• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4393 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۹ خرداد

خيابان شريعتي تصويري براي نسل انقلاب

محمد ذاكري

براي نسل ما دهه شصتي‌ها، نام دكتر علي شريعتي بيش از هر چيز تداعي‌گر خياباني طولاني در پايتخت است كه از پيچ شميران در خيابان انقلاب تا ميدان قدس در شمال تهران ادامه دارد. اما مركز ثقل اين خيابان عمارتي است قديمي به نام حسينيه ارشاد. جايي كه به گواهي تاريخ شريعتي تاثيرگذارترين سخنراني‌هاي خود را در فاصله سال‌هاي 1348 تا 1352 در آن ايراد مي‌كند و در نسل جوان آن روزگار كه مهم‌ترين مخاطبين و مستمعينش بودند، شوري نو مي‌آفريند. كتابخانه‌هاي كوچك و بزرگ جوانان آن نسل كه پدر و مادرهاي ما هستند معمولا اثر يا آثاري از دكتر شريعتي را در خود جاي داده بود و گاه هنوز هم به يادگار از آن دوران جاي داده است. كوير، فاطمه فاطمه است، پدر و مادر ما متهميم و... نام‌هايي است كه بر عطف كتاب‌ها در اين كتابخانه‌ها بارها به چشمم خورده است. اما بسياري از ماجراها پيرامون دكتر شريعتي از همان حسينيه ارشاد شروع مي‌شود. ساواك و دستگاه حاكم و برخي از روشنفكران روحانيت هر يك از موضعي او را تحت فشار قرار مي‌دهند و حملات و اقدامات و فتاوا عليه او صادر مي‌شود. حركت در خيابان شريعتي از حسينيه ارشاد به سمت جنوب، وقتي به تقاطع شهيد مطهري مي‌رسد، يادآور اختلاف نظرهاي شديد اين دو متفكر انقلابي چه در دوران همكاري در حسينيه ارشاد و چه بعد از آن حتي پس از انقلاب و فوت شريعتي است. شهيد مطهري با پيوستن به اردوگاه روحانيت مخالف شريعتي، معتقد است «صرف‌نظر از افكار نادرست وي و غرور و اشتباهاتش، ضربه جبران‌ناپذيري بر هماهنگي روحانيت و طبقه تحصيلكرده زد و آنها را نسبت به هم سخت بدبين كرد و احساسات جمعي از جوانان خام را عليه روحانيون برانگيخت». يا در نامه‌اي كه پس از انقلاب با امضاي مشترك وي و مرحوم مهندس بازرگان منتشر مي‌شود، مي‌نويسد:«ولي نظر به اينكه تحصيلات عاليه و فرهنگ او غربي بود و هنوز فرصت و مجال كافي نيافته بود در معارف اسلامي مطالعه وافي داشته باشد، تا آنجا كه گاهي از مسلمات قرآن، سنت، معارف و فقه اسلامي بي‌خبر مي‌ماند، هر چند با كوشش زياد به تدريج بر اطلاعات خود در اين زمينه مي‌افزود، در مسائل اسلامي- حتي در مسائل اصولي- دچار اشتباهات فراوان گرديده است كه سكوت در برابر آنها ناروا و نوعي كتمان حقيقت [...] است».

ادامه مسير به سمت جنوب خيابان شريعتي در نهايت ما را به خيابان انقلاب اسلامي مي‌رساند كه البته اجل مهلت نداد تا دكتر ثمره تلاش‌هايش را در برانگيختن شور انقلابي در جوانان آن روزگار در سال 1357 ببيند.

اما ماجراي دكتر شريعتي با وجود گذشت بيش از 3 دهه از رحلتش تمام نشده است. همانطور كه تردد روزانه هزاران نفر با وسايل و اهداف مختلف از اين خيابان همچنان ادامه دارد؛ گفت‌وگو و بحث و نقد پيرامون افكار و انديشه‌هاي وي در محافل مذهبي، حكومتي و روشنفكري نيز همچنان پابرجاست. روحانيوني كه به دلايل مختلف با آراء ديني و مذهبي وي زاويه دارند، روشنفكراني كه او را ايدئولوگ دين به شمار مي‌آورند و آنهايي كه نگاهش به مدرنيته را به نقد مي‌كشند همچنان بحث‌هاي خود را دنبال مي‌كنند. اما پرسش اينجاست كه نسبت نسل ما و نسل‌هاي بعد از ما با انديشه‌هاي شريعتي چيست؟ به نظر مي‌رسد كه نسل ما نه آن شيفتگي و پيروي پرشور و حرارت برخي از پدرانمان را به شريعتي دارد و نه ستيزه‌جويي برخي ديگر را تحت تاثير نظرات روحانيون آن زمان. از نسل ما آنهايي كه بيشتر اهل مطالعه و انديشه‌اند، تلاش مي‌كنند آثار شريعتي را در زمينه و زمانه خود بخوانند و قضاوت كنند چنانكه گاه در بزنگاه برخي از فعاليت‌هاي اصلاحي به آراء و انديشه‌هاي او نيز رجوع كرده‌اند. اگرچه برخي در ناكامي‌هاي ناشي از وضع كنوني زندگي و جامعه‌شان و مغفول ماندن و به كژراهه رفتن برخي از آرمان‌هاي انقلاب، شريعتي را نيز چون ديگر رهبران و مبلغين انقلاب مقصر مي‌دانند.

طرفه اينجاست كه براي گروهي از جوانان و نوجوانان نسل بعد از ما، متولدين دهه‌هاي دوم و سوم بعد از انقلاب، شريعتي نيز تبديل به يك سلبريتي فضاي مجازي و ابزاري براي جمع‌آوري لايك و فالوئر شده است. فروكاهيدن آثار و انديشه‌هاي شريعتي-كه با وجود موافقت يا مخالفت‌مان با او و افكارش نمي‌توان اثرگذاري آن را در مبارزات آن مقطع تاريخ ايران انكار كرد- به ميني‌مال‌هايي براي درج در پست‌هاي اينستاگرامي و فيس‌بوكي يا كانال‌هاي سرگرمي تلگرامي براي اندكي ژست روشنفكري و اهل فكر بودن كه تازه مطمئن نيستيم خيلي از آنها گفته‌هاي او باشد، بليه‌اي است كه در عصر كنوني با آن روبه‌روييم و البته منحصر و محدود به شريعتي هم نيست. پيامك‌هاي شوخي با شريعتي هم جنبه ديگري از اين ابتذال فرهنگي است. چنانكه پيش‌تر اشاره كردم، شريعتي و افكار و انديشه‌هايش تمام نشده اما بحث‌هاي جدي پيرامون او امروز فقط در محافل روشنفكري در جريان است و آنچه به كف جامعه به ويژه قشر جوان و نوجوان مي‌رسد همين ميني‌مال‌ها و شوخي‌هاست. شايد مشكل در اين است كه مثل خيلي پديده‌ها و افراد ديگر، تكليف با شريعتي هم روشن نيست. سال‌هاست بين ستايش و مذمت و حذف شريعتي از عرصه عمومي و تبليغ و ترويج يا كهنه و نخ‌نما نشان دادن آثار او براي نسل جوان معطل مانده‌ايم. شايد براي خيلي‌ها همين كه نامي از شريعتي بر خياباني از پايتخت و ديگر شهرها باقي مانده، كافي است ولو آنكه در مركز ثقلش يعني حسينيه ارشاد جريان فكري ديگري جولان دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون