قتل و اقناع
سينا قنبرپور
اين نخستينبار نيست كه يك جنايت از حالت يك قتل ساده به موضوعي در حد مسالهاي ملي و فراگير تبديل شده است. وقتي جنايتي به مساله ذهني مردم تبديل ميشود يك ويژگي خاص براي رسيدگي ميطلبد و آن توجه به مقوله «اقناع» افكار عمومي است. شايد از منظر قضايي و حقوقي ادلهاي براي اثبات يك جرم نظير قتل كافي باشد و برهمان اساس هم هيات قضات راي خود را تدوين و صادر كنند اما در پروندهاي نظير پرونده «محمدعلي نجفي» نميتوان صرف رويه قضايي بسنده كرد و از اقناع افكار عمومي غافل ماند. نكته بسيار مهم اين است كه تازه جلسه دوم دادگاه برگزار شده است و هنوز اين روند ميتواند ادامه داشته باشد. همين چندين سال قبل بود كه پروندهاي جنايي به تيتر اصلي رسانهها تبديل شد؛ قتل همسر ناصر محمدخاني و اعدام «شهلا» متهم اصلي اين پرونده. هنوز با گذشت چندين سال از زمان محاكمه و اعدام شهلا چه تعداد از مردم را سراغ داريد كه درباره آن پرسشهاي بدون پاسخ نداشته باشند و چند نفر را سراغ داريد كه «شهلا» را تنها عامل اين جنايت بدانند. مساله خدايناكرده زيرسوال بردن يك حكم قضايي نيست كه البته در احكام قضايي هم ممكن است اشتباهاتي رخ بدهد. مساله اين است كه بايد به اين موضوع توجه كنيم كه صرف فهم موضوع و شيوه وقوع قتل براي هيات قضات به اين نتيجه نرسيم كه مردم هم همين قدر موضوع را درك كردهاند. ذهن مردم در اينگونه پروندهها چه بسا بسيار فراتر از آييندادرسي و ادله اثبات جرم براي خود دلايلي را تراشيده و به اثبات آنها پرداخته است. بنابراين گو اينكه براي قضاوت چه در منظر دادگاه و چه در منظر افكار عمومي زود است و هنوز روال كار ادامه دارد و چه بسا حرفهاي بسياري براي مطرح شدن وجود داشته باشد لذا لازم است كه متوليان امر كه در اين موضوع علاوه بر رسانهها قوه قضاييه نيز بايد تلاش كند تا اقناع لازم براي افكار عمومي صورت پذيرد و جاي هيچ شك و شبههاي باقي نماند. بديهي است در چنين شرايطي هرچه شفافيت بيشتري در مراحل دادرسي رخ دهد امكان اقناع شدن افكار عمومي بيشتر خواهد شد. اما باز هم لازم است متخصصان امر يعني اهالي رسانه و اهالي قضا دست به دست هم دهند و تلاش كنند تا اين اقناع در افكار عمومي رقم بخورد. البته هنوز هيچ كدام از محاكم نظير دادگاه غلامحسين كرباسچي از تلويزيون پخش نشده است و نبايد فراموش كنيم كه وقتي اين محاكمه پخش شد امكان نقد سيستم دادرسي و دادگاههاي عام فراهم شد و يكي از مهمترين اصلاحات قضايي صورت گرفت و دادسراها دوباره احيا شدند. با اين حال راي افكار عمومي لزوما با راي دادگاه يكسان نخواهد بود. اما هرچه اقناع بيشتري رقم بخورد اين دو راي ميتوانند به هم نزديكتر باشند.