• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4421 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۱ مرداد

درنگي بر شاعري بيژن الهي

بوطيقاي تحير مضاعف

مرتضي پورحاجي

 

 

جناب آقاي بيژن الهي بيشتر در رسالتِ «واسطه» شعر سرود تا شاعر به معنايي كه ما امروز مراد مي‌كنيم. همين امر، خواندن جايگاه‌شناسانه ايشان را با شناختي كه از شعر در معناي معاصر آن داريم، سخت و تقريبا ناممكن مي‌كند. از انتهاي دهه چهل به تدريج معناي امر نو، امر درخور و نيز توسعا امر شاعرانه در اشعار الهي، هر روز بيشتر وابسته به «موقعيتِ فريبا، درخور و تحيرآور» مي‌شد. موقعيت شاعرانه‌اي كمتر زمانمند و بيشتر در صدد توجه دادن و به چشم رساندنِ خرده‌وضعيت‌هايي به مخاطب كه الزاما مرتبط باهم نيستند. (توانايي‌اش در سرودن شعر بلند را با اسلامپور و اردبيلي -دو شاعر همراهش- مقايسه كنيد) . اين موضوع باعث مي‌شود كه به هيچ حيث ويژه‌اي در شعر پايبند نماند و اجزاي شعري، هر كدام در هر شعر، نقشي صرفا در خدمت (كم يا زياد) داشته باشند. گونه تصوير، ماهيت گردش اطلاعات در شعر، نوع و موجبيت‌هاي تقطيع، شكل تركيب بستن، استراتژي‌هاي توليد فضا، پايان‌بندي اشعار و... كدام‌يك در اشعار ايشان، تشخص توليد امضا را دارند؟ بلكه در حد نازلي از بلاغت و صنعت با آنها برخورد مي‌شود. نوع نگاه او به كاركرد شعر اين اجزا را موضوعي در خدمت مي‌انگارد. (و اين مساله را ببريد در برابر تلاش‌هاي نيما در آنكه انقلاب شعري‌اش را انقلابي «صناعتي» مي‌انگاشت). در ازا، آن فضاي نهايي كه از خواندن اشعار در ذهن مخاطب بايد بماند كه عموما در شعر الهي بوطيقايي از تحير است، هدف اصلي فعاليت شاعرانه او را تشكيل مي‌دهد. براي خواندن او ناچار از احضار كلاسيك‌ترين شكل از مفهوم بوطيقاييم. شكلي از بوطيقا كه بيرون از اثر حيات مي‌يابد و نيز بسيار وسيع‌تر از اثر است (به تعبيري از او: كه هيچ‌گاه نخواهم توانست به شعر بيفزايم) . گونه‌اي بوطيقا - فضا كه اعتماد ما به سطرها و كلمات بايد از آن نشات گيرد و صد البته آموختن معناي قدمايي حيرت: حيرت حيات‌بخش. حيرت معنامند. حيرت اقتداربخش و حتما حيرت صامت و از همين راه است شايد كه برخورد مستقيم او با «كلمه» در مقام عنصري آزاد در شعرش، بيش از حد معمولي است كه مي‌شناسيم. كلمه‌هايي كه در متن، افكاري آزاد و غيروابسته به بافت شعر توليد مي‌كند. شعر بيش از آنكه در رهن سخن باشد، در خدمت فرآيند مكاشفه و حيرت است. كافي است در برخورد با اشعارش اين سوال را همراه داشته باشيم: تلاش‌هاي تحول‌خواه و تحول‌دهنده به شعر فارسي در آثار او كجايند؟ و بدينسان است كه در آثار شعري او فرمي ادبي استقلال خود را آهسته از دست مي‌دهد. آنچه او از شعر مي‌طلبد نظير اتفاقاتي است كه در فاصله سنايي تا جامي (جز سعدي عليه‌الرحمه) در تعريف شعر و جايگاهش افتاده است. اين چيزي پنهان از خود او نيست و اساسا رويكردي است كه انتخاب كرده. اين حرف‌ها نيز كشف تازه و عجيبي از آثار او نيست بلكه صرفا نوعي يادآوري است كه در جايگاه‌شناسي ايشان بايد اين تفاوت خواسته‌ها از شعر و تعريف شعري، اين فاصله طولاني بين عمل شعر در نزد ما (كه محصول بسياري تلاش‌هاي تاريخي تا لحظه معاصر است) با عمل شعري در نزد او كه گويي از قرون ميانه هجري - ناگهان و كم‌تغيير- به او رسيده است را لحاظ كرد. تلاش براي يافتن مدخلي سخن‌محور يا جستن امر بلاغي نو در اشعار الهي تلاشي كم‌نتيجه خواهد بود و بيشتر منجر به ناخوانايي اشعارش خواهد شد. روشي كه او در شعر پي مي‌گيرد، مسير خوانايي را از مسير اعتماد به شعر جدا مي‌كند و بيش از آنكه امكانات خواندن سطرهاي شعري را فراهم كند، گام در مسير توليد اعتماد در مخاطب نسبت به پذيرفتن سطرهايش مي‌نهد و صد البته منظور از خوانايي سرراست بودن يا دور از پيچيدگي اشعار بودن نيست؛ بلكه خواندن بافتاري شعر او و نيز در رابطه يافتن با وضعيت معاصر شعر فارسي است. تصديق متحيرانه اشعار، راهي درست در برخورد با آثار ايشان است. صد البته نزديك شدن به شعر او با گرايش انتقادي- تاريخي نيز بيهوده است كه اين گونه خواندن نياز به ديدن جهاتي انتقادي در درون اثر دارد. در ازاي زيستن در منظومه‌اي از مفاهيم كه بوطيقاي او (و البته چندين شاعر در گذشته) را شكل مي‌دهد و رفتن به حلقه مصدقان اين گرايش شعري؛ امكان بودن در اشعار او يا در همسايگي ماندن با اين شعرها را فراهم مي‌كند: «بوطيقاي تحير مضاعف».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون