• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4408 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۷ تير

به بهانه اجرايي ديگر از محمد رضايي‌راد در چهارسوي تئاترشهر

فرشته تاريخ؛ احضار انسانيت بر صحنه

شيرين كاظميان

 

 

«اصلا چرا اكنون و اينجا نمايشي درباره والتر بنيامين؟» اين پرسشي است كه ما بايد پاسخي برايش در طول سه ساعت اجرا بيابيم. فرصت كمي نيست، نشانه‌ها مهيا هستند تا بدانيم در تاريخ امروز بي‌فرشته‌مان چرا بايد اهميت اين اجرا را نوش كنيم. پاره‌پاره‌هاي آراي بنيامين در فلسفه قرن بيستم اهميت والايي دارد، در كنار اين آراستگي انديشه، اتمام تراژيك حيات اوست كه قلب سرخ اين اجرا را مي‌تپاند و گام به گام به مرگ و پايان مي‌كشاند. مرگي قاب شده از سقراط، از تاريخ و محاكمه، قابي از حضور تسلط قدرت. انتهاي صحنه، پنجره‌اي قرار گرفته است، پنجره‌اي اريب و آشفته‌حال از منظره‌اي دور براي مردن، براي مردن بنيامين. ما در دل صحنه طلوع و غروبي را مي‌بينيم كه او در واپسين لحظات حياتش ديد. اگر زيرزميني در تئاترشهرِ چهارراه وليعصرِ غم‌بار و پرحاشيه امروز ما، درباره مرگ فرشته‌اي در تاريخ حرف مي‌زند چه چيزي جز احوال روشنگري جامعه ما را به ميان كشيده است؟ لحظاتي از احضار قامت برشت و بنيامين بر صحنه، آنها را مواجه با امروزمان مي‌بينيم، مواجه با همان كودك سوري مغروق بر ساحل، با پيراهن سرخش. قايق‌هايي پر از انسان‌هاي در حال گريز، در حال غرق شدن در درياي اميد. ابوصالح مبارز بي‌پاي غزه را مي‌بينيم كه تك‌تيراندازان اسراييلي نيمه باقيمانده جانش را هم گرفتند، صداي شعرخواني هميشه بيدار محمود درويش را مي‌شنويم كه تار و پود ديواره‌هاي صحنه را مي‌لرزاند. بنيامين به آنها، به مهاجران، به ما، به امروز ما نگاه مي‌اندازد تا پاسخي بر اين تباهي عميق خاورميانه و ديگر جاهاي ويران جهان بيابد. ما آينده‌اي نيستيم كه بنيامين نظاره‌اش مي‎كند؛ گويي ما حتي سياه‌تر از روزگار حكمراني فاشيسم در زمانه او هستيم چراكه تخطئه امور از دست‌مان در رفته است. اگر گشتاپو هنگام بازجويي بنيامين از نازيسم و رعشه‌هاي زنده‌اش بر ديگر مرزهاي جهان حرف مي‌زند، تماشاگر را هوشيار مي‌كند تا ردپاي سياه آن را بازنگري كرده و از نو بشناسد. فرشته تاريخ بيش از آنكه تلاش برده باشد براي اجتماع لب به سخن باز كند، براي انسان حرف مي‌زند؛ انساني نشسته بر نوميدي مجلل و خونين جهان امروز. پررنگي تعلق بنيامين و برشت به ماركسيسم گوشه‌هايي از انسان‌گرايي متفكران معاصري را بر صحنه زنده مي‌كند كه چگونه قلع و قمع شدند و انسان امروز را نشسته بر ميز شطرنجي دو سر مات از سياه و سفيد با مصرف‌گرايي، سرمايه‌داري و كاهلي و رخوت تنها گذاشتند. توليد امر زنده والا يا به عبارتي تئاتر، مستلزم كاري گروهي است، چيزي كه از بنيان پايه‌هايي لرزان در تئاتر و امور مديريتي ما دارد. رضايي‌راد در تلاطم اجراهاي اخيرش چيزي را حفظ كرده و پرورش داده است كه كار گروهي، عشق گروهي نام دارد و شكوه آن به وضوح در هر اجرايش پررنگ‌تر مي‌شود. او همزمان كه اين سهل ممتنع توليد تئاتر را بر صحنه هدايت مي‌كند، شعري بلند مي‌خواند از حسرت زمانه بي‌فرشته امروزمان.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون