سرمايههاي اجتماعي را جدي بگيريم
بيژن عبدالكريمي
اين روزها مدام اين سوال در ذهن من نقش ميبندد: «چگونه ايران ميتواند ايران شود؟» در واقع از خود ميپرسم كه چطور در اين شرايط ميتوانيم «سرمايه اجتماعي» كه كمرنگ شده را به كشور بازگردانيم. واقعيت اين است كه در حال حاضر مهمترين خبرها، اخبار مربوط به رابطه ما با جهانيان و از جمله آن، با امريكا است؛ مردم مدام ميپرسند كه بالاخره چه ميشود و اخبار را با همين سوال دنبال ميكنند. همين است كه اين خبر مهم به نسبت بقيه اخبار در صدر توجه قرار گرفته و باقي اخبار و مسائل مهم در حاشيه قرار گرفتهاند. در حالي كه تاثير مستقيم اين خبر روي زندگي مردم، بسيار كمتر از موارد ديگر است. اما شرايط به گونهاي پيش رفته كه اين خبر مهم شده است و موضوعات مهمي مانند همين تضعيف سرمايه اجتماعي در حاشيه قرار گرفتهاند. بايد بگويم در سالهاي اخير و متاسفانه، ايران به لحاظ سرمايه اجتماعي بهشدت ضعيف شده است. عجيبتر اينكه در اين روزگار دوست و دشمن و عوامل داخلي و خارجي دست به دست هم دادهاند تا كشور بيشتر از اين، از اين سرمايهها تهي شود.
با اين شرايط آينده چگونه خواهد بود؟ البته آينده را با مولفههاي گوناگون ميتوان بررسي كرد و از يك امر كلي به اسم آينده نميتوان سخن گفت. اما من به اعتبار رابطه ما با جهانيان، به كم شدن اعمال فشار نظام جهاني بر جامعهمان خوشبين هستم. فكر ميكنم اجماع جهاني به سركردگي امريكا آنچه در توان داشته را انجام داده است. آنها نميتوانند به گزينه نظامي روي بياورند. بنابراين از لحاظ امنيت كلي، آينده چندان هم ناامن نيست. اما با توجه به شرايط فعلي جامعه ايران و به لحاظ اجتماعي و اقتصادي، من به آينده خوشبين نيستم. تا زماني كه هر روز سرمايههاي اجتماعي بيش از پيش تضعيف ميشود، آينده براي ما نميتواند دستاوردي جز يك جامعه ضعيف و بياعتماد باشد.
در چنين شرايطي بهنظرم بايد در رويكرد با جامعه تغييراتي ايجاد شود. بايد مسوولان و سياستگذاران به اين درك برسند كه مقابله با نظام جهاني بدون پشتوانه سرمايههاي اجتماعي داخلي امكانپذير نيست و در عينحال براي آيندهاي برنامهريزي كنند كه در آن افراد جامعه نيروي رشد و توسعه هستند و نه، سرمايههايي از دست رفته و كمرنگ.