• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4428 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۹ مرداد

فاطمه فلاح، جامعه‌شناس:

زنان «زيست تنها» ضديتي با ازدواج ندارند

امين شول سيرجاني

 

 

مدت زمان زيادي از روزگاري نمي‌گذرد كه برخي از زنان براي فرار از محدوديت‌ها و فشارهاي خانواده تن به ازدواج مي‌دادند تا بتوانند تجربه آزادي و استقلال داشته باشند. روزگاري كه زندگي زنان فقط در دل خانواده تعريف مي‌شد، يا خانواده پدري يا خانواده شوهر، زناني هم كه خارج از اين دايره زندگي مي‌كردند چندان مقبوليت و شأنيتي نداشتند و هزاران برچسب خوش‌نامي بر پيشاني آنها جاي خوش مي‌كرد. با اين حال چرخ روزگار چرخيده است و حال زنان حاضرنيستند به هر قيمتي ازدواج و براي تغيير وضعيت زيست خود لباس سفيد به تن كنند. همان‌طور كه نمي‌توان چشم بر آمار بالاي طلاق در جامعه بست، چه خوب يا چه بد تعداد زناني كه تنها زندگي مي‌كنند رو به رشد است و اين‌بار اين زنان خودخواسته زندگي انفرادي را انتخاب كرده‌اند. به اين زنان تنهازيست مي‌گويند و برخلاف تصوير كلي، زنان تنها زيست لزوما تنها نيستند، بلكه مسائل و موانع آنها از جنس ديگري است. در اين گفت‌وگو فاطمه فلاح، جامعه‌شناس كه پايان‌نامه دكتراي خود را درباره زناني كه به تنهايي زندگي مي‌كنند نوشته به پرسش‌هاي ما پاسخ داده است. او از زناني مي‌گويد كه به انتخاب خود تنها زندگي مي‌كنند. زناني كه با تحمل سختي‌هاي زندگي تنها به دنبال استقلال و آزادي هستند.

 

شما اخيرا «مطالعه كيفي زنان تنها‌زيست شهر تهران» را در دست انجام داريد. چه شد كه سراغ اين موضوع رفتيد؟

در سال‌هاي اخير نگراني‌هايي درباره تضعيف يا فروپاشي نهاد خانواده در جامعه ايران بيشتر شده است و در طرح اين نگراني‌ها به مواردي مانند افزايش طلاق، كاهش آمار ازدواج، زياد شدن خانواده‌هاي تك‌والد يا تك‌نفره زياد اشاره شده است. از سوي ديگر ما در جامعه با سبك زندگي جديدي روبه‌رو هستيم كه زنان و البته مرداني انتخاب مي‌كنند كه تنها زندگي كنند. برخي افراد براساس نگاه‌هاي سنتي يا عرفي نسبت به افزايش پديده زنان «تنهازيست» احساس نگراني مي‌كنند، از همين رو ما سعي كرده‌ايم اين سبك زندگي و ويژگي‌هاي آن را مورد مطالعه قرار دهيم. درواقع اين سبك زندگي را كه احتمالا يكي از پيامدهاي مدرنيته به‌شمار مي‌رود، مورد مطالعه قرار داديم. براساس برخي پژوهش‌هاي داخلي بالا رفتن ميزان تحصيلات و به تبع آن افزايش ميزان اشتغال زنان تحصيلكرده موجب مي‌شود سن ازدواج افزايش يابد. از طرف ديگر با به دست آوردن استقلال اقتصادي از طريق تحصيلات بالا و اشتغال ميل به استقلال‌طلبي در ميان زنان افزايش يافته است. براي خود من شروع اين تحقيق همين بحث چرايي و چگونگي سبك زندگي اين زنان بود. اين نكته مهم است كه يادآوري كنم صحبت‌هايم برمبناي يافته‌هايي تحقيقي است كه فعلا در نيمه راه آن قرار دارم و هنوز تمام نشده است.

مقصود شما در اين مطالعه از زنان «تنهازيست» چه كساني است؟ اين گروه چه مشخصه‌هايي دارند؟

در يك تقسيم‌بندي كلي مساله اختياري يا اجباري بودن اين سبك مهم‌ترين مولفه اين نوع زندگي است. در تقسيم‌بندي كلي ما با دو گروه از زنان «تنهازيست» روبه‌رو هستيم؛ يك گروه افرادي هستند كه از سر اجبار و ناچاري تن به اين سبك از زندگي داده‌اند كه دلايل مختلفي دارد؛ فوت والدين، از دست دادن همسر، مهاجرت اجباري به شهري ديگر و... از جمله اين عوامل به‌شمار مي‌روند. دسته دوم افرادي هستند كه باوجود اينكه امكان زندگي در كنار اعضاي خانواده‌شان را داشته‌اند، ترجيح داده‌اند تنها زندگي كنند. اين گروه از اين جهت براي مطالعه مهمند كه راه ديگري هم پيش روي‌شان بوده اما ترجيح داده‌اند زندگي مستقلانه را تجربه كنند.

شما چگونه جامعه مورد مطالعه‌تان را انتخاب كرده‌ايد؟

دختران هرگز ازدواج نكرده‌اي كه به ميل اختيار اين نوع سبك زندگي را انتخاب كرده‌اند مورد توجه ما بوده‌اند. مبناي ما افراد بالاي 38 سال هرگز ازدواج نكرده بوده است.

چرا به جاي استفاده از عبارت زنان تنها يا زنان مستقل از عبارت «تنهازيست» استفاده كرده‌ايد؟

وقتي ما از افراد «تنهازيست» حرف مي‌زنيم منظورمان افرادي نيست كه لزوما احساس تنهايي مي‌كنند. تفاوت بين حس تنهايي و تنها زيستي يك معنا ندارد. خيلي از افرادي كه تنها زندگي مي‌كنند اما لزوما اين حس را ندارند كه آدم‌هايي تنها و منزوي هستند، براي همين هم هست كه برخي از اصطلاح زنان تك‌زيست استفاده مي‌كنند. شايد دليلش اين باشد اين بعد منفي جنبه روانشناسانه حاكم نشود، يعني مطالعه زنان تنهازيست به اين معنا تلقي نشود كه قرار است گروهي از زنان تنهاي داراي مخاطرات روانشناختي كه از سر ناچاري دارند زندگي مي‌كنند مورد مطالعه قرار گيرند، چون تمركز من روي اختياري بودن اين زندگي بود اين را مورد تاكيد قرار مي‌دهم. اما درباره كساني كه در شرايط اجبار تن به شرايط تنها زيستن داده‌اند ماجرا متفاوت است.

براساس يافته‌هاي شما اين گروه از افراد جامعه چه مشخصه‌هايي دارند؟

يافته‌هاي مطالعه نشان مي‌دهد دو ويژگي در ميان اين گروه از جامعه خيلي ديده مي‌شود؛ اول ميل به آزادي‌هاي بيشتر بود. منظور آزادي خيلي خاص نيست. مساله ساده‌اي مثل ساعت رفت‌وآمد و انتخاب نوع پوشش است. مورد دوم هم استقلال‌طلبي است. استقلال‌طلبي يكي از انگيزه‌هاي جدي‌شان براي انتخاب اين سبك از زندگي است. نكته جالب به نگاه اين افراد به ازدواج مربوط مي‌شود. ممكن است بسياري از افراد جامعه تصور كنند زناني كه «تنهازيست» هستند ميل به ازدواج ندارند يا به ازدواج نگاه منفي دارند. اما يافته‌هاي ما نشان مي‌دهد كه اين افراد ضديتي با ازدواج ندارند و به زندگي مشترك نگاه مثبت دارند. اما كاركرد ازدواج براي آنها اين نيست كه بخواهند از طريق آن به استقلال برسند. در واقع حاضر نيستند براي ازدواج كردن تن به هر پيشنهادي بدهند. در واقع كاركرد ازدواج براي اين گروه از افراد جنبه عاطفي و حمايت رواني دارد. اين يكي از يافته‌هاي مهمي است كه تصور غالب در اين زمينه را زير سوال مي‌برد.

براساس يافته‌هاي شما آيا اين افراد انگيزه ديگري هم براي انتخاب اين سبك از زندگي دارند؟

يكي ديگر از دلايلي كه افراد را به اين سبك زندگي سوق مي‌دهد ترس و نگراني از برچسب زدن بابت ازدواج نكردن آنهاست. در واقع اين افراد در مطالعه ما اشاره مي‌كردند كه دايما ازسوي برخي اطرافيان و آشنايان مورد سوال قرار مي‌گيرند كه چرا هنوز ازدواج نكرده‌اند. به نظر مي‌رسد فشاري كه بابت نگاه جامعه به اين افراد وارد مي‌كند، باعث مي‌شود افراد تصميم بگيرند تعاملات‌شان را با چنين افرادي كاهش دهند تا كمتر مورد پرسش‌هاي عيب‌جويانه يا ترحم‌آميز ديگران باشند.

براي اينكه اين انگ را نخورند روابط خويشاوندي‌شان را كاهش مي‌دهند؟

روابط خويشاوندي‌شان به‌طور طبيعي كاهش مي‌يابد، چون وقتي زندگي جداگانه‌اي دارند لزومي ندارد كه در همه مراودات و مهماني‌هاي خانوادگي حاضر باشند اما كاهش رابطه به اين معنا نيست كه كيفيت رابطه آنها با اعضاي خانواده‌شان آسيب مي‌بيند، يعني از نظر كميت ميزان روابط كاهش مي‌يابد اما به كيفيت رابطه لطمه‌اي وارد نمي‌شود. بايد يادآوري كنم شرايط افرادي كه «تنها‌زيست» هستند خيلي در مورد پذيرش قرار گرفتن اين سبك از زندگي موثر است، يعني وقتي افرادي كه داراي منزلت اجتماعي و سرمايه اجتماعي مناسبي هستند به‌صورت مستقل زندگي مي‌كنند در نظر ديگران اين سبك زندگي بيشتر با مقبوليت اجتماعي همراه خواهد بود.

اين افراد با چالش‌هايي هم در عرصه عمومي روبه‌رو هستند. مهم‌ترين اين چالش‌ها چه هستند؟

هر سبك زندگي‌اي هم از مزايا و فرصت‌هايي برخوردار است و هم تهديدها و معايبي دارد. نگاه منفي همسايه‌ها، مشكلات متعدد براي پيدا كردن منزل مسكوني و... از جمله اين موارد است و از همين رو افراد سعي مي‌كنند روابط‌شان را با همسايه‌ها هم كاهش دهند. يكي ديگر از دشواري‌هاي اين سبك زندگي به سنگيني مسووليت زندگي برمي‌گردد كه بر دوش يك نفر است. در حالي كه مي‌دانيم در خانواده‌هاي چندنفره وظايف ميان اعضاي خانواده تقسيم مي‌شود. اين مساله گاهي موجب مي‌شود افراد «تنهازيست» احساس خستگي كنند، اما جدي‌ترين تهديدي كه من در اين مطالعه در ميان زنان «تنهازيست» مشاهده كردم، ترس از آينده و دوران پيري بود. افراد بيشتر نگران دوران سالمندي‌شان هستند و در برابر اين پرسش قرار مي‌گيرند در صورتي كه دچار كم‌تواني جسمي شوند چه كسي از آنها مراقبت مي‌كند، آنها از دوره «پيري تنها» دلهره داشتند. البته اين افراد چون پرونده ازدواج را نبسته‌اند هميشه اين اميد را دارند كه بتوانند ازدواج مطلوبي را تجربه كنند. اما عموم آنها اساسا تلاش مي‌كنند كه كمتر به اين موضوع فكر كنند و كمتر دچار استرس و احساس ناخوشايند شوند.

آيا اين افراد ممكن است در دوره‌هاي زماني مشخصي اين سبك زندگي را رها كنند و مثلا برگردند با خانواده‌شان زندگي كنند؟

بله، مواردي را شاهد بوده‌ايم كه افراد به دليل مواجه شدن با مشكل اقتصادي دچار مشكل شده و نزد خانواده بازگشته بودند، اما اين بازگشت موقتي بوده است، يعني بعد از آنكه موفق شده‌اند دوباره وضعيت اقتصادي‌شان را سامان بدهند به زندگي مستقل روي آورده‌اند.

آيا گذران اوقات فراغت اين افراد داراي ويژگي خاصي است‌؟

افراد بيشتر ترجيح مي‌دهند وقت‌شان را با دوستان‌شان بگذرانند و جالب‌تر اينكه هر چه از مدت اين زندگي مي‌گذرد اين افراد سعي مي‌كنند دوستاني را براي معاشرت انتخاب كنند كه شرايط مشابه خودشان را داشته باشند. در زمان بروز مشكل هم گروه دوستان نقش مهمي در حل‌و‌فصل مشكلات اين افراد دارند، اما اگر مشكلي باشد كه دوستان‌شان نتوانند حل كنند بعد سراغ خانواده مي‌روند. البته حمايت عاطفي و اجتماعي خانواده را هم كنارشان احساس مي‌كنند .

 


فلاح: وقتي ما از افراد «تنهازيست» حرف مي‌زنيم منظورمان افرادي نيست كه لزوما احساس تنهايي مي‌كنند. تفاوت بين حس تنهايي و تنها زيستي يك معنا ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون