پژوهشگري دقيق با نگاهي ا نتقادي
رضا مختارياصفهاني
فريدون آدميت را ميتوان محققي دانست كه پيشينه خانوادگي و علايق شغلي، او را به مطالعه در حوزه تاريخ معاصر ايران سوق داد. محققي كه تاريخ را نه روايتگري صرف كه همچون معماري فكر ميدانست. از همينرو به تاريخ انديشه مدرن در ايران پرداخت. از انديشههاي آخوندزاده، ميرزاآقاخان كرماني، عبدالرحيم طالبوف و ميرزاملكمخان و تاثير آنان بر تحولات فكري و سياسي ايران نوشت. آدميت اما در تبيين انديشه نخبهگرا بود و نگاهي ارزشگذارانه داشت. چنين نگاهي در تاريخنگاري مشروطه او نيز نمايان بود. مشروطه را بيشتر تحولي از بالا ميديد كه فرودستان و افراد ميانمايه آن را به ابتذال و افراط كشاندند. از همينرو در كتاب «مجلس اول و بحران آزادي» به نقد طيفي از مشروطهخواهان پرداخت كه در مجلس، انجمنهاي مشروطهخواه و گروههاي قفقازي فعال بودند. به اعتقاد او، آنان با ترور امينالسلطان و اقدام به ترور محمدعليشاه مجلس اول را ناكام كردند. آدميت با آنكه خود به شخصيت سرسخت و مستبد محمدعليشاه در مخالفت با مشروطه اذعان داشت، اما در اين باره گويا بيشتر در پي محكوم كردن تندرواني است كه سيدحسن تقيزاده نمادشان بود. آدميت نسبت به تقيزاده و نزديكانش نگاهي منفي داشت. با آنكه مدتي در دوره سفيري تقيزاده در لندن به عنوان ديپلمات خدمت كرده و توسط او به جهت لياقتش به مقام وزارت براي تقدير معرفي شده بود، اما تقيزاده را با القاب و عناويني ناپسند مينواخت. اين بدگماني و بدبيني به تقيزاده چندان بود كه سخنان و نوشتههايش را درباره مشروطه و وقايع ديگر قابل استناد و وثوق نميدانست. به روايت عبدالحسين نوايي، آدميت در مرگ پدرش، تقيزاده را مقصر و دستاندركار ميدانست. تعلق خاطر او به شخصيت و انديشه پدرش، عباسقلي قزويني، موجب شده تاريخنگارياش تحت تاثير آن باشد. جز اينها، آدميت ديپلماتي برجسته بود. او در سنين جواني در هيات نمايندگي ايران در سازمان ملل عضويت داشت و در سخنرانيهايي كه از او در كميسيونهاي مجمع عمومي سازمان ملل به يادگار مانده، ميتوان نگاه ملي و ضداستعمارياش را ديد. اين نگاه در آثارش نيز نمود دارد. شايد در نگاه ضدبريتانيايي تحت تاثير استادش، محمود محمود، نويسنده كتاب «تاريخ روابط سياسي ايران و انگليس» بوده است. استادي كه بر نگارش كتاب «اميركبير و ايران» او نظارت داشت. اين نگاه را در اثرش درباره تعلق جزاير بحرين به ايران از منظر حقوق بينالملل هم ميتوان مشاهده كرد. آدميت با آنكه با گروهها و اشخاص مختلفي همكاري كرده بود، اما با توجه به اصولي كه داشت، نسبت به ديدگاههاي تاريخي، سياسي و اجتماعي همكارانش در اين گروهها انتقاد داشت. عضويت در جمعيت ايراني دفاع از آزادي و حقوق بشر و همكاري با مهندس مهدي بازرگان، رييس آن، مانع از انتقاد از او نشده بود. به طوري كه بازرگان را به آشفتگي فكر تاريخي متهم ميكرد.
او با وجود حضور در كانون نويسندگان به سال 57، با اعضاي تودهاي آن مخالفت داشت. شخصيت فريدون آدميت را در پژوهشها و قلمش ميتوان مشاهده كرد. زبان و قلمي تند و گزنده و بيپروا داشت. آدمها را بهطور مطلق قضاوت ميكرد. اما با همه انتقادهايي كه به او و آثارش وجود دارد، منصفانه بايد گفت پژوهشگري دقيق با نگاهي انتقادي بود. او در تاريخ نگاري مدرن ايران در جايگاهي قرار دارد كه بايد به آن احترام گذاشت.