دولت هر روز بيشتر از حمايت هنرهاي نمايشي كنار ميكشد
سازشگري در تئاتر؛ تقويت ويراني
شيرين كاظميان
اگر بخواهيم به بستر تئاتر امروز ايران/تهران صادقانه نگاهي كلي بيندازيم، چونان ديگر اركان مديريت كشور در پارهاي موارد بحرانزده، ناتوان و حتي شكستخورده در نظر ميآيد. در اين ميان پديدهاي نوظهور وجود دارد كه چند سالي بيشتر از عمرش نميگذرد و به واقع در دوران گذار خود را پشت سر ميگذارد، پديدهاي به نام تئاتر خصوصي. در نگاهي كلي از مهمترين ويژگيهاي تئاتر خصوصي ميتوان به گردش سرمايه و فراتر از آن شستوشوي سرمايههايي از ناكجا آمده اشاره داشت. به راستي تئاتر خصوصي تا به امروز جنبهاي ديگر هم داشته است؟ البته، خيل زياد نابلدان را از دل كمپانيهاي تئاترسازي! وارد بازار كرده است. باري، دوران گذار تئاتر خصوصي چون ديگر شاخههاي نظامهاي طبقاتي در هرمي نابرابر درگذر است. نظريهپردازي آفريقايي به نام فرانتس فانون اشاره داشته:«براي استعمارزدايي به انگيزهاي كامل براي به پرسش كشيدن موقعيت استعماري نياز است.» پرسشگري در برابر قدرت و چرايي هجوم مشكلات در جامعه ما همواره با دري بسته مواجه بوده در نتيجه زبان مطالبهگري از مسوولان درباره چرايي وضعيت فعلي تئاتر جاي خود را به سازشگري و محافظهكاري داده است. از همين رو روحيه بيتفاوتي كه در فرهنگ نسل جديد به وفور نمايان است در تئاتر نيز نفوذ كرده و در پي هر چه ويرانتر كردن پيوندهاي عميق آن با ادبيات و اجتماع و سياست شده است. ما ميدانيم تئاتر امري زنده است، عمري بيشتر از بلنداي يك اجرا ندارد، بيپرده در برابر تماشاگر روشن ميشود سپس به پايان ميرسد. مركز هنرهاي نمايشي همواره خود را حامي هنرمندان تئاتر جا زده است اما اگر با چشماني باز به مراحل بازبيني و كسب مجوز نگاهي بيندازيم براي حقيقت غمبار تئاتر امروزمان عميقا تاسف خواهيم خورد. گذر از هفت خوان خلق يك اثر براي هنرمندي تازه نفس آن اندازه خلاقيتكش است كه بايد ستايشگر صبر و تحمل كساني باشيم كه همچنان با اميد تئاتر گرد هم ميآيند و بيآنكه چشمداشتي به روياي ديده شدن و موفقيت حقيقي داشته باشند به كار مشغولند. حال بايد پرسيد عملكرد دولت در 6 سال گذشته چه بوده است؟ جز افزايش تماشاگر غيرتئاتري در بستر تئاتر چه عناوين مثبتي پيدا خواهيم كرد؟ هيچ! سالنهاي خصوصي تئاتر در هر كوچه و خياباني سر باز كردهاند و تئاترهايي گران با نازلترين كيفيت و محافظهكارترين موضعگيري روي صحنه ميآيند و ميروند. سرمايهاي ميچرخد و سلبريتي با جيبي پر و تماشاگر با جيبي خالي به خانه باز ميگردد. اگر مجالي براي طيف ديگر هنرمندان باقي ميگذاشت اين موضوع در نگاهي آزادانه قابل احترام بود. باري، اگر كنارهگيري دولت از وضعيت موجود را پذيرفته باشيم و با كمكاري و مشكلاتش هم خو گرفته باشيم در اين ميان مطالبهگري خاموشترين گزينه از جانب خود تئاتريها براي بهبود اوضاع بوده است. آنان كه در اين فضا صدايي رساتر دارند يا خاموشي گزيدهاند يا با منفعتطلبي و رسيدن به جايگاه قدرت اصل اعتراض را كنار گذاشته و جزيياتي كمارزش را در جريان قرار دادهاند. از اين رو آيندهاي عجيب پيش روي هنرهاي نمايشي است. آيندهاي در شمايل تمثيلي همان چيزي كه امروزه بر سر ظاهر مهمترين بناي نمايشي ايران، تئاتر شهر آمده است.