• 1404 سه‌شنبه 23 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4408 -
  • 1398 دوشنبه 17 تير

در نشست «برنامه‌ريزي و طرح‌هاي توسعه شهري و بحرانِ سيل» مورد تأكيد قرار گرفت

توسعه شهري ما كج كاركرد است

گروه اجتماعي

«محمد انام‌پور»، مشاور طرح جامع شهر پلدختر، «محمد سعدي»، كارشناس بحران استان گلستان و «مرواريد قاسمي» به نمايندگي از جامعه مهندسان مشاور ايران در پنجمين جلسه از سلسله نشست «سيل؛ در جست‌وجوي مديريت مردمي بحران»، كه در خانه گفتمان شهر برگزار شد به طرح ديدگاه‌هاي خود و تحليل سيل بهار 98 پرداختند. محور اين نشست، «برنامه‌ريزي و طرح‌هاي توسعه شهري و بحرانِ سيل» بود و تلاش شد تا به پرسش كليدي «نقش برنامه‌ريزان و طراحان توسعه شهري در ايجاد، تشديد و تخفيف بحران‌هاي طبيعي چيست؟» پاسخ داده شود. به گزارش روابط‍‌عمومي خانه گفتمان شهر، در ابتداي اين نشست، «محمد انام‌پور»، از شركت مهندسين مشاور فجر توسعه به عنوان مشاور طرح جامع شهر پلدختر براي حاضران سخن گفت. او از طرح جامع پلدختر و لزوم بازنگري در آن پس از بحران سيل اخير گفت و بيان كرد: ما در طرح، با علم به سيل‌خيز بودنِ منطقه و همچنين تجربه نزديك سيل سال 1384، پهنه‌هاي سكونتِ در خطرِ سيل را كه در حاشيه رودخانه شهر و دو مسيل ديگر بود را شناسايي كرديم و مقرر شد مكانيسم جابه‌جايي 150 واحد مسكوني اين پهنه‌ها اجرايي شود كه نشد. در سيل اخير هم از هفت محله پلدختر، بيشترين آسيب متوجه محله ورودي شهر (از سمت جاده خرم‌آباد) شد؛ جايي كه ارتفاع لحظه‌اي آب در روز سيل، تا دوازده متر هم گزارش شد. او همچنين افزود: پس از حادثه سيل، در هفتم ارديبهشت، حريم و بستر رودخانه ازسوي شركت آب منطقه‌اي اعلام شد و بنياد مسكن هم اقدام به ساخت ديوار ساحلي به ارتفاع پنج متر كرد، اما به واقع بايد راهكار را در خودِ شهر پلدختر جست‌وجو كرد. اگر در پاييز، باز هم بارش‌هاي اينچنيني رخ دهد و ديوار ساحلي را نابود كند چهره شهر زشت شده است و ما اين نكته را به مسوولان گفته‎‌ايم. به‌نظر مي‌رسد بايد به‌جاي ساخت ديوارهاي ساحلي، طرح جامع، بازنگري و مشخص و مدون اجرا شود، ازجمله آنكه آب سدهاي خاكي ساماندهي شود، تا ديوارهاي ساحلي ساخته شود كه تنها مي‌تواند صورت مساله را پاك كند. در ادامه، «محمد سعدي»، كارشناس بحران استان گلستان نيز پاسخگونبودنِ طرح‌هاي توسعه شهري در هنگام بحران را مطرح كرد و گفت: بايد به اين مشكل، كاستي‌هاي مديريت، شيوه تصويب و شيوه اجرا و تداخل با كاستي مديريت بحران را هم اضافه كرد. فارغ از بحث درباره اقليم، يكي از كمبودهاي بحران سيل، خطاهاي انساني است كه اين خطاها، به مراجع تصميم‌گيري در جايگاه كارفرما برمي‌گردد. او تأكيد كرد: نبايد مهندسان مشاور را مقصر دانست، حتي در مقابل، معتقدم آنان مباحث توسعه شهري و مديريت بحران را بالاتر از روزمرّگي‌ مي‌بينند. طرح‌هاي جامع بايد فراتر از سطحي‌بيني باشند. در اين برنامه‌ها، نمي‌توان با سيل‌هاي با دوره بازگشت 100 سال به بالا مقابله كرد و تنها مي‌توان براي حداكثر 50 سال برنامه ارايه داد. در نتيجه آنچه اهميت دارد اين است كه تا كاستي‌هاي انساني و برنامه‌ريزي حل نشود، اين مسائل برقرار خواهد بود. اين كارشناس مديريت بحران خاطرنشان ساخت: طرح‌هاي جامع وقتي به تاييد مديران و برنامه‌ريزان مي‌رسد، سروشكل ندارد و آن چيزي كه مهندس مشاور نهايي كرده نيست و تبديل به شيرِ بي‌يال‌ودم‌و‌اشكم مي‌شود و طبيعتا نتيجه‌بخش نمي‌شود. اين در حالي است كه مشاوران بايد مديران را مديريت كنند اما برعكس شده است. به همين دليل است كه غالبا در جلسات، همه گزارش مي‌دهند، اما كسي پيشنهاد نمي‌دهد. در ادامه، يكي از كارشناسان به نمايندگي از جامعه مهندسان مشاور ايران دقايقي صحبت كرد. «مرواريد قاسمي» ابتدا اين نكته را متذكر شد كه در جهاني زيست مي‌كنيم كه همه‌چيز مهندسي مي‌شود و آنگاه كه اينچنين است، اصلا نبايد بحران رخ دهد كه حالا به دنبال مديريت آن و اعلام مقصر باشيم، و بعد گفت: وقتي شاهد بي‌توجهي به ويژگي‌هاي رودخانه و مسائل رودخانه‌ها از شاخه تا جلگه هستيم، وقتي شاهد اسكان‌هاي بي‌رويه در نواحي عشايري هستيم، وقتي شاهد طرح‌هاي هادي روستايي و شهري‌شدنِ روستاها و توسعه بي‌رويه در پهنه‌هاي سيلابي هستيم، وقتي شاهد جنگل‌‌زدايي خارج از كنترل هستيم و موارد بسيار ديگر، جاي مشاور كجاست. يكي از مصايب، عدم توجه به حافظه تاريخي است، آن زمان كه وقتي اجزاي شهر تفكيك مي‌شوند، اعداد جاي حافظه تاريخي ما قرار مي‌گيرند. او ضمن انتقاد از مقصر دانستن مشاور در همه بحران‌ها گفت: بايد مهندسان مشاور را حلقه اتصالِ نهادهاي دولتي، بخش خصوصي و مشاركت مدني دانست. مشاور هميشه در كنار كارفرما است اما برخي مديران و تصميم‌گيران، مشاور را اپراتور و مسوول اجراي درخواست‌هاي خود مي‌دانند درنتيجه آنچه به اجرا درمي‌آيد، طرح‌هاي فاقد محتوا است.

