طالبان واقعبينتر شدهاند
اين احتمال وجود دارد كه طالبان بر اساس تفاهمي كه با امريكا به دست آورده، اميدوار است كه بر اثر انتخابات در افغانستان يك دولت جديد با تركيبي متفاوت در افغانستان حاكم شود و با دولت جديد وارد گفتوگوهاي جدي شود. تنوع شركتكنندگان غيرطالب در نشست دوحه به شكلي بود كه در واقع هم از نيروهاي سياسي منتقد دولت حاكم و هم از نيروهاي سياسي مدافع دولت كابل در آن حاضر بودند، بر خلاف نشست مسكو كه عمدتا از نيروهاي منتقد دولت كابل در آن نشست بودند. به علاوه نبايد فراموش كرد كه براي اولين بار چندين سياستمدار زن افغان در اين نشست حاضر بودند. طالبان سابق بر اين هرگز تا اين حد از خود انعطاف نشان نداده بود كه حاضر باشد در گفتوگوهاي سياسي با خانمها طرف شود و مطالبات و نگرانيهاي زنان را بشنود.
نشست دوحه نشان داد كه مذاكرات امريكا و طالبان در حال نزديك شدن به يك توافق و تفاهم است، اما چنين توافقي فقط در صورتي عملياتي خواهد شد كه طالبان با دولت مركزي مذاكره كند. توافق طالبان با امريكا بدون دستيابي به يك آتشبس با دولت كابل، چه در دولت كنوني و چه در دولت احتمالي بعدي، عملياتي نخواهد شد. نتايج نشست اخير دوحه را بايد با اميدواري توام با بدبيني دنبال كرد. افغانستان 40 سال است كه گرفتار جنگ و كشتار است، شكافهاي قومي، مذهبي، سياسي و اجتماعي در اين كشور به حدي گسترده است كه قطعا نميتوان با يك نشست و بيانيه اميدوار بود كه تمام اين مسائل حل و فصل شود.
اما بعد از 18 سال جنگ در افغانستان، مشخص شده است كه يك بنبست كامل در ميدان نظامي پيش آمده است. همه طرفها از جمله طالبان و امريكا به وضوح متوجه شدهاند كه از طريق زور نميتوانند طرف مقابل را شكست دهند. نه طالبان با استفاده از سلاح ميتواند نيروهاي خارجي را از كشور بيرون كند و كل قدرت را در اختيار بگيرد و نه دولت مركزي و امريكا توانايي حذف طالبان را دارند. اين بنبست باعث شده كه گرايش به راهحل سياسي و گفتوگوها بيشتر شده است. طالبان نسبت به گذشته اندكي واقعبينانهتر شده و رويكرد تازهاي به ديپلماسي و مذاكره پيدا كرده است. از طرف ديگر نبايد فراموش كرد كه فشار امريكا به پاكستان، تا حد زيادي در اين مسير نقش بازي ميكند. پاكستان به عنوان اصليترين قدرت خارجي حامي طالبان، در دو سال گذشته تحت فشار شديدي از سوي امريكا قرار گرفته است. اسلامآباد همزمان با مشكلات اقتصادي، خطر جدي مساله تجزيه را تحت فشارهاي خارجي احساس ميكند. نگراني از حمايت سازمانهاي امنيتي هندوستان، افغانستان و امريكا از گروههاي جداييطلب و افراطي درون خاكي پاكستان باعث شده است تا اين كشور در مواضع خود در مورد گروههاي مسلح در افغانستان تا حدودي تجديدنظر كند. نهايتا رسيدن به يك راهحل سياسي به شكلي كه طالبان بخشي از قدرت در كابل و حاكميت بخشي از ولايتهاي افغانستان را به دست بياورد، مسالهاي است كه اكنون مورد قبول اسلامآباد هم قرار گرفته است.
يكي از نگرانيهايي كه در مورد نتايج مذاكرات امريكا و طالبان و نشست اخير دوحه وجود دارد، ميزان انسجام دروني طالبان در پذيرش اين طرحهاست. طالبان چندين شعبه و چندين جناح دارد. در حال حاضر شوراي كويته به عنوان قدرتمندترين شاخه طالبان در افغانستان در حال مذاكره با امريكا در دوحه است، مشخص است كه شورايهاي پيشاور، هرات و ننگرهار هم نتايج چنين مذاكراتي را بپذيرند. حتي اين احتمال وجود دارد كه در صورت توافق نهايي نمايندگان طالبان در دوحه با امريكا، اين شاخههاي طالبان از آنها منشعب شوند و با داعش اعلام بيعت كنند يا گروه جديدي تشكيل دهند.
طالبان روش مذاكره همزمان با جنگ را انتخاب كرده است. آنها علاقهمندند كه از موضع قدرت در مذاكرات شركت كنند و حداكثر امتيازهاي ممكن را دريافت كنند. طالبان به عمليات خود درون خاك افغانستان ادامه ميدهد تا به امريكاييها نشان دهد كه وقتي حاضر است مذاكره كند، در حالي كه امكان عمليات دارد، يعني اينكه در حين مذاكرات حداكثر امتيازها و غنايم را ميخواهد. طالبان سهم بيشتري از قدرت را در افغانستان ميخواهد. ميتوان انتظار داشت اگر طالبان با امريكا به توافقي دست پيدا كند، به تدريج ميتوان انتظار داشت كه جنگ طالبان با نيروهاي امنيتي افغانستان به تدريج پايان يابد، چراكه اگر قرار باشد طالبان در قدرت مشاركت كند، بايد خودش بخشي از اين نيروهاي امنيتي را تشكيل دهد و نميتواند به جنگ با خودش ادامه دهد.