ادامه از صفحه اول
ابهام دو اسلحه
به نظرم با توجه به تجربه و تخصصي كه آقاي گودرزي دارند، گفتههايشان قابل تعمق است. از طرفي تفاوت مدافعات ظاهرا آقاي دكتر نجفي با مدافعات آقاي گودرزي نشان ميدهد آقاي گودرزي از جلسه اول تا جلسه امروز ملاقاتي با آقاي نجفي نداشته است كه اگر ملاقاتي ميداشت قطعا آن نواقص و سوالاتي كه در پرونده هست را با آقاي نجفي در ميان ميگذاشت. اما تفاوت مدافعات آقاي نجفي با آقاي گودرزي در چيست و كدامها را بايد مقرون به واقع بدانيم؟ اقرار در امور كيفري قابل انكار است. يك اصل كلي در علم حقوق ميگويد انكار بعد از اقرار در امور كيفري مسموع است. مثلا قتلي اتفاق ميافتد و شخص الف ابتدا اقرار ميكند كه قاتل منم و از طرفي هم عرايضش با صحنه جرم نميخوانند در ادامه هم اگر انكار كند و اقارير متهم مقرون به واقعيت باشند، اين انكار ميتواند قابل پذيرش محكمه باشد. در اين پرونده اقارير آقاي نجفي با توجه به مدافعات آقاي گودرزي با واقعيات پرونده همخواني و همسويي ندارد و مقرون به واقع نيست. آقاي گودرزي پنج ابهام اساسي را در اين پرونده مطرح كردند كه قطعا رفع اين ابهامات از حوصله دادگاه خارج است و نياز به يك بررسي كارشناسي عميق دارد. در واقع اين ابهامات بايد به دادسرا ارجاع داده شود و دادسرا اين ابهامات را برطرف كند و از نظر نوع بررسي بايد يك كسب نظر از كارشناسان خبره صورت بگيرد. به زعم آقاي گودرزي شايد به جاي يك اسلحه، دو اسلحه در صحنه جرم موجود بوده زيرا همان طور كه در خاطر داريم خبرنگار محترم صدا و سيما با آموزش شمردن اعداد، اسلحه را در دست گرفت و گلولهها را شمرد و به ما نشان داد كه پنج گلوله شليك شده است. پس پنج گلوله از اين اسلحه خارج شده است. اما آقاي گودرزي بيان كردند كه در صحنه جرم جاي شليك 9 گلوله ديده ميشود. نه كارشناس اسلحه اين مساله را كتمان كرد و نه رييس دادگاه گفت كه آقاي گودرزي شما داريد ابهام ايجاد ميكنيد. ابهام ديگر در شناسنامه اسلحه است كه با تفاوتي كه دارند احتمال وجود دو اسلحه را در صحنه جرم پررنگ ميكند. به نظر دادگاه هم اين ابهامها را پذيرفته است و اين مساله را ميتوان از سوالهاي مطرح شده استنباط كرد. وقتي كه دادگاه از متهم ميپرسد شما چه لباس و چه پيراهني تنت بود؟ يعني ما در اين پيراهن مساله داريم و اين پيراهن محل نگاه ما است. حال ريشه اين سوال كجاست؟ موضوع چهار تا دكمه از پيراهن مردانه در حمام است.
اين مساله فيالفور رد نشد. بايد دقت كنيم با توجه به جنبه ملي كه اين پرونده پيدا كرده و مجوزي كه از دادستان و رييس محترم قوه قضاييه دارد و طبق آن جريان دادرسي را ضبط و پخش ميكند و روند آن را انتشار ميدهد، اگر سوالاتي كه آقاي نجفي يا آقاي گودرزي مطرح كردند دچار ابهام و اشكال بود، دادگاه هما نجا ميتوانست تذكر دهد كه تشويش اذهان نكنيد و پاي شخص سومي را به اين ماجرا باز نكنيد. خود دادگاه هم همراه با مدافعات آقاي گودرزي حركت كرد و اين سوال كه «شما چه پيراهني به تن داشتيد؟» نشانگر اين مساله است. در كنار اين ابهامات، پرونده مسائل ديگري هم دارد كه فعلا چندان مورد توجه قرار نميگيرد. براي مثال پسر خانم استاد 16 سال دارد و آيا ميتواند خود خواستهاي داشته باشد؟ يا اينكه بايد ولي قهري او يعني پدرش طرح درخواست كند. نكته ديگر غياب پدر و مادر مقتوله است. با توجه به اينكه هركدام از والدين خانم استاد به عنوان ارث يك ششم ارث ميبرند، در واقع يكسوم از حق و حقوق اين پرونده به پدر و مادر مقتوله برميگردد اما آنها با وجود تاكيد جلسه قبل مبني بر الزام حضورشان در دادگاه، باز هم حضوري به هم نرساندند. اما پرونده از نظر اصل مطلب وارد پيچي شده است و در ادامه اين پرونده بايد نواقص مطرح شده را رفعكند. به زعم من دادگاه هم با شيوه سوال و جوابهايي كه ميكرد خود به اين مطلب رسيده است كه بايد ابهامات برطرف شوند. نكات ديگر اين پرونده هم بايد رفع ابهام شوند. علاوه بر اسلحه و تعداد شليكي كه صورت گرفته است، حضور شخص يا اشخاص ديگر و اينكه از همان روزهاي اول گفته شد علاوه بر ماشين راننده نجفي، ماشين ديگري هم بوده است. نكته ديگر اينكه در همان شب كذا كه آقاي خبرنگار محترم با اسلحه ور ميرفتند، گفته شده بود كارشناسي اسلحه انجام شده است اين در حالي است كه آقاي گودرزي اعلام كردند گزارش كارشناسي اسلحه در تاريخ نهم و يازدهم تير ماه گرفته شده است، يعني دو، سه روز بعد از حادثه. اين ايرادها به دادسرا وارد است و كما اينكه ايراد ديگر، قرائتنامههاي خصوصي آقاي نجفي در صحن علني و ايجاد جوي آشفته است كه اي كاش آن كار را نميكردند.
مردم پيش از دادگاه حكم صادر ميكنند
خصوصا آنهايي كه با شتاب و شدت بيشتري رخ ميدهند، ميتوانند تاثيرات منفي در خود شخص يا ديگران داشته باشند. زواياي رواني اين پرونده به علت سابقه سياسي آقاي نجفي مغفول مانده است. چه بسا اگر به جاي يك سياستمدار با يك ورزشكار يا هنرمند مواجه بوديم، نكات پنهان ديگر اين پرونده هم مورد توجه قرار ميگرفت. يكي از همين نكتهها داستان خودكشي آقاي نجفي در هتل لاله است. اين اتفاق نشاندهنده اوج و عمق اختلاف ايشان با همسرشان و از طرف ديگر نشاندهنده حساس بودن آقاي نجفي از لحاظ عاطفي و لطمهپذير بودنشان است. اما اين پديده در مطبوعات و رسانهها مغفول ميماند و به خاطر بعد سياسي ماجرا، چندان اشارهاي به فشاري كه روي آقاي نجفي بود، نميشود. به همين خاطر است كه مردم بدون همدلي و تلاش براي درك شرايط در ذهن خود از دادگاه هم جلو ميزنند و قضاوت ميكنند. از طرفي ديگر نبايد از وضعيت فعلي جامعه هم مغفول ماند. تورم بالاي 35 درصد و كاهش قدرت خريد مردم و حتي طبيعت و گرماي شديد اين روزها ميتوانند دست به دست دهند و باعث بروز هيجانات و واكنشهاي عصبي مردم شوند و اين پيشداوريها چندان خوشايند نيست، زيرا با نگاه يكجانبه تمام زحمات و خدمات يك انسان را ناديده ميگيرد. بايد تاكيد كرد الفاظي كه دادگاه به كار ميبرد، بسيار محترمانهتر از الفاظي است كه خارج از دادگاه و در فضاي مجازي دست به دست ميشود. حتي در دادگاه امروز هم تذكر دادند كه از الفاظ جوانمردانه استفاده كنند. ما نبايد عجله كرده و از شرايط فرد سوءاستفاده كنيم، چرا كه با اين كار و برداشتهاي جناحي، زمينه براي پيشداوريهاي غلط و احساسي مهيا ميشود. وظيفه ما دعوت ديگران به صلح و سازش است و با قصاص نه آن مرحومه زنده و نه خوني پاك ميشود.