اين مهندس مشاور ادامه داد: وقتي در سال 1368، شهرداري‌ها خودكفا شدند، بدون زيرساخت، در حريم رودخانه‌ها به ساخت‌وساز مشغول شدند و دشت‌هاي سيلابي را فروختند و بايد منتظر مي‌بوديم كه نهاد مهندسان مشاور با نيم قرن سابقه، به‌جاي آنكه مغز متفكر طرح‌ها باشد، همكارِ پيمانكار تلقي شود. در اين ماه‌هاي پس از بحران سيل، مدام شنيديم كه مشاوران طرح‌هاي توسعه شهري مقصر و مسببِ بحران هستند، اما جايي نشنيديم كه گفته شود اصلا جايگاه مشاور چيست و چرا بايد مطيع كارفرما باشد ؛درصورتي‌كه اين كارفرما است كه بايد نظر فني مشاور را اجرا و اعمال كند. واقع‌بينانه آن است كه مساله ما، توسعه پايدار است، نه پيداكردنِ مقصر. سپس، «ابوالفتح سپانلو» ازسوي انجمن صنفي مهندسان مشاور معمار و شهرساز، سخناني ايراد كرد. او با اين بيت حافظ كه «جاي آن است كه خون موج زند در دل لعل/ زين تغابُن كه خزف مي‌شكند بازارش» آغاز كرد و اين پرسش را مطرح كرد كه چگونه در فروردين امسال، شفقتِ آسماني به شقاوتِ زميني تبديل شد، و گفت: در كشور ما، نوعي جاماندگي در همه عرصه‌ها وجود دارد كه در حوزه طرح‌هاي توسعه شهري، مهندسان مشاور بايد خراش‌خوردن به صورت خود را تحمل كنند، چون وظيفه دارند اين جاماندگي را جبران كنند تا به توسعه نزديك شويم. بايد دانست دنبال مقصرگشتن يكي از نمادهاي جاماندگي است اما بايد پذيرفت سيستم توسعه ملي ما كج‌كاركرد است و تنها تلاش مي‌كنيم، در قالب توسعه گام‌برداريم. او ادامه داد: در توسعه ملي، گرفتار اتفاقات اساسي ديگري هستيم. وقتي مديران شهري، در طرح‌هاي توسعه، به دنبال پول درآوردن باشند، نتيجه عملي‌اش آن است كه به جاي توسعه و ساخت شهر با سرمايه، سرمايه است كه شهر را مي‌سازد و به آن جهت مي‌دهد و ساختِ اينگونه شهر با مصادره قواعد و قوانينِ ناظر بر آن صورت مي‌گيرد. اين استاد پيشكسوت معماري از خواب سنگينِ حاكم بر كشور تحت عنوان بوروكراسي عمومي نام برد و اظهار كرد: هم دانش توسعه در كشور وجود دارد و هم درك ضرورتِ آن اما اراده‌اي براي آن وجود ندارد. مگر مي‌توان قبول كرد كه وزارت نيرو نمي‌تواند براي همه رودخانه‌هاي ايران تعيين تكليف كند. در نتيجه چنين رفتارهايي، قصور عمومي رخ مي‌دهد چون سيستم از اساس كج‌كاركرد است. او از نقش مردم هم ياد كرد و افزود: عنوان اين سلسله نشست‌ها را گذاشته‌اند «سيل؛ در جست‌وجوي مديريت مردمي بحران» و پرسش اين است كه چرا در شرايط عادي از مردم استفاده نمي‌شود و كسي سراغي از مردم نمي‌گيرد؛ چون در ساختار قدرتِ عمودي- و نه هرمي - قله‌هايي وجود دارد براي برخي، و مردم دره‌هاي آن هستند و در چنين سيستم معيوبي، تصور مشاركت عمومي شوخي است. واقعيت را بايد پذيرفت كه ما از جريان توسعه جهان جا مانده‌ايم و در اين ساختار، طبيعي است كه شهرها و روستاها، خلاف نظر مشاور ساخته ‌شوند و توسعه يابند.

او در پايان اين بيت شهريار را نيز ضميمه گفته‌هاي خود كرد كه «من شهريارِ عشقم و هردم جُعلقي/ تاج از سرم ربايد و گويد سرت به چند». آخرين سخنران اين جلسه، يكي از اساتيد گروه معماري دانشگاه هنر بود. «سيدبهشيد حسيني» از تجربيات حضور خود در جنگ تحميلي، اردوگاه‌هاي جنگ‌زدگانِ حلبچه، زلزله‌هاي رودبار و منجيل، بم و كرمانشاه و سيل اخير در لرستان و همچنين افغانستانِ پس از جنگ گفت: در سيل، نكته‌اي كه برايم جلب‌توجه كرد و به فراموش‌كاربودن‌مان بيش از پيش ايمان آوردم، مهندسي عصرِ ساساني بود كه چگونه مكان‌يابي صورت ‌گرفته و ابنيه بنا شده‌اند. در دوره حاضر، هيچ پلي با بيش از پنج متر ارتفاع در منطقه سيل‎‌خيزِ لرستان سراغ نداريد اما پل گاوميشان، با نزديك به بيست متر ارتفاع و همچنين زيرساختِ سنگي‌بودنش در بستر رودخانه، در سيل اخير تقريبا سالم ماند و يا جاده ساساني پلدختر سالم ماند اما جاده ساخته شده در دوره پهلوي از خرم‌آباد به پلدختر نابود شد. همچنين در خوزستان را در نظر بگيريد كه در شوشترِ دوره هخامنشي، با علم به اقليم منطقه، براي رام‌كردن آب، سد احداث نمي‌كردند، كانال‌هاي زيرزميني مي‌ساختند و اينگونه سازه‌هاي آبي شوشتر روي نهرِ داريون ساخته شد. شايد نگاهي به تجربه گذشتگان و عنايت به تجربه جهاني امروز، بتواند مفري براي ما از بحران باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون