• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4416 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۶ تير

مشكلي به نام مديريت

امير فروزش|مشكل اصلي سال‌هاي دور پرسپوليس مديريتي بود. مثل مشكلي كه در اين چند سال هواداران استقلال با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند و دليل اصلي ناكامي‌شان را مديران اين تيم مي‌دانند. آيا در اين سال‌ها كه پرسپوليس موفق‌ترين دوران خود را سپري مي‌كرد، مشكل مديريتي نداشت؟ يا استقلال در سال‌هاي موفق خود با اين مشكل روبه‌رو نبود؟ در همه سال‌هاي موفق اين تيم‌ها، باز هم اين معضل وجود داشته، فقط در اين دوران موفق، مديريت ضعيف تيم‌ها پشت مديريت فني پنهان مي‌ماند. مثالش پرسپوليس با برانكو و فدراسيون فوتبال با كي‌روش. به اول قصه برگرديم. در پرسپوليس ناكام آن روزها، مديراني به اشتباه بر مسند كار تكيه مي‌زدند و مربياني را به اشتباه برمي‌گزيدند و از انتخاب خود نيز حمايت نمي‌كردند. در ادامه و در اولين فشاري كه به آنها وارد مي‌شد زير پاي مربيان را خالي و آنها را اولين قرباني عدم مديريت خودشان مي‌كردند. خود مديران نيز فرصت مديريت آزمون و خطاي‌شان مي‌گذشت و نوبت به مديري ديگر مي‌رسيد. در استقلال نيز تغييرات بسياري صورت گرفت، ولي يك سوال؟ چقدر از اين ناكامي‌ها فني بوده و مربيان چقدر در روند بي‌ثباتي نقش داشتند؟ وقتي منصوريان به استقلال آمد، دست به تغييرات متعدد زد
در صورتي كه مي‌توانست عيوب و ضعف‌هاي تيم فصل قبل را پوشش بدهد. تيم ساختن پروژه‌اي است زمانبر و بايد فرصت كافي به يك مربي داده شود. منصوريانِ در ابتدا ناكام در نتيجه‌گيري، وقتي فرصت تيم ساختن به او داده شد - البته به بهاي از دست رفتن امتيازات مهم يك نيم فصل - هنگامي كه تيم با محروميت جذب بازيكن روبه‌رو بود، مجبور به استفاده از داشته‌هايش شد. او از فرصتي كه به او داده شده بود به خوبي استفاده كرد و تيم بهتري را روانه نيم فصل دوم كرد و پرسپوليس - قهرمان آن فصل - را هم شكست داد و با مقام دومي فصل را به اتمام رساند. اما براي فصل بعد دوباره بدون پوشش دادن نقاط ضعف تيم دست به تغييرات متعدد زد كه اين بار فرصت براي ساختن تيم ديگر به او داده نشد و كارش به نيم‌فصل هم نرسيد. پرسپوليس هم از محروميت ناخواسته‌اي كه گريبانش را گرفته بود به خوبي استفاده كرد. پس از پايان محروميت و با اضافه شدن نفرات جديد، برانكو با چالش هماهنگ كردن تيم روبه‌رو شد. برانكو در اولين فصل حضورش در پرسپوليس حتي تا قعر جدول نيز رفت ولي به او فرصت داده شد. او نيز تيمش را در فصل اول قهرمان نكرد و اگر آن سال در آسيا حضور داشتند شايد نمي‌توانستند نتايج خوبي بگيرند. برانكو براي فصل بعد خريدهايي از روي نياز انجام داد نه از روي چشم و هم چشمي و خريد از ليست رقيب.شفر هم با مشكل جابه‌جايي‌هاي متعدد روبه‌رو بود تا تيمي را مهياي ليگ كند و خود را در قواره يك مدعي نشان دهد، يك نيم‌فصل دوباره هدر شده بود. ولي شفر هم به نوعي مثل برانكو در سال اول نتيجه گرفت، ولي با ذكر اين موضوع اين سوال در ذهن ايجاد مي‌شود كه چرا به شفر مهلت داده نشد؟ مگر پرسپوليس و ثبات با برانكو الگوي همگان نشده بود؟ مساله سر اين است كه تيم‌ها فقط يك مربي نمي‌خواهند، آنها مدير هم مي‌خواهند، يك رييس مثل برانكو، مثل كي‌روش، كه به سبب اعتماد هواداران حرف اول و آخر را در تيم او بزند.پرسپوليس خود سال‌ها به دنبال فردي بود كه روي نيمكتش حداقل چند سال تكيه كند. استقلال نيز همين‌طور. آبي‌ها پس از ژنراليسم عصر قلعه‌نويي موفق به حفظ ثبات در اين تيم نشدند. حضور برانكو در جمع سرخ‌ها، در اين تيم ثبات به همراه آورد و حتي جابه‌جايي مديران خللي در روند اين تيم ايجاد نكرد. برانكو در اين تيم دست به سازندگي نيز زد و بازيكناني را ساخته و پرداخته براي حضور در ليگ كرد و تعدادي را به حد مطلوب آمادگي براي تيم ملي رساند. واقعيت اين است كه با خريد چند بازيكن ملي‌پوش و ستاره و به نوعي بمب، شايد بشود موفقيت مقطعي به دست آورد ولي نمي‌شود روي آن حسابي براي آينده باز كرد. بنابراين يك مربي اگر مي‌خواهد چند سال روي نيمكت اين تيم‌هاي بزرگ جا خوش كند بايد سازنده و آينده نگر نيز باشد كه خود اين امر كمك شاياني به تغييرات كمتر مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون