاي جنگي تاريخ مي‌شناسيم. شايد حالا بايد از او به خاطر وفور دنباله‌هايي كه اين سال‌ها ساخته مي‌شود، تشكر كنيم. كاپولا با آه و افسوس مي‌گويد: «فكر مي‌كنم همين‌طور است. ايده ساخت يك فيلم گانگستري ديگر درست پس از قسمت اول، برايم مثل لعن و نفرين بود!» مدام به او مي‌گفتند: «حالا كه فرمول كوكاكولا داري! چرا كارخانه كوكاكولاسازي راه نمي‌اندازي؟!» و كاپولا در جواب‌شان مي‌گفت: «از اين جور آدم‌ها نيستم. ترجيح مي‌دهم كار خودم را بكنم و از زندگي‌ام لذت ببرم.» اما اين كارگردان در زمينه ديگري هم پيشرو است. او گفته است ايده گوشي‌هاي هوشمند را سال‌ها پيش از اختراع‌شان در سر داشت: «با آقاي آكيو موريتا در كمپاني سوني دوست بودم. چيزي را كه با چوب بالسا، كامپيوتر بتاي كوچكي از انگليس و يك دستگاه ضبط صوت ساخته بودم، نشانش دادم و به او گفتم: «اين ماشين در آينده ساخته مي‌شود. الان اگر چيزي بخواهي بايد رانندگي كني تا بتواني آن را گير بياوري و بخري. اما در آينده، فقط دست در جيبت مي‌كني و سفارشش را مي‌دهي.» بنابراين من را به بخش تلفن كمپاني سوني فرستاد. خيلي زود فهميدم آنها هنوز هم گرفتار دوره الكساندر گراهام بل بودند و اين چيزي را كه ساخته بودم، نشان‌شان دادم، در واقع همان چيزي كه گوشي هوشمند مي‌شد و نخير، خبري از تشكر و علاقه نشد.» اگر كاپولا از چنين امتيازي برخوردار بود، مطمئنا ساخت «مگالاپليس» را چند دهه‌اي به تعويق نمي‌انداخت و منتظر سرمايه نمي‌ماند. Indie Wire

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون